تبیان، دستیار زندگی
بخشهایی از سخنان «حسین پاینده» در گفت و گویی که با او انجام شده، به بهانه برگزیده شدن کتاب «گشودن رمان» در جایزه ادبی جلال آل احمد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقد ادبی راهی برای فهم جامعه و فرهنگ

بخشهایی از سخنان «حسین پاینده» در گفت و گویی که با او انجام شده، به بهانه برگزیده شدن کتاب «گشودن رمان» در جایزه ادبی جلال آل احمد.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
حسین پاینده

دکتر حسین پاینده، استاد نظریه و نقد ادبی دانشگاه علامه طباطبایی (متولد 28 شهریور 1341، تهران) از معدود اساتید دانشگاهی رشته ادبیات است که به درس دانشگاه بسنده نکرده و مباحث تئوریکش را به ادبیات روز و نقد آن هم تسری داده است، از معدود اساتیدی که در مطبوعات و در عرصه نقد آثار ادبیات فارسی حضور فعال داشته و نیز چند جلد کتاب درباره ادبیات داستانی معاصر فارسی نوشته است. اینها سوای نقدهای گهگاهی‌اش درباره برخی فیلم‌های مهم تاریخ سینمای ایران است. حسین پاینده شخصیتی با دقت و نظم یک چهره آکادمیک و در عین حال فعال در عرصه عمومی (کتاب و مطبوعات) است. به تازگی کتاب «گشودن رمان» که مجموعه‌یی از چند تحلیلی درباره آغاز چند رمان مهم فارسی زبان است، از این نویسنده و توسط نشر «مروارید» منتشر شده است. البته این کتاب در هفتمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد که اختتامیه‌اش چندی پیش برگزار شد، به عنوان اثر برگزیده در حوزه نقد انتخاب شد، به همین بهانه و مسائلی چند پیرامون نقد ادبی بخشی از گفته های او را می آوریم. بخشی از کارنامه تالیفی دکتر پاینده را کتاب‌هایی نظیر «داستان کوتاه در ایران» (سه جلد)، «نقد ادبی و دموکراسی»، «گفتمان نقد؛ مقالاتی در نقد ادبی» و... تشکیل می‌دهند.

نقد جدی در جامعه ی ما

این سنت وجود ندارد اما می‌تواند آرام‌آرام شکل بگیرد. این وظیفه‌یی است که به ویژه بر دوش پیشاهنگان فرهنگ، یعنی روشنفکران سنگینی می‌کند. در جامعه ما از دیرباز این‌طور تصور شده است که روشنفکر بیش از هر کار دیگری شکوه ‌و شکایت می‌کند، حال آنکه نقش واقعی روشنفکران این است که زمینه‌های لازم برای رسیدن به افق‌های روشن در دوردست را فراهم کنند. در گام نخست، جامعه روشنفکری باید فرهنگ چندصدایی و تکثر آرا را ابتدا درون خود بپروراند و سپس به کل جامعه تسری بدهد. نقد پیوندی محکم و دوجانبه با دموکراسی و تساهل در برابر «دیگری» دارد. نقد را نمی‌توان به صِرفِ آموزش در دانشگاه به طور تصنعی در جامعه نهادینه کرد. البته ایجاد رشته نظریه و نقد کمک بسزایی برای رسیدن به این هدف می‌کند، اما همزمان زیرساخت‌های اجتماعی و سیاسی لازم نیز باید به وجود آیند تا آکادمی بتواند کارکرد موثر خود را داشته باشد.

