تبیان، دستیار زندگی
در کنار مسئولیتهایی که از غدیر بر دوش خود داریم، در معرض این خطر هستیم که از راه مشغولیت به عقده ، از مسئولیتهای بر عهده غافل شویم. یعنی لغزشهایی است که ظاهری دینی و ولایی دارد؛ اما در حقیقت کجراهه ای در سر راه غدیر به حساب می آید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

«غدیر»، مشغولیتی به عقده یا ‌مسئولیتی بر عهده

غدیر

عید سعید غدیر هر سال ما را به یاد رویداد بزرگ صدر اسلام می‌اندازد و پیامهای فراوان آن حادثه به ذهنها خطور می‌کند. با این حال، توجهات ما به حادثه غدیر خالی از نقاط ضعف نیست و در اینجا می‌خواهیم به برخی از این اشکالهای فکری-رفتاری که در رابطه با غدیر روی می‌دهد بپردازیم.


دوستداران مولا! به هوش

آخرین باری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در عمر خویش به حج مشرف شده‌اند به اندازه کافی پراهمیت است، خاصه آنکه این حادثه در آخرین سال زندگانی حضرت روی داده بود و خود ایشان از مردم مسلمان در نقاط مختلف مسلمان نشین آن دوران برای حضور در حج دعوت کرده بودند. ایشان ضمن تشریح آداب صحیح حج، توصیه‌های عمومی نیز به مسلمانان داشتند که در این میان، سخنان ایشان در غدیر خم نقطه عطفی در این سفر می‌باشد.

آیاتی که در این روز و در رابطه با ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام نازل شده است شاهدی بر اهمیت این روز و این حادثه است. کامل بودن دین و معادل بودن پیام غدیر با همه دعوت پیامبر دو حقیقت از حقایقی است که قرآن به آن تصریح نموده‌است (آیات3و67 سوره مائده)؛ حادثه‌ای با این اهمیت حاوی مسئولیت سنگینی است که بر اثر بی‌توجهی می‌تواند به شکل یک عقده – و نه مسئولیت – تبدیل شود. به عبارت دیگر، همانطور که در اطراف هر حقیقت، شبه حقیقتهایی هم یافت می‌شوند، ما دوستداران پیامبر و علی علیهما السلام باید به هوش باشیم تا به واسطه این بیراهه‌ها از جاده اصلی مسئولیت خود در غدیر به راه دیگر کشیده نشویم.

غدیر و مسئولیت های بر عهده

با تفکر در درس های غدیر، متوجه مسئولیت های فراوان خود در رابطه با غدیر می‌شویم. از آن جمله، آنکه دین کامل دینی است که محدود به عقاید و احکام نیست بلکه عنصری زنده و پویا به نام ولایت اهل بیت علیهم السلام در آن هست که هر لحظه آن را شاداب نگه می‌دارد. به عبارت دیگر "ولایت علی علیه السلام" شاه کلیدی است که مقیاسی برای دینداری افراد به ما می‌دهد. هر کس داناتر و با اخلاق‌تر و با تقواتر و مراقب‌تر و... باشد به "ولایت علی علیه السلام" نزدیکتر و از آن بهره‌مند تریم.

در کنار مسئولیت هایی که از غدیر بر دوش خود داریم، در معرض این خطر هستیم که از راه مشغولیت به عقده‌، از مسئولیتهای بر عهده‌ غافل شویم. منظور از "عقده" در اینجا لغزش هایی است که ظاهری دینی و ولایی دارد؛ اما در حقیقت کجراهه‌ای در سر راه غدیر به حساب می‌آید

بعد از حادثه غدیر دیگر کسی نمی‌تواند بگوید که چون قرآن زیاد تلاوت می‌کند یا به احکام شرعی پایبند است، پس دینش کامل است؛ بلکه غدیر این مسئولیت را تا آخر عمر بر دوش ما نگه می‌دارد که هر لحظه به دنبال تکمیل دین باشیم؛ زیرا هر لحظه که از عنصر زنده، الهی، فراگیر و یکپارچه ولایت امام علی علیه السلام دور شویم، همان سبب نقص دین ما خواهد بود.

