تبیان، دستیار زندگی
«بسیاری هنوز تصور می کنند که روزنامه نگاری کاری شبیه به نویسندگی است، یا اینکه هرکس خوب می نویسد روزنامه نگار موفقی هم می تواند باشد؛ یا هرکس روزنامه نگاری می کند لزوماً باید در کار خود تمامی معیارها، اصول و ریزه کاری های ادبی را رعایت کند. (قاضی زاده، 13
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرز میان ادبیات و روزنامه‌نگاری

«بسیاری هنوز تصور می‌کنند که روزنامه‌نگاری کاری شبیه به نویسندگی است، یا اینکه هرکس خوب می‌نویسد روزنامه‌نگار موفقی هم می‌تواند باشد؛ یا هرکس روزنامه‌نگاری می‌کند لزوماً باید در کار خود تمامی معیارها، اصول و ریزه‌کاری‌های ادبی را رعایت کند. (قاضی‌زاده، 1386)» علی رغم این باور عمومی لازم به ذکر است که عرصه‌ی نویسندگی یک نویسنده در مقایسه با یک روزنامه‌نگار متفاوت است.

مریم سمیعی -بخش ادبیات تبیان
روزنامه نگاری

پرسش آغازینی که ذهن ما را به خود مشغول کرده است این است که تا چه اندازه حدود و مرزهای میان دو حوزه‌ی روزنامه نگاری و ادبیات به یکدیگر نزدیک است. آیا می‌توان هرفردی که در حوزه‌ی ادبیات موفق است و نویسندگی در عرصه‌های گوناگون را تجربه کرده است را در خبرنویسی و روزنامه‌نگاری به کار گرفت و اطمینان حاصل کرد که در این حوزه نیز موفق خواهد بود؟ آیا یک روزنامه‌نگار می‌تواند قلم در دست بگیرد و یک اثر بی‌بدیل در حوزه یِ ادبیات رقم بزند؟

ادبیات و روزنامه‌نگاری هردو به نوشتن و مفاهیم کلامی وابسته هستند. یک روزنامه‌نگار موفق کسی است که بتواند از واژگان به درستی استفاده کند و علم درستی نسبت به شیوه‌های صحیح نگارش داشته باشد. اخبار لازم است به رساترین و زیباترین شکل در اختیار مخاطب قرار بگیرد تا پذیرش آن برای او آسانتر باشد. بهره‌گیری بیشتر از هنرهای نگارشی و استفاده از آرایه‌ها و صنایع ادبی یک روزنامه‌نگار را در انتقال پیامِ خود موفق‌تر می‌کند. اما استفاده از این روش‌ها در همه‌ی انواع خبر یکسان نیست. برای مثال در گزارش‌نویسی که نویسنده می‌تواند وقت بیشتری صرف کند استفاده از هنرهای ادبی بیشتر دیده می‌شود اما در ارائه‌ی مصاحبه‌ها و یا نوشتن یک متن خبری کمتر دیده می‌شود. علاوه بر این بهره‌گیری از ابتکارات شاعرانه و ادبی در تیترنویسی برای جذب هرچه بیشتر مخاطب امری رایج در روزنامه‌نگاری است. اما آیا این نکات به این معنی است که یک روزنامه‌نگار لازم است که ادیب باشد؟

«بسیاری هنوز تصور می‌کنند که روزنامه‌نگاری کاری شبیه به نویسندگی است، یا اینکه هرکس خوب می‌نویسد روزنامه‌نگار موفقی هم می‌تواند باشد؛ یا هرکس روزنامه‌نگاری می‌کند لزوماً باید در کار خود تمامی معیارها، اصول و ریزه‌کاری‌های ادبی را رعایت کند. (قاضی‌زاده، 1386)» علی رغم این باور عمومی لازم به ذکر است که عرصه‌ی نویسندگی یک نویسنده در مقایسه با یک روزنامه‌نگار متفاوت است. برای درک بهتر این مسأله به یک مثال می‌پردازیم.

اوژن یونسکو در نمایشنامه‌ی کرگدن، شهری را به تصویر می‌کشد که در آن اپیدمی کرگدن شدن لحظه به لحظه رشد می‌کند. در این شهر آدم‌ها یکی پس از دیگری کرگدن می‌شوند. آیا در دنیای بیرونی نیز همه کرگدن شده بودند؟ یونسکو در پی این استعاره در جستجوی بیان نکات مهمی است. او از قوه‌ی تخیل و زبان کنایی استفاده می‌کند تا پاسخی به مسائلی همانند همنوایی و پیروی از سایرین، فرهنگ و اخلاقیات در جامعه‌ای فلج شده پس از جنگ جهانی دوم، بیابد. او در این کتاب حدود واقع در دنیای رئال را برهم می‌زند و جهانی خیالی بنا می‌کند. هیچ مخاطبی از یونسکو دلایل و مدارکی برای اثبات چگونگی کرگدن شدنِ مردم طلب نمی‌کند. اما آیا یک روزنامه‌نگار می‌تواند در نوشتن خبر از این الگو استفاده کند؟ ابزار اصلی در دستان یک نویسنده‌ی چیره دست تخیل است اما روزنامه‌نگار ضروری است که تمام سعی خود را بکند که از خیال و دنیای داستان خارج شود و ماوقع در دنیای بیرون را برای مخاطبانش بدون داوری نقل کند. این یک تفاوت اصلی میان این دو حوزه است.