نقد ادبی از راه مجادلات ارسطو با افلاطون و در یونان باستان که مهد دموکراسی در جهان قدیم بود شکل گرفت. پیش از این دو فیلسوف بزرگ، سقراط پایه‌گذار مباحثه و جدل فلسفی با دیگری شد. او در معابر عمومی آتن راه می‌رفت و با دیگران وارد گفت‌وگو و بحث می‌شد. از نظر سقراط، کشف حقیقت در گرو همین نوع مباحثه و دیالوگ با «دیگری» است. این سنت گفت‌وگو، مناظره، مجادله، احتجاج و استدلال که متعاقبا در فلسفه مشاء ادامه پیدا کرد، در قرون بعدی به شکل‌گیری ذهنیتی انجامید که کاوش در چندوچون معنا (یا، به عبارت دیگر، نقد ادبی) را مستلزم ایجاد دیالوگ با متن می‌داند. مقصودم این است که سر بر آوردن نقد در سنت غربی، با توجه به این آبشخورهای فکری جای تعجب ندارد. ایجاد این زمینه‌های معرفتی مبرم‌ترین نیاز ما برای حرکت به سمت نقد است؛ هم نقد در حوزه هنر و ادبیات و هم نقد در ساحت جامعه و روابط بینافردی.

به گمانم هر کسی از برگزیده شدن کتابش در چنین جایزه‌یی خوشحال می‌شود، اما من در درجه اول به علت توجه جامعه ادبی و پژوهشگران و منتقدان جوان به این کتاب خوشحالم. موقعی که «گشودن رمان» را می‌نوشتم به این موضوع فکر می‌کردم که این کتاب صرفا معرفی شیوه‌یی از نقد نیست، بلکه به کار رمان‌نویسان ما هم می‌آید.

استقبال از «گشودن رمان»

به طور کلی اگر کتابی بتواند نیازهای واقعی و مبرم ما در مطالعات ادبی را تشخیص دهد و اجابت کند، با اقبال دست‌اندرکاران این حوزه مواجه خواهد شد. در کشور ما، رمان در حال حاضر ژانر پرطرفداری است، اما بسیاری از پژوهشگران و دانشجویان علوم انسانی به درستی نمی‌دانند که چگونه باید با نگاهی تحلیلی و نقادانه رمان خواند و به معانی آن پی برد. هر کسی حق دارد با هر میزان از دانش رمان بخواند، از نگهبان شیفت شب فلان اداره بگیرید تا زن خانه‌دار، پزشک، مغازه‌دار و مهندس نرم‌افزار. اشخاص ناآشنا با نقد ادبی رمان را عمدتا برای یافتن پاسخی به این سوال می‌خوانند که «چه اتفاقاتی در این داستان می‌افتد؟»؛ حال آنکه منتقد ادبی رمان را برای بحث در خصوص این موضوع می‌خواند که «چرا این اتفاقات در این داستان رخ می‌دهند؟». عطف توجه از «چه» به «چرا» ایجاب می‌کند که منتقد ادبی به روشی بسیار نظام‌مند و علمی دست به قرائت رمان بزند. به گمانم این روش علمی هنوز به قدر کافی شناخته نشده است و لذا اگر کتابی بتواند آن را به ما بشناساند، به آن کتاب اقبال می‌کنیم. در جلسات نقد رمان، بسیاری کسان از من می‌پرسیدند که چطور باید رمان را نقد کرد. به گمانم «گشودن رمان» پاسخی به این پرسش داده که بسیار عملی است. شاید کاربردپذیری این پاسخ یکی از دلایل اقبال به این کتاب باشد. احتمالا یک دلیل دیگر را باید در خودبسندگی این کتاب دید. بسیاری از کتاب‌های نوشته‌شده در حوزه مطالعات ادبی مملو از اصطلاحات تخصصی‌اند که مولف توضیحی درباره‌شان نداده است، گویی که فرضش این بوده که خوانندگان پیشاپیش با معنای آن اصطلاحات آشنایند یا اگر آشنا نیستند باید به کتاب‌های دیگر مراجعه کنند و معنای آن اصطلاحات را یاد بگیرند. من چنین فرضی نکردم و لذا یکصد اصطلاح پرکاربرد نقد رمان را در یکی از ضمیمه‌های سه‌گانه کتاب توضیح دادم. مدخل هر اصطلاح شامل نیم الی یک صفحه توضیح است و خواندنش خیلی طول نمی‌کشد اما به خواننده کمک می‌کند تا مطالب مطرح‌شده در فصل‌های مختلف کتاب را بدون نیاز به رجوع به منبعی دیگر بخواند و بفهمد. افزودن این ضمیمه باعث شد کار نوشتن این کتاب حدود چهار ماه بیشتر طول بکشد، اما بازخوردی که بعدا از خوانندگان دریافت کردم نشان داد که من نیازهای آنان را درست تشخیص داده بودم.

