تبیان، دستیار زندگی
محسن شامحمدی، یكی از قدیمی ترین سریال سازهای تلویزیون است. زمانی كه او برای ساخت «آینه عبرت» وارد میدان شد، ساخت و ساز تازه در تلویزیون جمهوری اسلامی شروع شده بود و هنوز امكانات كاملی برای ساخت سریال وجود نداشت. حتی دوربین مستقلی هم نبود كه شاه محمدی بتوا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دنبال خلافكارهای حرفه‌ای نبودم

گفت و گو با محسن شامحمدی به بهانه بازپخش «آینه عبرت»


محسن شامحمدی، یكی از قدیمی‌ترین سریال‌سازهای تلویزیون است. زمانی كه او برای ساخت «آینه عبرت» وارد میدان شد، ساخت و ساز تازه در تلویزیون جمهوری اسلامی شروع شده بود و هنوز امكانات كاملی برای ساخت سریال وجود نداشت. حتی دوربین مستقلی هم نبود كه شاه محمدی بتواند با خیال راحت از آن برای ساخت سریالش استفاده كند. این گفت‌وگوی خواندنی درباره مشكلات، خاطرات و ابعاد مختلف ساخت این مجموعه در تلویزیون را بخوانید.

«آینه عبرت»

چه طور شد كه شما به عنوان كارگردان «آینه عبرت» انتخاب شدید ؟

بعد از اینكه مجموعه « هشدار پلیس» به كارگردانی من از شبكه یك پخش ‌شد به نمایندگی از طرف صداوسیما برای شرکت در یکی از جلسات ستاد مواد مخدر دعوت شدم. در آن جلسه با آقای مختار کلانتری که در آن زمان ریاست ستاد مبارزه با مواد مخدر را داشت آشنا شدم و در باره هشدار پلیس صحبت زیادی بین مان رد و بدل شد. پیشنهاد دادند كه خوب می شد اگر برنامه ای مثل «هشدار پلیس» در ارتباط با مواد مخدر هم در تلویزیون ساخته می شد. من از این پیشنهاد استقبال کردم ولی مشکل این بود که جز سازمان صدا و سیما و ارشاد هیچ جای دیگری درکشور دوربین ویدئویی نداشت و حتی اجازه ورودش را هم به کسی نمی‌دادند.

به آقای کلانتری گفتم دلیل اینكه توانستم هشدار پلیس را بسازم این بود که شهربانی یک ویدئو از زمان ژاندارمری قدیم داشت و به امكانات سازمان نیازی نداشتیم. سازمان در آن زمان فقط سه دوربین پرتابل داشت و آن هم از ماهها قبل برای برنامه های مختلف آفیش می‌شد و امکان در اختیار داشتن طولانی آن وجود نداشت و حالا اگر قرار باشد که این اتفاق برای ستاد مبارزه با مواد مخدر هم بیافتد باید بتوانیم از خارج کشور دوربین وارد كنیم. آقای کلانتری از این پیشنهاد استقبال کرد و از طریق ارتباط با نخست وزیری، به سرعت مجوزهای لازم را گرفت و پول لازم را در اختیارمان گذاشت تا ترتیب خرید اولین دوربین خصوصی کشور را بدهیم و با خرید میکروفن و چراغ و سه پایه دیگر وسایل اولین تولید داستانی خارج از سازمان و اولین محصول مشارکتی بین صدا و سیما و مواد مخدر کلید خورد .

فصلی كه روی آنتن شبكه آی فیلم رفت، قدیمی‌ترین بخش آن است؟

خیر. اولین کاری که روی آنتن رفت یک داستان تک قسمتی بود به نام «زندگی تلخ» و «برگریزان» که الان در حال پخش است آخرین آنها بود.

از همان ابتدا هم تحت عنوان «آیینه عبرت» پخش شد ؟

بله به این صورت بود که تیتراژ با آیینه عبرت شروع می‌شد و بعد از آن نوشته می‌شد این داستان: « زندگی تلخ». بعد از آن بود كه فصل‌هایی تحت عنوان «خواستگاری»، «وسوسه شیطانی»، «دوران تباهی»، «سودای تلخ» و «خواستگار» از داستانهای بعدی آن بودند که بعضی ها تک قسمتی و بعضی برای چندین قسمت برنامه ریزی و ساخته شد.

گاهی یک تلنگر کوچک می تواند سرنوشت انسانی را از نابودی مطلق نجات دهد و به همین دلیل هرگز من در این سالها از درون پرونده های واقعی سوژه جالبی برای ساخت و معرفی به تماشاگر پیدا نکردم .

آنطور كه شنیده می‌شود فصلی هم به كارگردانی علی نقی لو ساخته شد؟

بله همینطور است. در میانه تولید فصل‌های مختلف، اداره مواد مخدر قصد داشت برنامه های دیگری هم بسازد که متاسفانه علی رغم میل من از نام «آیینه عبرت» در تیتراژ بعضی از آنها استفاده کرد. حتی یک مستند هم به همین نام توسط آقای سلحشور ساخته شد ولی من بشدت از استفاده نام آیینه عبرت برای آنها مخالف بودم. چون امتیاز آن نام و کار را متعلق به خودم می‌دانستم. ولی متاسفانه در آن زمان مدیران خیلی به این مسائل اهمیت نمی دادند.

