هویت و حافظه در بیراه مودیانو
پاتریک مودیانو، پیش از اینکه برنده نوبل ادبیات شود برای دوستداران رمان وداستان چهره شناخته شدهای محسوب میشد؛ به گواه آثاری که از او طی یک دهه اخیر به فارسی ترجمه و منتشر شد: افق، تصادف شبانه، خیابان بوتیکهای خاموش، آه ای سرزمین محبوب من، در کافه جوانی گمشده، ناشناخته ماندگان، محله گمشده و... .
مترجمان این آثار عموماً از نسل امروزند، نسلی که راحتتر و بهتر با نوشتههای این نویسنده ارتباط برقرار کرده است تا مترجمان باسابقه نسل دیروز! آرش نقیبیان یکی از همین مترجمان است که شش ماه پیش رمان «بیراه» را توسط نشر فرهنگ آرش به بازار عرضه کرد و حالا در تدارک چاپ دوم آن است.
این کتاب بیگمان مهمترین رمان پاتریک مودیانوست و برای اولینبار به فارسی ترجمه شده است. رمان «بیراه» در سال 1972 برندهی جایزهی بزرگ آکادمی فرانسه شده و تا امروز به 30 زبان ترجمه شده است.
مودیانو رماننویسی است با اندیشههای عمیق فلسفی و هستیشناختی. او در رمان « بیراه» که فلسفیترین رمانش محسوب میشود، دربارهی دو مقولهی هویت و حافظه کنکاش میکند. بیشتر قهرمانان آثار مودیانو از اختلال شخصیت و هویت رنج میبرند. راوی داستان «بیراه» مرد جوانی است که تصمیم میگیرد پس از سالها به جستوجوی پدر خود بپردازد. این جستوجو او را به سالهای بسیار دور و مقارن با جنگ دوم جهانی میبرد. در این میان، راوی داستان با گروه مشکوکی آشنا میشود که با پدر راوی در ارتباط اند. مودیانو در این رمان زیبا با ضربآهنگی جذاب خوانندگان را مجذوب میکند و به تحسین وامیدارد.
آرش نقیبیان متولد 1355 تهران، فارغالتحصیل رشته تاریخ، در کارنامهاش ترجمه رمان «ضربه طبل به علامت تسلیم» از فرانسواز ساگان و «قصری در سوئد» از همین نویسنده را دارد و ترجمه رمان دیگری از او را نیز به پایان برده است.
آقای نقیبیان، درباره مودیانو و رمان «بیراه» بگویید.
کتاب «بیراه» دومین ترجمه من به حساب میآید؛ رمان بسیار معتبری است. وبرنده جایزه آکادمی فرانسه شده بود. جالب است بدانید کسانی که برنده جایزه آکادمی فرانسه میشوند، غالباً جایزه نوبل را هم میگیرند. مثلاً لوکلزیو که رمان «بیابان» او جایزه آکادمی فرانسه را گرفت بعدها جایزه نوبل را هم از آن خود کرد. ترجمه این رمان را من به تشویق و ترغیب مرحوم رضا سید حسینی شروع کرده بودم، در مقدمه کتاب هم این را نوشتم وکتاب را به یاد و خاطره این استاد عزیز تقدیم کردم. مودیانو شیوه و روش خاصی در روایتپردازی و نوشتن داستان دارد که به نظر میرسد جا پای فاکنر گذاشته است. یعنی حضور چند راوی در رمان شما را ناگزیر میکند که زبان و لحن هر یک از این شخصیتها را پیدا کنید. بیش از دو سال و نیم این رمان را در دست ترجمه داشتم. با تمام وسواسی که به خرج دادم.
فکر میکنید کدام خصوصیات و ویژگی سبب شد که مودیانودر کنار نویسندگانی مانند میلان کوندرا، ایوان کلیما و فلیپ راث و... توجه آکادمی سوئد را جلب کند؟
قبلاً از اینکه من این رمان را ترجمه کنم، بیش از ده مطلب درباره مودیانو و بررسی آثارش نوشته بودم که در نشریات ادبی، مجلات و روزنامهها چاپ شده است. یعنی من قبل از ترجمه این رمان مودیانو را کاملاً میشناختم و آگاهانه به سراغ اثرش رفتم. با شناخت و آگاهی از این نویسنده به سراغ ترجمه «بیراه» رفتم.
در مورد سبک کار و ویژگی آثارش به چند مورد اشاره میکنم. مودیانو پایهگذار یک سبک جدید در شیوه روایتپردازی در ادبیات فرانسه است. آثارش ما را به یاد فاکنر، جویس و بنیانگذاران جریان سیال ذهن میاندازد. به این دلیل که در رمانهای مودیانو چند راوی داستان را پیش میبرند آثارش خطی نیست، زمان در آثارش شکسته میشود، مکان داستان تغییر میکند و سیر رویدادها روال عادی ندارد. یکی از استادان درجه یک روایت در رمان معاصر فرانسوی، مودیانو است. سالی که جایزه نوبل را به لوکلزیو دادند انتظار زیادی داشتم که جایزه را به مودیانو بدهند. از هر نقطه نظر نگاه کنید مودیانو از دیگر نویسندگانی که نام بردید، چیزی کم ندارد. این نه حرف من که حرف بسیاری از منتقدان و صاحب نظران ادبیات است که مودیانو یکی از بزرگترین نویسندگان در قید حیات کشور فرانسه در طول نیم قرن اخیر است. آثارش از نظر محتوایی هم دو، سه محور مهم دارد، یکی مسأله حافظه و هویت است.
