روایت جانکاه قیصر امینپور از عاشورا
قیصر امین پور در منظومه روز دهم با یک زبان خیلی ساده و همه فهم و با قالب نیمایی، یک تصویر جانکاه و به یاد ماندنی از روز عاشورا خلق کرده است. شعر بزرگسالش هم یعنی مثنوی معروف نینامه، از آثار شاخص است.
تا نگاه میکنی وقت رفتن است وقت رفتن کسانی که هنوز حرفهایشان ناتمام بود. وقت رفتن قیصر امین پور آنهم در اوج و شکوفایی شاعرانگی و در چهل و هشت سالگی. هشتم آبان ماه که میشود باید باور کنیم که باز همان حکایت همیشگی رفتن و رفتن در میان است. قیصر امین پور هم پیش از آنکه باخبر شود پر کشید و رفت تا دریغ و حسرت همیشگی را بر جانودل شعر باقی بگذارد.
قیصرامین پور از جمله شاعرانی است که فعالیت ادبیاش را با سرودن شعر برای کودکان و نوجوانان آغاز کرد اما در ادامه ذات کودکی و جهان تشکیل دهنده کودکی کردن را به عنوان نمک سرودههایش برای بزرگسالان حفظ کرد.
جنس اغلب شعرهای امین پور شاید تماماً متعلق به کودک و نوجوان نباشد اما ریشهای عمیق در این نوع نگرش دارد. عبور ذهنیت شعری این شاعر از گذرگاه کودکی- نوجوانی و بزرگسالی، در بعضی شعرهای او نمودی بارز دارد به گونهای که شعر برآمده از چنین دیدگاهی برای همه این گروههای سنی خواندنی و قابل فهم است
از منظر شاعری چون امین پور، کودکی و نوجوانی و بزرگسالی و حتی پیری، فاصله ای کمتر از یک تار مو دارند.
قیصر در منظومه روز دهم با یک زبان خیلی ساده و همه فهم و با قالب نیمایی، یک تصویر جانکاه و به یاد ماندنی از روز عاشورا خلق کرده است. شعر بزرگسالش هم یعنی مثنوی معروف نینامه، از آثار شاخص است.
علی داوودی از شاعران کشورمان در گفتوگویی به برشمردن ویژگی های شعر عاشورایی قیصر پرداخته که سخنان وی به صورت یادداشتی شفاهی منتشر میشود:
شعر انقلاب وابستگی تام و تمام به مکتب عاشورا دارد
عاشورا یک روز تکرار نشدنی است و به نوعی میتوان گفت روزی است که در جهان هر سال تکرار میشود تا به سرانجام برسد. عاشورا به عبارتی در ادبیات، روح و هستی و همه دارایی فرهنگ و زندگی ما است و همیشه بوده و خواهد بود. اما در نسبت با انقلاب اسلامی و شعر انقلاب اسلامی باید گفت از آنجا که انقلاب اسلامی ریشههای عمیق مذهبی دارد و با اصل عاشورا و مفاهیم و شعارهایش پیوند دارد و به نوعی ریشه گرفته از عاشورا است، اندیشههای مکتب عاشورا به انقلاب اسلامی زندگی میدهد و به تبع شعر انقلاب وابستگی تام و تمام به مکتب عاشورا دارد.
از ابعاد مختلف عاشورا در شعرها حضور دارد آن هم با هر موضوعی سیاسی، اجتماعی، عرفانی و هر کس هم به بهانهای به این لشکر آزادگی پیوسته است.
حضور طبیعی عاشورا در شعر قیصر
قیصر یکی از کسانی است که این را به صورت خیلی طبیعی به این مساله پرداخته است. از ویژگیهای شعر قیصر طبیعی بودن است یعنی انعکاس حال است و تصنع و تکلف در شعرش نیست و برای همین حالات مختلف جامعه را به راحتی میتوانیم در شعرش ببینیم. مساله عاشورا هم در شعر کودک و هم در شعر بزرگسال قصیر حضور دارد و اتفاقا در هر دو بخش هم آثار شاخصی است. در منظومه روز دهم که میسراید:
روز عاشوراست
کربلا غوغاست
کربلا آن روز غوغا بود
عشق، تنها بود
برای یک شعر نوجوان کلمه عشق جزء ممنوعیتهای این گونه شعر در دورهای بود اما ببینید قیصر چه قدر خوب مفهوم عشق را جا انداخته است و از یک عشق متعالی دینی برای نوجوانان سخن گفته است.
آتش سوز و عطش بر دشت میبارید
در هجوم بادهای سرخ
بوتههای خار میلرزید
از عَرَق پیشانی خورشید، تَر میشد
یک مثنوی خیلی خوب از قیصر
قیصر در منظومه روز دهم با یک زبان خیلی ساده و همه فهم و با قالب نو و نیمایی، یک تصویر جانکاه به یاد ماندنی از روز عاشورا خلق کرده است. در شعر بزرگسالش هم یعنی مثنوی معروف نینامه از آثار شاخص او است. قیصر مثنوی کم دارد و اتفاقا این مثنوی خیلی کار خوبی است.
خوشا از دل نم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمه فریاد کردن
او در این شعر و در بیت بیتش تا آخر، در واقع با محور قرار دادن نی که نشانه تشخیص در ادبیات است، به مضمون آفرینی پرداخته و در هر بیت به یک بعد پرداخته است:
سری سر مست شور و بی قراری
چو مجنون در هوای نی سواری
اینجا یک نی است و در جای دیگر نی دیگر:
چه رفت آن روز در اندیشه نی
که اینسان شد پریشان بیشه نی؟
اینجا هم یک عالم دیگر است و با نی قبلی فرق دارد. همین طور:
خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد
ببینید او این نیهای مختلف در جاهای مختلف را جمع کرده و از یک منظر همه اینها را هم خانواده کرده که نی در هر کجا که باشد دردمند و سوزدار است:
پر از عشق نیستان سینه او
غم غربت، غم دیرینه او
غم نی بند بند پیکر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست
او این هنر را داشته که شعری با ساختی بسیار نو بسراید و علیرغم اینکه مثنوی است و شعرش هم روایت نیست و هر بیتی میتواند مضمون و خط جدایی داشته باشد، این شعر را خیلی هم خانواده و در امتداد هم بسراید به جهت اینکه یک ساخت خوب در نظر گرفته است، خواننده احساس پراکندگی در مثنوی نمیکند و ارتباط بسیار خوبی با این مثنوی برقرار میکند.
منابع:
فارس
ایبنا