طوفان ذهنی
این متن یکی از مطالب پروژه رسانهای – آموزشی ِ روزنامه گاردین (چگونه کتاب بنویسیم) است.
اشاره: آنها که تجربه نویسندگی داشته باشند احتمالاً میدانند «قفل شدن ذهن» یعنی چه؟ شرایطی خلاء مانند که شما با گرفتار شدن درآن احساس میکنید ریشه خلاقیتتان خشک شدهاست. و در مقابل گرههای کور داستانتان خلع سلاح شدهاید. قفل شدن ذهن معمولا زمانی اتفاق میافتد که شما نمیدانید داستانتان را چگونه پیش ببرید، و آلترناتیوهایی که برای گرهگشایی بهکار میبندید به دلتان نمینشیند! در چنین شرایطی چه باید کرد؟ مقاله زیر جوابهای خوبی برای این سوال دارد.این مطلب توسط کارن ویسنر نگارش شدهاست.خانم ویسنر ساکن کالیفرنیاست و در چهاردهسال اخیر بیش از 90 عنوان کتاب منتشر کردهاست. وی یکی از بست سلرهای ادبیات انگلیسی معاصر است که تابحال بیش از 120 مرتبه نامزد و یا برنده جوایز معتبر ادبی شدهاست. ویسنر مدرس داستان نویسی در امریکاست و تابحال چندین کتاب مرجع در باره آموزش نویسندگی به رشته تحریر درآوردهاست. مطلب زیر یکی از مجموعه مطالبیست که خانم ویسنر در قالب یک پروژه آموزشی – رسانهای برای روزنامه گاردین نگاشته است.
شاخصههای مهارتی بسیاری برای موفقیت در زمینه نوشتن وجود دارند. که در نظر گرفتن تمام یا بخشی از آنها نقش بسیار مهمی در توفیق یک نویسنده دارد. اما احتمالا مهمترین آنها یک چیز است: طوفان ذهنی!
این شاخص موقعی که شما قصد آغاز یک پروژه نگارشی را دارید،بسیار کارآمد است و ارزش آن زمانی مشخص میشود که شما برای حفظ دوراندیشی و تمرکز برای احاطه بر روند تکمیل داستان بدان نیازمندید.
تلاشی برای مهار و یا انتظام طوفان مغزی نکنید.
مهم نیست که این حرفم چقدر ناخوشآیند است – اما طوفان مغزی همان چیزیست که میتواند داستان متوسط شما را به سطوح بالاتری نسبت به وضعیت اولیه ارتقاء دهد.
طوفان ذهنی منشعب از هستی شماست. پیاده کردن آنچه به ذهن شما «خطور میکند» و قرار دادن آن در جایگاه درست خودش! این کاریست که شما باید انجام دهید. شما میبایست اطمینان حاصل کنید که برای یک ایده داستانی قوی جایگاهها و فضاهای لازم را ساختهاید، حتی اگرلازم باشد که سالها نوشتن آن را به تاخیر بیاندازید.
هر روز، هر هفته، هر ماه و هرسال از طوفان ذهنی خود استفاده کنید.همانگونه که شما با استفاده از رئوس گفته شده در متد 30 روزه، و تمرکز بر طوفان ذهنیتان، نتیجه خواهید گرفت و حتی فراتر از آن امکان ایجاد ذهنیالهامبخش و مولد را برای خودتان مهیا کردهاید.
مغز خود را مدام فعال نگه دارید:
بنابراین شما زمانی که خلاقیت و طوفان ذهنی خود را فعال نگهدارید، میتوانید از ذهن مولد خود برای فرآیند نوشتن بهرهجویید [و در این صورت] لازم نیست فرآیند دردناک نگاشتن اولین جمله یا اولین پاراگراف را تحمل کنید.