با توجه به اهمیت سرعت در انتشار خبر، امکان بهره‌گیری از هنرها و خلاقیت‌‌های ادبی محدود می‌شود. در این میان آنچه اهمیت دارد رقابت با سایر منبع‌های خبری و روشن کردن رویداد‌های دنیای بیرونی به دور از هرنوع داوری است. لذا میدان کار یک نویسنده که با قلم‌مویِ تخیل به همه‌چیز رنگ می‌دهد با میدان عمل یک روزنامه‌نگار که با ذره‌بینی در جستجویِ واقعیت است کاملا متفاوت است.

هرچند روزنامه‌نگار و نویسنده هر دو به دنبال انتقال پیام به مخاطب خود هستند اما این کار را به شیوه‌ای خاص خود انجام می‌دهند. نگارش در عرصه‌ی رسانه و مطبوعات ویژگی‌هایی مختص خود دارد. هدف از نوشتن یک خبر انتقال شعر، احساس و به تصویر کشیدن دنیایی خیالی نیست. روزنامه‌نگار قلم در دست می‌گیرد تا تصویری از دنیای حتمی، عینی و خارجی را برای چشم‌های مخاطب خود رسم کند. برای نوشتن در عرصه‌ی خبر چند عنصر مهم وجود دارند که توجه به آنها موجب فهم بهتر چگونگی نگارش در مطبوعات می‌شود:

1.     سرعت: این یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های خبرنویسی است. یک روزنامه‌نگار لازم است همگام با سرعت وقوع حوادث در دنیای خارجی پیش برود. به دلیل وجود همین ویژگی یک روزنامه‌نگار وقت کافی برای پرورش دادن هرچه بیشتر و استفاده از هنرهای ادبی را ندارد. این اصل همچنین در خواندن خبر نیز صدق می‌کند. به عبارت دیگر مخاطب یک خبر در جهانی که مملوء از اخبار گوناگون است وقت کافی برای خواندن خبرهایی که نیازمند تمرکز و توجه بیشتر است را ندارد. بهره‌مندی از جمله‌های طولانی ادبی، استعاره‌های دشوار و کلمات ثقیل در همان ابتدا مخاطب را از خواندن بیشتر باز می دارد.

2.     درستی خبر: صحت و سقم یک خبر اصلی است که با اخلاق حرفه‌ای در عرصه‌ی خبرنویسی نزدیکی دارد. اخبار باید به زبانی نوشته شوند که مخاطب آنها را باور کند. صداقت یک روزنامه‌نگار با زبانِ ساده و به دور از برداشت‌های شخصی او به مخاطب انتقال داده می‌شود.

3.     دوری از تکلف و پرگویی: با توجه به عنصر سرعت معنای این اصل نیز بهتر درک می‌شود. نوشته‌های طولانی در عرصه‌ی خبر مطلوب نیست. البته لازم به ذکر است که درنوشتن گزارش و یا تفسیرخبری طویل نویسی امری مذموم نیست. اما جلوگیری از حشو و تکرار در تمامی عرصه‌های خبری ضروری است.

به مرور زمان و با رشد پیدا کردن روزنامه‌نگاری به تدریج نگارش در این حوزه ویژگی‌های خاص خود را پیدا کرد که مطابق با شرایط خبرنویسی بود. هنجارهایی در این عرصه میان خبرنویسان رواج پیدا کرد که پیش از این دیده نمی‌شد. در ابتدایی‌ترین روزنامه‌ها ادبی نویسی، روی آوردن به اشعار، بهره‌گیری از جملات طولانی امری متداول بود.

نتیجه‌گیری

نگارش خبر در رسانه بیشتر مبتنی بر فن است تا ابداع و تخیل. وجود سادگی، رسایی، دور بودن از تکلف، روانیِ خاصی به این نوع نگارش داده است. «دیوید رندال نوشته است که نوشتن چیزی در حدود ده درصد مجموعه‌ی کوشش‌های روزنامه‌نگاری است. نود درصد بقیه، به تلاش در راه کشف نکته‌ها، کوشش در برقراری رابطه میان عناصر و بهره‌گیری از مهارت و تجربه برای شکل‌دهی خط نهایی متن ربط می‌یابد. (قاضی‌زاده، 1386)»

با توجه به اهمیت سرعت در انتشار خبر، امکان بهره‌گیری از هنرها و خلاقیت‌‌های ادبی محدود می‌شود. در این میان آنچه اهمیت دارد رقابت با سایر منبع‌های خبری و روشن کردن رویداد‌های دنیای بیرونی به دور از هرنوع داوری است. لذا میدان کار یک نویسنده که با قلم‌مویِ تخیل به همه‌چیز رنگ می‌دهد با میدان عمل یک روزنامه‌نگار که با ذره‌بینی در جستجویِ واقعیت است کاملا متفاوت است.


منابع:
قاضی‌زاده، علی اکبر (1386).ادبیات و روزنامه‌نگاری، نشریه‌ی رسانه، شماره‌ی 72، 148-141