تبیان، دستیار زندگی
پیرامون تعریف و ماهیت آزادی اختلاف بسیار است. اما در یک بیان اجمالی می توان گفت آزادی در تعبیر حقوقی آن عبارت از نوعی استقلال و خود سامانی در زمینه های مختلف زندگی است که از لحاظ رشد شخصیت انسان ضروری بوده و در چهارچوب مقررات و ممنوعیت های الهی و عقلایی ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آزادی در حکومت ما چگونه است؟!

آزادی

پیرامون تعریف و ماهیت آزادی اختلاف بسیار است. اما در یک بیان اجمالی می توان گفت آزادی در تعبیر حقوقی آن عبارت از نوعی استقلال و خود سامانی در زمینه های مختلف زندگی است که از لحاظ رشد شخصیت انسان ضروری بوده و در چهارچوب مقررات و ممنوعیت های الهی و عقلایی است.

البته باید توجه داشت که صرف بیان آزادی کافی نیست. بلکه ساختن فرهنگ و جامعه ای که بتوان از آن استفاده کرد بسیار با اهمیت تر است و این همان چیزی است که در زندگی علی(علیه السلام) بسیار نمودار و آشکار است. یعنی آن حضرت فقط به بیان آزادی نپرداخت، بلکه با گفتار و کردار خویش به فرهنگ سازی و ایجاد زیر ساخت های اجتماعی جهت استفاده از آزادی اقدام کرد. به طوری که مردم را به داشتن روحیه شهامت و حاکمان را به آراسته بودن به سعه صدر تشویق کرد و در عمل نیز خود اسوه و الگوی کاملی ارائه داد. علاوه بر اینها در کنار اعمال آزادی، به ارشاد، تبیین حقایق و جلوگیری از سوءاستفاده از آن پرداخت. در اینجا به طور اجمال به زمینه سازی فضای آزاد اشاره می کنیم و سپس به مواردی از توجهات خاص حضرت به آزادی خواهیم پرداخت.

الف: سعه صدر حاکمان

علی(علیه السلام) در یک بیان کوتاه امّا پر معنا ابزار ریاست را سعه صدر معرفی می کند. سعه صدر هنگامی خود را به خوبی نشان می دهد که فرد با داشتن قدرت و توان بر مجازات، اقدام به عفو نماید. ریشه بسیاری از نابردباری ها و عدم سعه صدر حاکمان، کبر و خود بزرگ بینی است، امام(علیه السلام) در خطبه مشهور قاصعه به شدت با آن برخورد کرده می فرماید:

«فلو رخص اللّه فی الکبر لاحد من عباده لرخص فیه لخاصة انبیائه و اولیائه و لکنه سبحانه کرّه الیهم التکابر و رضی لهم التواضںاگر خداوند رخصت کبر ورزیدن را به یکی از بندگانش می داد. به یقین چنین منتی را بر پیامبران گزیده و دوستانش می نهاد، لکن خدای سبحان بزرگ منشی را بر آنان ناپسند دید و فروتنی شان را پسندید.»

علی(علیه السلام) به خوبی پی به معضل حاکمان برده و در این راستا به شدت مالک اشتر را از کبر بر حذر داشته می فرماید: «ایاک و مساماةَ اللّه فی عظمته و التشبه به فی جبروته.»

بالاتر از این امیرالمومنین(علیه السلام) به مالک سفارش می کند، کسی را برای جلسات خصوصی خود برگزیند که سخن تلخ حق را به او گوشزد کند، و در آنچه که انجام می دهد و یا می گوید و رضایت خداوند در آن نیست، کمتر یاری کند. حتی به مالک نصیحت می کند پارسایان و راستگویان را چنان پرورش دهد که او را فراوان نستایند و با ستودن کار بیهوده ای که نکرده است خاطرش را شاد نکنند، زیرا ستودن فراوان خودپسندی آورد و به سرکشی وادارد

بپرهیز که در بزرگی فروختن، خدا را هم نبرد خوانی و عظمت خود را همانند او دانی.

حتی این مقدار کافی نیست باید قدم را از این فراتر گذاشت و حاکمان درمنش خود باید به گونه ای رفتار کنند که مردم احتمال فخردوستی آنان را هم ندهند.

امیرالمومنین در خطبه ای فرمود: «و انّ مِن اَسخَفِ حالات الولاة عند صالح الناس اَن یظَنَّ بهم حُبَّ الفخر و یوضَعُ اَمْرُهُم علی الکبر؛ و در دیده مردم پارسا، زشت ترین خوی والیان این است که خواهند مردم آنان را دوستدار بزرگ منشی شمارند و کارهاشان را حساب کبر و خودخواهی بگذارند.»

