تبیان، دستیار زندگی
«یك شب» نخستین تجربه نیکی کریمی در زمینه ساخت فیلم بلند سینمایی است که این روزها در گروه هنر و تجربه روی پرده است. داستان این فیلم از یک شب تا صبح می گذرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کریمی فیلم ساخته یا نمایش رادیویی؟


«یك شب» نخستین تجربه نیکی کریمی در زمینه ساخت فیلم بلند سینمایی است که این روزها در گروه هنر و تجربه روی پرده است. داستان این فیلم از یک شب تا صبح می گذرد.

نیکی کریمی

سعید ابراهیمی فر بازیگر «یک شب» از این فیلم و فیلم هایی که داستان شان از یک تا صبح روایت می شود گفته است. به نظر او از شب باید در راستای داستان استفاده کرد نه یک تجربه صرف.

سعید ابراهیمی‌فر که ورودش به سینما در سال 65 با نگارش فیلمنامه «ماموریت» بوده و در سال 67 «نار و نی» را به عنوان اولین تجربه سینمایی‌اش کارگردانی کرده است در حال حاضر دو فیلم «ماهی و گربه» و «یک شب» را به عنوان بازیگر در حال اکران دارد.این کارگردان در سال83 «مواجهه» را ساخت و در سال 86 «تک درختها» را کارگردانی کرد.اما کارنامه بازیگری ابراهیمی‌فر پربارتر از کارگردانی او است و تاکنون در فیلم‌های «یک شب»، «خیلی دور، خیلی نزدیک»، «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر»، «سیزده 59»، «ماهی و گربه» و «جینگو» مقابل دوربین رفته است.سینماگران دیگری هم داشته‌ایم که کارشان را با کارگردانی آغاز کرده‌اند اما بیشتر به عنوان بازیگر شناخته شده‌اند که از میان آنها می‌توان به داریوش فرهنگ اشاره کرد.ابراهیم حاتمی‌کیا، محمد علی نجفی، جلال فاطمی، مانی حقیقی، مرضیه برومند، کامبوزیا پرتویی، علی رویین‌تن، محمدهادی کریمی، محمدرضا هنرمند و امیر شهاب رضویان دیگر کارگردان‌هایی هستند که بازیگری را تجربه کرده‌اند و در آثار کارگردان‌های دیگر مقابل دوربین رفته‌اند.

از شب بارها به عنوان یك عنصر دراماتیك و پیش برنده داستان استفاده شده. البته تعداد فیلم هایی كه داستان آن به طور كامل در شب می گذرد زیاد نیست. به عنوان نویسنده ، كارگردان و بازیگر تعریف شما از این عنصر دارماتیك چیست؟

من فكر می كنم برای ورود به این بحث باید ببینیم عنصر شب چه تفاوت هایی با روز دارد كه در سینما باعث ویژگی ممتاز آن می شود. ما درباره سینما صحبت می كنیم نه هنرهای دیگر مثل نقاشی و ادبیات و ... در شب چون نور خورشید وجود ندارد ، نوری كه استفاده می شود دست خود فرد است. یعنی عامل نورپردازی خود آدم است. از لحاظ فنی باعث می شود فیلمساز بتواند یك سری ایده پیاده كند. فرض كنید وقتی قرار است راجع به وحشت فیلم بسازیم دست فیلمساز برای استفاده از نور و سایه بازتر است و اختیار عمل بیشتری دارد . قطعا در روز انتقال این حس خیلی سخت می شود.

 این كه شما می فرمایید مشخصه فیلم های نوآر است. اما در فیلمی مثل «یك شب» قرار است از دل سیاهی شب داستان خیانت همسر كاراكتر شما ( گرافیست) برای مخاطب بازگو شود. كارگردان خواسته تنهایی و شكست او را برای ما برجسته كند.

بله . ببینید ما در فیلم ها دو فضای داخلی و بیرونی داریم. وقتی داستان در فضای خارجی می گذرد، رفت و آمد شبانه در یك جاهایی حتی به صفر می رسد. اولین چیزی كه این خیابان های خلوت منتقل می كند تنهایی است. این حس در فضای داخلی كمتر می شود. بنابراین اگر فیلمساز بخواهد تنهایی كاراكتر را نشان دهد بهتر است از سكانس های شب استفاده كند. چون در روز سخت می شود این مفهوم را منتقل كرد. من خودم به شخصا در نوشته و فیلم هایم از شب استفاده ابزاری می كنم. یعنی جایی كه احساس كنم نیاز فضای كاراكتر است از شب استفاده می كنم.

یعنی همه چیز باید در خدمت درام باشد.

دقیقا. همین «یك شب» كه الان مد نظر شما است قصه دختری را روایت می كند كه بنا به دلیلی چند ساعتی را نمی تواند در خانه باشد. فرض كنید این قصه در روز می گذشت، ببینید چقدر فرق می كرد. اصلا چیزهایی كه مد نظر خانم كریمی بود منتقل نمی شد. بنابراین عنصر شب باید در خدمت داستان باشد .