حتی زمانی که « هشدار پلیس» را می ساختم بعضی آمدند و در همان شهربانی برنامه هایی تحت همان نام ساختند. اتفاقا اگر آن کارها با نام مستقلی پخش می شدند از نگاه تماشاگر موفق تر بودند چون دیگر کسی آنها را با کارهای قبلی مقایسه نمی‌کرد. مثلا آئینه عبرت، حال و هوای اجتماعی داشت و به مسئله اعتیاد می پرداخت ولی یکی دو کاری که ساخته شد بیشتر در زمینه قاچاق مواد مخدر بود و به درگیری باندهای تبهکار با ماموران می پرداخت. به همین دلیل باید نامی فراخور ساختار خود برای آن پیدا می کردند ولی متاسفانه این اتفاق نیافتاد و یادم می‌آید که بعد از پخش، مسئولان تلویزیون و مواد مخدر تا حدودی به اشتباه خود که موافقت با این نام گذاری مشترک بود پی بردند و جلوی آن را گرفتند .

پس گفتید مجموعه «برگ ریزان»آخرین داستان آئینه عبرت بود ؟

بله همینطور است و طولانی ترین داستان هم بود. بینندگان هنوز بعد از سالها آئینه عبرت را با همین داستان برگریزان می شناسند و به خاطر می آورند .

«آینه عبرت»

داستان فصل‌های مختلف، تا چه میزان برگرفته از داستانهای واقعی و پرونده‌های موجود در اداره‌های پلیس بودند؟ برای شروع هر فصل، چقدر با پلیس در تعامل بودید؟

هیچکدام از کارهای پلیسی که من تا این زمان ساخته ام برگرفته از واقعیت و پرونده های موجود نبوده. به این دلیل که پرونده های واقعی به شدت تلخ و خشن هستند و هیچ نشانی از زندگی و روابط اجتماعی در خود ندارند.

چیزی که همیشه برای من اهمیت دارد پرداختن به قصه زندگی آدمهای معمولی جامعه است. آدمهایی که مثل همه ما زندگی می کنند و هرگز تصور نمی کنند که ممکن است بر اثر یک اشتباه یا یک غفلت زندگی و سرنوشت آنها کاملا دگرگون و نابود شود.

خلافکاران حرفه ای، اصولا در داستانهای من جایی ندارند. چون هر چقدر هم فیلم بسازم، نمی توانم تاثیری در رفتار آنها داشته باشم ولی در مورد آدمهای معمولی چرا. گاهی یک تلنگر کوچک می تواند سرنوشت انسانی را از نابودی مطلق نجات دهد و به همین دلیل هرگز من در این سالها از درون پرونده های واقعی سوژه جالبی برای ساخت و معرفی به تماشاگر پیدا نکردم .

بعد از «آینه عبرت»، در سریالهای «شلیك نهایی» و «كلانتر» هم ساختار فصلی را حفظ كردید و هركدام را به فصلهای دوم و سوم رساندید. موفقیت در «آینه عبرت» علت این مسئله بود؟

من معتقدم کارهای پلیسی صرفا با ساخت یک مجموعه در ذهن تماشاگر باقی نمی ماند. با «شلیک نهایی» كارهایم وارد فاز جدیدی شد. حمایت بهتری هم از طرف تلویزیون می شدم. دلم می خواست شلیك نهایی‌ها را با داریوش فرهنگ ادامه بدهم و به همین خاطر بلافاصله مجموعه تصمیم نهایی را هم شروع کردم ولی متاسفانه مانع بزرگی سر راه وجود داشت و آن هم این بود که داریوش فرهنگ به جر بازیگری درگیر کارگردانی سریال و فیلم سینمایی خودش هم بود بخصوص در آن دوران به شدت پر کار شده بود و همین باعث شد که من مجبور شدم پرونده نهایی ها را ببندم و مجموعه کلانتر را شروع کنم که بطور پراکنده حدود 10 سال طول کشید .

دیگر قصد ادامه ساخت مجموعه کلانتر را ندارید؟

فکر نمی کنم ادامه بدم چون دلم می خواد از این مرحله هم عبور کنم و وارد فاز دیگری از دوران فیلمسازی ام بشوم .

یعنی قصد دارید دیگر پلیسی نسازید ؟

من سبک کاری خودم را در تلویزیون هرگز تغییر نخواهم داد ، البته شخصا فکر می کنم کارهای من در تعریف یک ژانر بخصوص نمی گنجد ولی به هر حال هر تعریفی که اینکارها داشته باشد خوشبختانه هم خودم آن را دوست دارم و هم فکر می کنم اکثر بینندگان با آن ارتباط خوبی برقرار کرده باشند، پس فعلا دلیلی برای تغییر این ژانر نمی بینم.

مصاحبه : مرجان فاطمی

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

«پژمان» به روایت جمشیدی

نمادهای ماهی و گربه (مصاحبه)