این کبر زدایی می تواند زمینه مناسبی را برای گوش فرادادن به سخن دیگران مهیا سازد. در همین راستا امام(علیه السلام) به مالک اشتر تاکید می کند:

امام علی

«و بخشی از وقت خود را خاص کسانی کن که به تو نیاز دارند. خود را برای کار آنان فارغ دار و در مجلس عمومی بنشین و در آن مجلس برابر خدایی که تو را آفریده فروتن باش و سپاهیان و یارانت را که نگهبانانند یا تو را پاسبانان، از آنان باز دار، تا سخنگوی آن مردم با تو گفتگو کند بی درماندگی در گفتار که من از رسول(صلی الله علیه و آله) بارها شنیدم که می فرمود: «هرگز امتی را پاک ـ از گناه ـ نخوانند که در آن امت ـ بی آنکه بترسند و ـ در گفتار درمانند، حق ناتوان را از توانا نستانند» و درشتی کردن و درست کردن دست سخن نگفتن آنان را بر خود هموار کن و تنگ خویی بر آنان و خود بزرگ بینی را از خود بران، تا خدا بدین کار درهای رحمت خود را بر روی تو بگشاید.»

بالاتر از این امیرالمومنین(علیه السلام) به مالک سفارش می کند، کسی را برای جلسات خصوصی خود برگزیند که سخن تلخ حق را به او گوشزد کند، و در آنچه که انجام می دهد و یا می گوید و رضایت خداوند در آن نیست، کمتر یاری کند. حتی به مالک نصیحت می کند پارسایان و راستگویان را چنان پرورش دهد که او را فراوان نستایند و با ستودن کار بیهوده ای که نکرده است خاطرش را شاد نکنند، زیرا ستودن فراوان خودپسندی آورد و به سرکشی وادارد. روشن شد چگونه علی(علیه السلام) زمینه اعمال آزادی مردم را در حکومت خویش فراهم می کند و با آسیب شناسی در رفع موانع تلاش می کند.

ب: ترغیب مردم به آزاداندیشی

روش دیگر زمینه سازی در استفاده از آزادی، نهی مردم از تبعیت بی چون و چرای متکبران است. امام علی(علیه السلام) در خطبه قاصعه در یک هشدار شدید می فرماید:

«اَلاّ فَاَلْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ طاعةِ سَادَاتِکمْ وَ کبَر ائکمُ الَّذین تَکبَّروا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تَرَفَّعُوا فَوْقَ نسبهم؛ هان بترسید! بترسید! از پیروی مهتران و بزرگانتان که به گوهر خود نازیدند و نژاد خویش را برتر دیدند.»

«هرگز امتی را پاک ـ از گناه ـ نخوانند که در آن امت ـ بی آنکه بترسند و ـ در گفتار درمانند، حق ناتوان را از توانا نستانند» و درشتی کردن و درست کردن دست سخن نگفتن آنان را بر خود هموار کن و تنگ خویی بر آنان و خود بزرگ بینی را از خود بران، تا خدا بدین کار درهای رحمت خود را بر روی تو بگشاید»

در برابر این سخن، مردم را دعوت به مشارکت و مشورت کرده می فرماید:

«فلا تُکلمونی بما تُکلَّمُ به الجبابرة، و لا تتحفّظوا منی بما یتحفِّظُ به عند اهل البادرة و لا تُخالطونی بالمصانعة؛ پس با من چنان که با سرکشان گویند سخن مگویید و چونان که با تیزخویان کنند از من کناره مجویید. و با ظاهرآرایی آمیزش مدارید.»

سپس می فرماید:

«و لا تظُّنوا بی استثقالاً فی حق قیل لی و لا التماس اعظام لنفسی فانه من استثقل الحق ان یقال له او العدل آن یعرض علیه کان العمل بهما اثقل علیه. فلا تکفّوا عن مقالة بحق او مشورة بعدل فانی لستُ فی نفسی بغوق آن اُخطِی ءَ و لا آمن ذلک من فعلی الاّ ان یکفی اللّه من نفسی ما هو املک به منی.»

و شنیدن سخن حق را بر من سنگین مپندارید، و نخواهم مرا بزرگ انگارید چه آن کس که شنیدن سخن حق بر او گران افتد و نمودن عدالت بر وی دشوار بود، کار به حقِ و عدالت کردن بر او دشوارتر است. پس از گفتن حق، یا رای زدن در عدالت باز می ایستید که من نه برتر از ایمنم که خطا کنم، و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر که خدا مرا در کار نفس کفایت کند که او از من بر آن تواناتر است. اینها همه حکایت از آن دارد که علی(علیه السلام) درصدد تربیت و ساختن جامعه ای است که مردم در برابر حکمرانان راحت سخن گویند و بیم و هراس به دل راه ندهند. جالب توجه آنکه این سخنان را حضرت امیر(علیه السلام) در جنگ صفین اظهار کرده است: یعنی درست هنگامی که می باید از اطاعت بی چون و چرا از فرماندهی گفتگو کرد حضرت از حق مردم و آزاد اندیشی آنان سخن می گوید. و مهم تر از همه امیرالمومنین(علیه السلام) طی دوران حکومت خود به این سخنان عمل نمود و اسوه ای از حاکم اسلامی را در تاریخ به یادگار گذاشت.

فرآوری: زین الدینی  

بخش نهج البلاغه تبیان


منابع:

نهج البلاغه

مجله کتاب نقد، بهار 1380 - شماره 18

امام علی(علیه السلام) و حقوق بشر نویسنده: محقق داماد، سید مصطفی

مطالب مرتبط:

آفرین به رتبه ایران در فساد اداری!!

خونه های نیاوران را با شوش مقایسه کردین؟!

مدیران با گذشت یا نان قطع کن؟!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.