«یك شب» حدود 10 سال پیش ساخته شده و خانم كریمی اصرار داشت آن را با نسخه 35 بگیرد. دلایل خودش را داشت و كاملا محترم است. این ریسك بزرگی بود آن هم برای فیلمی كه در شب و بیشترش در ماشین می گذرد. اگر توقف ها بیشتر بود و اطلاعات تصویری بیشتری می داد و دست ما به عنوان بازیگر را باز می گذاشت تا با رفتار، كنش و میمیك چهره مان شخصیت ها را بیشتر باز كنیم حتما نتیجه بهتری شاهد بودیم.

در «یك شب» گاهی احساس می شود كه عنصر شب زیادی روی كاراكترها سایه انداخته. به عنوان مثال كاراكتر شما باید با حرف و دیالوگ از بك گراندش پرده بردارد. ما از طریق تصویر چیزی متوجه نمی شویم یعنی صحنه به قدری سیاه است كه حالت چهره شما و هانیه توسلی چیزی از درونیات شان به ما نمی گوید. این برای یك فیلم عیب نیست؟

صد در صد با شما موافقم. «یك شب» حدود 10 سال پیش ساخته شده و خانم كریمی اصرار داشت آن را با نسخه 35 بگیرد. دلایل خودش را داشت و كاملا محترم است. این ریسك بزرگی بود آن هم برای فیلمی كه در شب و بیشترش در ماشین می گذرد. اگر توقف ها بیشتر بود و اطلاعات تصویری بیشتری می داد و دست ما به عنوان بازیگر را باز می گذاشت تا با رفتار، كنش و میمیك چهره مان شخصیت ها را بیشتر باز كنیم حتما نتیجه بهتری شاهد بودیم. منتهی ایشان این شیوه را می خواست و خیلی هم جسورانه بود. ضمن این كه نسخه ای كه در خانه هنرمندان دیدم اصلا خوب نبود. در نسخه ای كه من دیدم اصلا چیزی دیده نمی شد. این دیگر اصرار كارگردان نیست كه بخواهد بگوید شب احاطه زیادی بر قصه دارد. این به نظرم اشكال فنی است.

برای همین است كه ما احساس مختلف كاركتر شما را نمی بینیم. باید صبر كنیم دیالوگی بگویید تا بدانیم درون او چه خبر است.

من مطمئنم اشكال فنی است. به هر حال این نسخه 35 بوده و تبدیل به تله سینما شده. لابراتورها خیلی كوشش می كنند ولی هنوز تبدیل فیلم به دیجتیال خوب انجام نمی شود. با این حال همان موقع هم كارگردان اصرار زیادی نداشت كه بخواهد احساسات موجود در چهره كاراكترها را نشان دهد.

سعید ابراهیمی فر

از این منظر كاركتر شما در «یك شب» را می توان « با ماهی و گربه» مقایسه كرد. در هر دو فیلم قرار است ما از طریق دیالوگ به كنه كاراكتر پی ببریم. با این تفاوت كه در اولی این كار خیلی بدیهی انجام می شود اما «ماهی و گربه» سرشار از نشانه و نماد است.

برای بازیگر سخت است كه پشت فرمان ماشین بنشیند و دوربین هم سمت شاگرد نصب شده باشد و در عین این كه رانندگی می كند دیالوگ ها را بگوید . بویژه این كه نور هم كم است و اجازه زیادی در حركت دست و سر و صورت نداری. حتی اگر دیالوگ های هملت هم به بهترین بیان گفته شود باز هم شرایط بازیگر سخت است كه بتواند آن احساسات را بخوبی منتقل كند. در«ماهی و گربه» اما با وجود این كه تعداد دیالوگ هایی كه شخصیت سعید می گوید به نسبت دیالوگ های گرافیست «یك شب» خیلی كمتر است، ولی به خاطر توقفها ،‌ نوع راه رفتن و فضایی كه ایجاده شده احساس و درونیاتش خیلی خوب منتقل می شود. فیلمنامه «ماهی و گربه» این قدر دقیق بود كه وقتی خواندم و شهرام مكری روی وایت بورد مسیر داستان را كشید فهمیدم قرار است چه اتفاقی بیفتد. طبیعتا در هفته اول كه در لوكیشن تمرین می كردیم فیلم در ذهنم شكل گرفته بود.

به عنوان یك فیلمسازی كه اتفاقا علاقه زیادی به كارهای تجربی دارد، مرز جابجایی تجربه برای استفاده از شب را تا كجا مجاز می دانید؟

تا جایی كه داستان مخدوش نشود. در فیلم «یك شب» كارگردان این اجازه را داشت كه از شب استفاده كند. از آن طرف فیلمساز به لحاظ تكنیكی نباید اثرش را این قدر تاریك بگیرد كه مخاطب نتواند تصویر را ببیند و فقط یك سری كلمات بشنود. من كه قرار نیست نمایش رادیویی بشنوم! به لحاظ سوژه و مضمون هم فیلمساز تا جایی كه خطوط قانونی ، عرفی و اخلاقی به او اجازه می دهد می تواند جلو برود. در بعضی كشورها خطوط قرمز به قدری كمرنگ است كه فیلمساز تجربیات عجیبی ثبت می كند اما من شخصا با آن موافق نیستم. از آن طرف نباید فراموش كنیم كه فیلم را برای مخاطب می سازیم و اگر تجربه در آن به قدری غلیظ شود كه مخاطب آن را نفهمد تجربه ای عبث كرده ایم.

فرآوری: منیژه خسروی

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منابع : هفت صبح / ایسنا