من اعتقاد دارم وظیفه پژوهشگر نقد ادبی این نیست که تمام آثار را بررسی کند تا هیچ اثری از قلم نیفتد، یا تعداد بسیار زیادی از آثار را بررسی کند تا کتابش کامل باشد. هر پژوهشگری دست به گزینش می‌زند و نمونه‌هایی را بررسی می‌کند تا روش خود در نقد را بشناساند. قاعدتا دیگران می‌توانند همان روش را به تعداد بیشتری از نمونه‌ها اعمال کنند.

ساختمان این کتاب

روش من در نقد رمان‌های برگزیده در این کتاب این بوده است که صحنه آغازین آنها را به منزله تصویری مینیاتوری از پیرنگی که متعاقبا با رویدادها و اپیزودهای گوناگون بسط و تکوین خواهد یافت بحث کنم. از راه این بحث نشان داده‌ام که در رمان‌های صناعتمند و تامل‌انگیز، صحنه آغازین سرنخ‌هایی از درونمایه‌های رمان به دست می‌دهد و اگر منتقد ادبی بتواند آن نشانه‌های دلالت‌دارِ اولیه را به درستی تشخیص دهد، می‌تواند در ادامه نقد خود کل رمان را تحلیل کند. پس روش نقد من به آغاز رمان محدود نمی‌شود. در واقع، اگر نقدها را بخوانید می‌بینید که من کل رمان‌ها، یا تمامیت آنها را بررسی کرده‌ام

جایزه جلال آل احمد برای «گشودن رمان»

به گمانم هر کسی از برگزیده شدن کتابش در چنین جایزه‌یی خوشحال می‌شود، اما من در درجه اول به علت توجه جامعه ادبی و پژوهشگران و منتقدان جوان به این کتاب خوشحالم. موقعی که «گشودن رمان» را می‌نوشتم به این موضوع فکر می‌کردم که این کتاب صرفا معرفی شیوه‌یی از نقد نیست، بلکه به کار رمان‌نویسان ما هم می‌آید. بحث اصلی من در کتابم این است که رمان‌نویس صناعت‌شناس باید صحنه اول رمانش را به گیراترین شکل ممکن بنویسد، به نحوی که خواننده پس از خواندن چند صفحه اول نتواند آن را زمین بگذارد. به عبارتی، صحنه آغازین باید بتواند خواننده را به داخل جهان خیالی داستان بکشاند و او را با شخصیت‌ها و سرنوشتی که آنها در سیر وقایع پیدا می‌کنند همراه سازد. خوشحالم که انتشار این کتاب باعث تماس‌های فراوان نویسندگان جوان‌تر با من شد. آنها در ایمیل‌ها و مکالمات تلفنی‌شان تاکید می‌کردند که از این بحث، رهنمودی عملی برای رمان‌نویسی استخراج کرده‌اند. این برای من خیلی اهمیت دارد، چون به این معناست که در آینده نزدیک باید شاهد انتشار رمان‌های تکنیکی‌تر و تامل‌انگیزتر باشیم که با وقوف به اهمیت طراحی و معماری صحنه اول نوشته شده‌اند. این یعنی پیشرفت عملی و واقعی در کار داستان‌نویسی. کمک به انتشار چنین رمان‌هایی بخشی از دستاوردی است که این کتاب برای کارنامه من می‌تواند داشته باشد. در عرصه نقد هم اگر منتقدان جوان‌تر ما، به ویژه آن کسانی که در مطبوعات قلم می‌زنند، از این شیوه برای نقدنویسی استفاده کنند، آنگاه یقینا کارنامه من پربارتر می‌شود.


منبع: روزنامه اعتماد- سید فرزام حسینی