در چنین موقعیتیست که شما با حفظ طرح کلی و عمومیت داستان، و یا صحنههای خاص در ذهنتان طی روز میتوانید [به خود] در باز کردن گرههای اساسی داستان، پروسههای زمانی، روابط بین شخصیتها و موضوعات مطروحه در داستان کمک کنید. (تعمیم بخشی پلات داستان به جزئیات)
در برخی مواقع ممکن است شما کل دیالوگها را در ذهنتان مرور کنید. وقتی زمان استخراج و پیاده کردن طرح داستانی برسد تحدید گستره رئوس مطالب در صحنههای داستانی بسیار سادهتر خواهد شد.
اگر شما میخواهید به شیوهای سریع و روان بنویسید، باید از طوفان ذهنی مولد استفاده کنید. [و آن] همانجاییست که رئوس مطالب به ذهنتان خطور میکندد.
فرآیند طوفان ذهنی، شما را قادر خواهد ساخت، پلات داستانی و شخصیت پردازی را با برساختن کلیات طرح به انجام برسانید.هنگامی که شما کلیت طرح را مشخص کرده باشید خواهید توانست هر روز، بخشهای بیشتری از کتاب را پیادهسازی کنید.
از همین روی دیگر لازم نیست تصمیم بگیرید که در کدام مقطع شروع به نوشتن کنید، چراکه شما همه ی کارها را در هنگامی که طرح را تکمیل کردهاید، انجام دادهاید.
روز یا هفتهای قبل از آغاز نگارش یک صحنهی قطعی، یک طوفان ذهنی در مورد انتخاب جزئیات آن صحنه را در مغز خود بهراه بیاندازید. این کار ِ شما را هنگام نگارش طرح سادهتر میکند. اگر شما از طوفان ذهنی در هر مقطعی بهحد کافی استفاده نکنید، برای نگارش هر صحنه از داستان مجبورید شرایط سختی را تحمل کند.
زمانی میرسد که ذهن شما قفل کردهاست. و نمیتوانید، قطعات پازل داستان را کنارهم بچینید. اگر این اتفاق برایتان افتاد. سعی کنید از مفادی که در فهرست زیر آوردهام استفاده کنید:
1-شروع به خواندن یک کتاب و یا دیدن یک فیلم در هما ژانر داستانی درحال نگارشتان بکنید. اینکار باعث ایجاد یک سکوی پرتاب برای شما به سوی ایجاد طوفان ذهنی خواهد شد.
2-موزیکهایی که مرتبط و همآهنگ با پروژه داستانی شماست گوش دهید. کارهایی را انتخاب کنید که احساس میکنید برای نواخته شدن در پسزمینه یک صحنه از داستان و یا در متن آن مناسب بنظر میآیند. هربار که شما یک آهنگ بر این منوال میشنوید، میتواند باعث ایجاد الهامات منتهی به طوفان ذهنی برای شما بشود.
3-بروید خرید کنید. چیزهایی را بخرید که فکر میکنید قهرمان داستانتان به آن علاقه دارد.
4-از خانه بیرون بزنید. هرجایی میتوانید بروید. و مردم را نظاره کنید. مخفیانه کسانی را که دور و برتان راه میروند دید بزنید. سعی کنید از حرکات، حرفها، نشانههای رفتاری و مکالمات آن و یا حتی اصلا از راه رفتن آنها ایده بگیرید.
5-از خودتان بپرسید: ” چه میشد اگر…” و بجای نقطهچین پرسشهایی در باره طرح داستان و شخصیتهایتان از خود بپرسید.
6-تلاش کنید ایدههایی که در رئوس کلی داستان شما تاثیر راهبردی دارند، بکر، و بینظیر باشند.
7- با هرکسی که راجع داستانتان به او چیزی گفتهاید، صحبت کنید. این نهتنها باعث خواهد شد که شما در مقام یک روایتگر، تخلیه ذهنی انجام دهید، بلکه ممکن است در دل مکالمه به ابعاد و زوایایی از داستان توجه کنید که پیشتر از آن غافل بودهاید.