بعد از حادثه غدیر دیگر کسی نمی‌تواند دین خود را کامل بداند، مگر آنکه هر لحظه خود را در ولایت امام علی علیه السلام قرار دهد، یعنی هر لحظه زنده و شاداب مطیع خدا باشد؛ بنابراین مسئولیتی که غدیر به دوش ما می‌گذارد آن است که ضمن آنکه به احکام دین عمل کنیم و به عقاید ایمان بیاوریم و اخلاق را مراعات کنیم؛ هرگز این امور را کل دین حساب نکنیم، بلکه بدانیم که همه این امور می‌تواند جنبه عادت یا ژست یا ظاهر به خود بگیرد و ما را از اصل دین دور نگه دارد؛ اصلی که بقای آن به ولایت امام علی علیه اسلام تضمین می‌شود.

و نیز بعد از حادثه غدیر دیگر کسی نمی‌تواند "همرنگ جماعت شو" را شعار درستی بداند؛ زیرا تجربه غدیر نشان داد که جمعیتهای بزرگ مسلمان از این لحاظ دچار لغزش شدند و در سر بزنگاه تاریخ در هنگام درگذشت رسول خدا صلی الله علیه و آله، به وظیفه خود در مقابل غدیر عمل نکردند؛ بنابراین حفظ ولایت امام علی علیه السلام به صورت امری فردی درآمده و کوتاهی عمومی سبب لغو وظیفه فردی نمی‌شود.

غدیر و مشغولیت هایی به عقده‌

در کنار مسئولیت هایی که از غدیر بر دوش خود داریم، در معرض این خطر هستیم که از راه مشغولیت به عقده‌، از مسئولیت های بر عهده‌ غافل شویم. منظور از "عقده" در اینجا لغزش هایی است که ظاهری دینی و ولایی دارد؛ اما در حقیقت کجراهه‌ای در سر راه غدیر به حساب می‌آید.

غدیر خم

کلیشه جدیدی به نام غدیر و تشیع

از غدیر آموختیم که دین کامل دینی است که محدود به عقاید و احکام نیست بلکه عنصری زنده و پویا به نام ولایت اهل بیت علیهم السلام در آن هست که هر لحظه آن را شاداب نگه می‌دارد که در آن همواره باید به دنبال وظیفه فعلی خود باشیم و از سکون و کلیشه‌ای شدن به دور ‌شویم. عده‌ای از ما از همین نقطه دچار لغزش می‌شویم که به جای پرداختن به مفهوم ولایت که نیازمند زنده نگهداشتن قلب خود در مسیر اسلام است، ترجیح می‌دهیم آن را با یک کار ساده عوض کنیم.

به عبارت دیگر گفتن و نوشتن شعار "علی ولی الله" بسیار بسیار ساده‌تر از آن است که ولایت امام علی علیه السلام را در درون خود به صورت دائمی، زنده نگه داریم. به بیان دیگر، ممکن است در حقیقت از ولایت امام علی علیه السلام دور باشیم اما زبانمان پر از شعار "علی ولی الله" باشد. این امر زنگ خطری برای همه کسانی است که به دنبال دوستی حقیقی با اهل بیت علیهم السلام هستند.

بنابراین در مقابل هر شعار و هر پرچمی که نام مبارک امام علی علیه السلام را در آن برمی‌افراشیم، باید از خود این سوال را بپرسیم که: "آیا واقعاً در مسیر امام علی علیه السلام قرار دارم؟" "آیا ولایت امام علی علیه السلام در فکر و جسم من هم وجود دارد یا فقط در زبان و پرچم من وجود دارد؟"