بسیاری از شخصیتهای آثارش دچار ضعف حافظه و فقدان هویتاند. درهمین رمان «بیراه» پدر قهرمان داستان حافظه خودش را از دست داده است و پسر سعی دارد به پدرش کمک کند تا حافظهاش بر گردد. یا در رمان «جواهر کوچولو» یا در رمانی که مرحوم ساسان تبسمی ترجمه کرد به اسم «در کافه جوانی گمشده»، در تمام آثار مودیانو ضعف حافظه و فقدان هویت وجود دارد. از این طریق مودیانو مسأله مهمی از معضلات انسان معاصر را مطرح کرده است. درحقیقت مسأله امروز انسان غربی، مسأله شناخت، هویت و حافظه است. دومین محور مهم آثار مودیانو، موضوع اشغال فرانسه در جریان جنگ دوم جهانی است که فرانسویها به آن میگویند «اکوپاسیون». خود مودیانو زمانی به دنیا آمده که دو سال از خاتمه جنگ گذشته بود ولی به خاطر علایق شخصی و غور و بررسی تاریخ آن مقطع مسأله اشغال فرانسه در رمانهایش را درونی کرده است. موضوع داستان بیراه وچند رمان دیگرش همه در همان مقطع میگذرد، زمانی که فرانسه تحت اشغال آلمان است. دغدغه دیگر مودیانو در این آثار مسأله برادرش است، برادری که در ده سالگی به خاطر بیماری از دست میرود، واین روی مودیانو به لحاظ روحی روانی تأثیر میگذارد و به لحاظ شخصیتی او را افسرده میکند. تمام رمان هایش را بدون استثنا تا سال 1982 به برادرش «رودی» تقدیم میکند. چون به گفته خودش میخواهد غم نبود برادر را از این طریق فراموش کند. شخصیت پدرش هم شخصیت سالمی نبوده و مودیانو با او مشکل داشت ودر همین رمان بیراه این قضیه بخوبی نشان داده میشود. البته در انتخاب برنده جایزه نوبل همیشه حرف وحدیث بوده، میشود اسامی بسیاری از نویسندگان را قطار کرد که معروف و مشهورند و مستحق جایزه نوبل، اما از نقطه نظر درخشان بودن روایت واستادیاش در این حوزه، جایزه نوبل حق مسلم او بود. چه بسا این جایزه را میلان کوندرا یا فیلیپ راث و دیگری میگرفت، باز این پرسش مطرح میشد که چرا مودیانو نه؟ چرا به مودیانو چرا به ایوان کلیما و... داده نشد.
ویژگی دیگر رمان مودیانو چند صدایی بودن آن است آیا این هم میتوانست به عنوان یک امتیاز تلقی شود؟
درست است شما گویا بیانیه اعضای آکادمی سوئد را ندیدید. اتفاقاً همین مسأله مورد توجه آقای پیتر آنگلود قرار گرفت. من هنگام قرائت متن انگلیسی این طور فهمیدم که مودیانو یکی از استادان روایتپردازی است. یعنی تخصصی بینظیر در این شگرد دارد. من تصور میکنم علت اصلی نوبل دادن به مودیانو نه بر محوریت و موضوع داستان و هستیشناسی آن، بلکه محور اصلی و مورد توجه شیوه روایت در آثار مودیانو است.
فکر میکنید کدام یک از آثار مودیانو فوقالعاده است و مورد توجه آکادمی سوئد قرار گرفته است؟
آکادمی چون به کتاب خاصی اشاره نکرد به این معناست که مجموعه آثارش مورد توجه آکادمی علوم سوئد قرار گرفته است. اما مودیانو دو، سه رمان فوقالعاده دارد که یکی همین رمان «بیراه» است که برنده جایزه آکادمی فرانسه شده بود. دیگری کتابی است که مرحوم ساسان تبسمی ترجمه کرده بود به اسم «در کافه جوانی گمشده» که جایزه گنکور را هم گرفته است. آن کتاب و آن ترجمه هم شایسته توجه است.
اگر بخواهید در چند جمله رمان «بیراه» را به علاقهمندان ادبیات داستانی معرفی کنید چه میگویید؟
راوی داستان بیراه مرد جوانی است که تصمیم میگیرد پس از سالها به جستوجوی پدرش برود این جستوجو او را به سالهای بسیار دور مقارن با جنگ جهانی دوم و سالهای پس از آن میبرد، سالهایی که جوان جستوجوگر داستان بیراه در فضای وهمآلود، گذشته و آینده را در هم میآمیزد. جستوجوی پدر، راوی را به روستایی درنزدیکی جنگل فونتن بلو میکشاند و در این مکان او با افراد مشکوک و مجهول الهویهای روبهرو میشود که برای گذراندن تعطیلات به این روستا آمدهاند و با پدر راوی روابط خطرناک و گنگ و ناشناسی دارند! راوی پس از آشنایی با این افراد پی میبرد که برای باز کردن کانالهای ارتباطی با پدرش باید از مسیر این افراد مشکوک عبور کند ودر جریان آن به حقیقتی تلخ دست پیدا میکند . این افراد با تحقیر پدر راوی قصد سر به نیست کردن اورا پس ازرسیدن به منافع خود دارند.
منابع:
ایران
ایسنا