نقدی بر نقدِ شیطانگرایی در کشور (1)
شیطانپرستی کلید واژهای بود که برای مدتی نقل محافل رسانهای و محافل دانشجویی شده بود. اخبار متعدد در تلکسهای خبری، کارگاههای آموزشی، مستندهای تلویزیونی، مقالات و کتب متعدد، فضاهایی بود که برای مدتی با تیترهای مشابهی مانند نقد و بررسی شیطان پرستی پر شده بود. در میانه آن هیاهو، فرصتی برای نقدِ این نقدها وجود نداشت و شاید کمتر محفلی به آن میپرداخت. شاید الآن زمان مناسبی باشد که کمی به پشت سرِ خود نگاه کنیم و عملکردمان در مقابله با این آسیب را آسیبشناسی کرده تا در مبارزات بعدی قویتر و موثرتر از پیش عمل کنیم.
ارائه توصیف ناقص و غلط از جریان شیطان گرایی
برای مقابله با هر آسیبی بایستی 4 مرحله طی شود: توصیف صحیح و دقیق آسیب، تحلیل، ارائه راهبرد، اقدامات مقابلهای.
بدینصورت که ابتدا مراکز پژوهشیِ معتبر اقدام به انجام پژوهشهای توصیفیِ کامل درباره این جریان کرده، زمینه را برای تحلیل صحیح و پیشبینی گامهای بعدیِ ترویجِ این جریان فراهم نمایند. بایستی دقت داشت که نتایج حاصله در این مرحله، نبایستی در فضای افکار عمومی منتشر شود و تنها در محافل علمی و برای مخاطبِ پژوهشی قابل طرح و بحث است. در گام بعد با توجه به اطلاعات و تحلیلهای صورتگرفته، راهبرد متناسب برای مقابله با این جریان تدوین شود و سرانجام، اقدامات اجرایی مناسب در حوزههای مختلف تربیتی، اجتماعی، امنیتی و رسانهای صورت پذیرد.
اما متأسفانه در ماجرای برخورد با جریان شیطانگرایی، در اولین گام دچار اشکالاتی شدیم و توصیفی ناقص و غلط توسط برخی پژوهشگرنمایان در فضای عمومی جامعه منتشر گردید. بد نیست نمونههایی از این توصیفات غلط را در اینجا شرح دهیم:
1. معرفی جریانات کمارتباط و بعضاً بیارتباط با فرقههای شیطانی به عنوان شیطانپرستان
نمونهای از این توصیف ناقص و اشتباه را میتوان در معرفی خردهفرهنگِ [1] گوتیک [2] و رشته هنر بدن [3] به عنوان شیطانپرستی مشاهده نمود. بسیاری از تصاویری که در سخنرانیها تحت عنوان تیپ ظاهری شیطانپرستان نمایش داده میشود، در واقع متعلق به دو گروه مذکور است. گر چه برخی از این تیپهای ظاهری در میان شیطانپرستان نیز وجود دارد، منتهی این که شیطانپرستان را با دو گروه مذکور اشتباه کنیم، به بزرگنماییِ این فرقههای کوچک کمک شایانی نمودهایم.
گوتیک: بسیاری، تشکیل این خردهفرهنگ را اوایل دهه 1980 در بریتانیا میدانند و آن را یکی از شاخههای سبک پُست-پانک به شمار میآورند. خردهفرهنگ گوتیک در دورههای طولانی نسبت به خردهفرهنگهای دیگر عمر طولانیتری داشته و تا امروز دوام یافته است. تصاویر این سبک نشان میدهد که خردهفرهنگ گوتیکِ امروزی، تحت تأثیر ادبیات گوتیک در قرن 19 و فیلمهای ترسناک و وحشتآور بوده است. گوتیکها در فستیوالهای منطقهای که برپا میکنند از نوع خاصی از پوشش استفاده میکنند که به مُد گوتیک مشهور است. ...
هنر بدن: این عنوان به مجموعه هنرهایی اطلاق میشود که به نوعی با بدن انسان سر و کار دارد. زیرشاخههای متعددی در آن وجود دارد، از جمله نقاشی روی بدن [4]، سوراخکاری بدن [5]، خالکوبی کردن [6]، کاشت زیرپوستی [7] و... را شامل میشود. بسیاری از این افراد که میبینید بدن خودرا در نقاط متعددی سوراخ کرده و جواهرآلاتی را به آن آویزان میکنند و یا قسمتی از بدن خود را خراشکاری کرده اند، اصلاْ شیطانپرست نیستند.
2. معرفی سبکهای موسیقی راک، متال و رپ به عنوان گروههای شیطانپرستی
جرقههای اولیه شکلگیری سبکهای موسیقی راک و متال به دهه 60 میلادی برمیگردد. فضای اعتراضی موجود در آن زمان که عمدتاً در کشورهای اروپایی و آمریکا متمرکز بود، حاصل جنایات بیسابقه دوران جنگ جهانی اول و دوم بود. در خلال این دو جنگ که تنها در حدود 10 سال به طول انجامید، نزدیک به 90 میلیون انسان کشته شدند، که با احتساب جمعیت بیخانمانها و مجروحین، با رقم سرسام آوری مواجه میشوید. این شوک بیسابقه، به طور ویژه، ذهن جوانان کشورهای جنگافروز را به خود متوجه کرد و جنبشهای کوچک و بزرگی علیه نظام لیبرال دموکراسی شکل گرفت.