8- مجله جمع کنید. عکسهای کسانیکه در موقعیت مشابه در داستان شما قرار دارند، ببرید. این کار باعث خواهد شد که شما در زمان خلق شخصیت و یا موقعیت کلی آن در بخشهای آتی ِ داستان ایده بگیرید.
9-با پارتنر خودتان یک پروژه جداگانه را بنویسید. خواندن آنچه شما نوشتهاید برای یکدیگر، نه صرفا بواسطه نقد کردن، بلکه به واسطه ایجاد عناصر خلاقه در ذهنتان راهگشان خواهد بود.
10- برای یکی از شخصیتهایتان نامه بنویسید. (نامهای از طرف خود و یا یکی دیگر از شخصیتهای داستان). فقط برای دستیافتن به دید بهتر و یا مجال مصاحبت بین یک یا چند شخصیت [این کار را انجام دهید]
11- آخر هفته به تنهایی به یک اقامتگاه خوب بروید و به نوشتن و یا مرتب کردن نوشتههایتان بپردازید. از بین بردن شیوه روزمره زندگی شما میتواند باعث ایجاد طوفان ذهنی؛ و از بین رفته گرهها بشود.
12- تلاش کنید، هرصحنه از طرح داستان را در یک اندکس (کارت) بنویسید و با ترتیب زمانی آنها بازی کنید.
13- زمینههای کاری و علاقمندیهای شخصیتهای داستانیتان را فهرست کنید.
14-با کسانی که در زندگیشان شرایطی مانند شرایط قهرمان اصلی داستان شما را داشتهاند مصاحبت کنید.
15-اگر لوکیشن داستانی شما جایی غیر از محل اقامت فعلی (شخصی شماست) به آنجا سفر کنید. دیدن آن موقعیت باعث الهام بخشی و ایجاد خطوط جدید و مناسب طرح داستانتان بشود
16- جایی را برای نوشتنتان ایجاد ( یا پیدا ) کنید که باعث حواسپرتی، و از بین رفتن تمرکز ذهنی شما نشود.
17- فقط بنویسد. نگران پیدا کردن بهترین کلمات، جملات هم نباشید. نوشتن در مورد ایدهای که در ذهنتان دارید، باعث ایجاد کمال و شفافیت آن ایده در آینده خواهد شد.
*
نویسنده كسی است كه حرفی نو یا نگاهی نو را با بیانی نو ارائه میكند و با كاربست روشها و شگردهای گوناگون نویسندگی، برمخاطب خود تأثیر مستقیم یا غیرمستقیم میگذارد؛ البته برخی برای نویسنده، درجه و سطحی نازلتر را نیز قائل شده و چنین گفتهاند: «نویسنده كسی است كه حرفی تازه یا نگاهی تازه را با استفاده از بازار قلم، ارائه میدهد؛ هرچند بیان و شیوه نگارش او تازه نباشد و یا این كه حرفی یا نگاهی را هرچند تازه نباشد، اما با نگارشی تازه به قلم آورد»
به هر حال، نمیتوان سخن ملك الشعرای بهار را كه در زمینه شعر و شاعری است، به نویسندگی نیز تعمیم و تسری نداد و در این قلمرو، نادیده انگاشت. او گفته است: «هر شعری كه شما را تكان ندهد، به آن گوش ندهید». بنابراین، در نویسندگی نیز باید بگوییم: «هر نوشتهای كه شما را تكان ندهد، به آن چشم ندوزید»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طوفان ذهنی، بهعنوان یک آلترناتیو پیش از آغاز نگارش طرح و در حین پیاده کردن متن خواهد بود. طوفان ذهنی دلیل ایجاد و یا تداوم خطوط روایی، و خلق رویدادهای داستانی که با تکیه بر منابع و تواناییهای درونی فرد برای ایجاد عناصر شگرف داستانی در اکثر کتب بیادماندنی بکارگرفته شدهاست./
منابع:
آوانگارد به نقل از گاردین- مترجم: بهناز براری (دانشجوی کارشناسی ارشد مترجمی زبان)
پرسمان