برای روشن تر شدن این امر، خوب است به تاریخ فرقه‌های شیعه نگاهی بیندازیم. در طول تاریخ – حتی به طور خاص در زمان خود حضرات ائمه علیهم السلام – افراد و گروه‌هایی پیدا می‌شده‌اند که خود را شیعه می‌نامیدند اما از امام زمان خود اطاعت نمی‌کردند. بسیاری از اینان به حادثه غدیر معترف بوده‌ و دم از ولایت حضرت علی علیه السلام می‌زده‌اند؛ اما می‌دانیم که با دوری جستن از امام عصر خود، فرسنگها با ولایت امام علی علیه السلام فاصله داشته‌اند. بنابراین هرگاه نام "علی علیه السلام" به زبان و قلم ما می‌آید، در کنار امیدی که به مواهب شیعه بودن خود داریم،‌ هرگز نباید از دایره ترس و مراقبت خارج شویم.

مسئولیتی که غدیر به دوش ما می‌گذارد آن است که ضمن آنکه به احکام دین عمل کنیم و به عقاید ایمان بیاوریم و اخلاق را مراعات کنیم؛ هرگز این امور را کل دین حساب نکنیم، بلکه بدانیم که همه این امور می‌تواند جنبه عادت یا ژست یا ظاهر به خود بگیرد و ما را از اصل دین دور نگه دارد؛ اصلی که بقای آن به ولایت امام علی علیه اسلام تضمین می‌شود

عقده ای به نام شیعه کردن مردم

یکی از نمودهای این عقده، هیجاناتی است که به هنگام مواجهه با برادران اهل سنت، در مقابل ما به وجود می‌آید که گاه با تمام قوای خود می‌کوشیم که با ارائه استدلالها، او را به عقاید تشیع مجاب کنیم؛ طرف مقابل هم گاه به دفاع از خود و نقض استدلال های این طرف می‌پردازد و این جریان گاه به جدلهای بی‌پایان و بی‌نتیجه و دشمنی‌افزا کشیده می‌شود و معمولا دیده نشده است که کسی از این طریق به سلک ولایتمداران اهل بیت علیهم السلام درآمده باشد و اساساً گومگوهای اینچنینی خارج از "حکمت" و بیان منطقی است.

تصور اولیه آن است که این بحث های عقدیتی با نیتی الهی صورت می‌گیرد و جدل کنندگان در راه اولیاء خود قدم بر می‌دارند؛ در حالی که اولیاء ما یعنی ائمه معصومین علیهم السلام، خود اهل کشمکش و جدل نبودند و از طریق عمل، رفتار و اخلاق خود مردم را به راه خدا دعوت می‌کردند و ما را نیز از گفته‌های بی حاصل و جدل و گومگو کردن باز داشته‌اند و روش تبلیغ تشیع را به گونه‌ دیگری به ما آموخته‌اند. در اینجا دو نمونه از این توصیه ها را ذکر می‌کنیم:

ابی اسامه می‌گوید: از ابی عبد الله (امام ششم) علیه السلام شنیدم که می‌فرمود: بر تو باد بر تقوای خدا و مراقبت و سختکوشی و راستگویی و امانتداری و خوش‌خلقی و خوبی با همسایه؛ و مردم را از طریقی به جز زبانتان به راه خود دعوت کنید و باعث زینت باشید نه مایه زشتی؛ و رکوع و سجود را طولانی کنید...(کافی، ج2، ص77)

ابی زید می‌گوید: نزد ابی عبدالله (امام ششم) علیه السلام بودم که عیسی بن عبدالله قمی وارد شد (حضرت ایشان را اکرام نمودند و به او فرمودند:) جزو شیعیان ما و کرامت داران نیست کسی که در شهری ساکن باشد که جمعیت آن صد هزار یا بیشتر باشد و در آن شهر یک شخص دیگر از او باتقواتر باشد.

روح الله رستگارصفت             

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


مطالب مرتبط:

پنج درس سطح بالا از یک انسان سطح بالا

سوالی «صادقانه» که باید از خود بپرسیم!

اگر ما در کنار «امام» باشیم چه می‌کنیم؟

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.