از آنجا که موسیقی در کشورهای غربی بُعد رسانهای قوی دارد، برخی از این گروهها برای ابلاغ اعتراضات خود به استفاده از موسیقی روی آوردند. منتهی سبکهای موجود در آن زمان، ساختار مناسب برای انتقال پیام اعتراضگونه این گروهها نداشت. بنابراین برخی از هنرمندان جوان اقدام به ابداع سبکهای مناسبِ محتوای جنجالی نمودند. اینجا بود که در ابتدا سبکی با عنوان راک اَند رول به وجود آمد. ... پس از مدتی با پیدایش انواع مشابه، این سبک تبدیل به یک سبک اصلی گردید که خود زیرشاخههای متعددی را دربر میگرفت و به آن سبک راک گفته شد. مدتی بعد، از دلِ زیرشاخهای از سبک راک به نام هارد راک، سبک دیگری با عنوان هِوی متال بهوجود آمد. این سبک نیز بعد از مدتی به سبک اصلی با عنوان متال تبدیل شد....
در سالهای اول، تقریباً تمام اشعار و ترانههای متال دارای خمیرمایه اعتراضآمیز بر ضد جنگ، عشرتطلبی و سلطه سیاسی- اجتماعی بود. ترانهها برای مبارزه با مدرنیته مصنوعی و سلطه تجاری و بیان رنجهای جوامع در جهان سوم سروده میشد. بخشی از اشعار هم مربوط به مسائل معنوی و نکاتی برای بیدار کردن ضمیر انسانها بود. (آزبورن،1381 ، ص 19)
پس از مدتی کانونهای قدرت که از گسترش این جنبشها احساس خطر جدی کردند، اقدام به مدیریت و کنترل این جنبشها نمودند [8]. نمونهای از این اقدامات، برچسبزنی به این گروهها با عنوان گروههای شیطانپرستی بود. البته ظرفیتهای موسیقی متال برای رفتن به سمت شیطانگرایی را نباید ندیده گرفت؛ از جمله اعتراض به نهادهای اجتماعی و برهم زدن نظم، ابراز خشونت و کلمات رکیک در ترانهها و از همه مهمتر اهانت به مقدسات که شاید به دلیل حمایت کلیسا از حکومتها بود. ...
در اواخر دهه هفتاد، این تبلیغات مؤثر واقع شد و گروههای دیگر که دیدند بازار شیطانپرستی داغ است و راه رسیدن به شهرت و ثروت از آن میگذرد، داوطلبانه شیطانپرستی را برگزیدند. در آغاز، پذیرش هویت شیطانی از سوی این گروهها، به استفاده از نمادها، سبک، ادبیات و فضای شیطانی محدود میشد. ... پس از آن بهتدریج گروهها و افرادی پیدا شدند که آشکارا از شیطانپرستی و حتی حلول شیطان در خودشان سخن گفتند. ...
موسیقیِ تند، فریاد، خشونتِ نمایشی و گاهی واقعی، ... در کنار رفتار ناهنجار جنسی و استفاده از مواد مخدر و روانگردان و به بازی گرفتن شعارها و آرمانهای تحولآفرین، تمام نیروی فکری و جسمی جوانان را به تباهی کشید و قدرت ایستادگی و اعتراضِ مؤثر و تفکر تحولساز را از آنها گرفت. شیطانیتر از همه اینکه نیروی سرمایهداری و قدرتهای سلطهگر نهتنها برای این ویرانگری هزینهای پرداخت نکردند، بلکه از آن برای خود، منابع ثروتآفرین ساختند. فروش فیلمها، درآمدهای حاصل از برنامههای رسانهای، تولید پوشاک و لوازم آرایشی و زینتی که با نمادها و اِلِمانهای گروههای معروف تولید میشد، سرمایهدارهای پشت صحنه را از ستارههای روی صحنه ثروتمندتر کرد.
به این ترتیب نیرویی را که میتوانست به تغییر تمدن و سبک زندگی ظالمانه روزگار ما و تحول تاریخ منجر شود، در جهت تثبیت سلطه و حفظ وضع موجود بهکار گرفتهاند و ... از جوانان ناراضی و سرکش، انسانهایی محافظهکار درست کردهاند!
همانگونه که خواندید، سبکهای راک و متال و رَپ، تنها نوعی از موسیقی بوده و ربطی به محتوای درونی آنها ندارد؛ اگر چه در مواردی مورد استفاده گروههای شیطانگرایی قرار گرفتهاند. چنانکه در موارد متعدد، همین سبکها در انتقال مفاهیم دینی و معنوی مورد استفاده قرار گرفته است [9]. بنابراین، اینکه بیاییم و به صورت مطلق بگوئیم که گروههای مروج این سبکها، تماماً شیطانپرست هستند، کمک شایانی به بزرگنمایی جریان شیطانگرایی نمودهایم.
بخش بعدی را اینجا ببینید
پانوشتها:
[1] خردهفرهنگ در اصطلاحِ دانشِ مردمشناسی به ارزشها و هنجارهای متفاوت با ارزشها و هنجارهای گروه اکثریّت، که یک گروه درون جامعهای بزرگتر دارد، است. خردهفرهنگها قابل شناسایی و تغییر هستند و بیشتر به ارزشهای گروه اقلّیّت اطلاق میشوند (گیدنز، 1376، ص 238).
[2] Gothic
[3] Body art
[4] Body painting
[5] body piercing
[6] Tatoo
[7] Subdermal implant
[8] برای آشنایی بیشتر درباره این اقدامات می توانید به کتاب کمیته300 کانون توطئه جهانی، نوشته جان کولمن، ترجمه یحیا شمس مراجعه نمائید.
[9] البته همانطور که میدانید، در نگاه اسلامی، هیچگاه هدف وسیله را توجیه نمیکند؛ و این که بیان شد که گروههایی برای انتقال مفاهیم دینی از این سبکها استفاده کردهاند، به معنای جواز استفاده از این سبکها از نظر شرعی نیست.
مأخذ: خبرگزاری رسا (با قدری خلاصهسازی)
تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان