تبیان، دستیار زندگی
نظام عالم یک نظام ذاتی است. نظام، نظام علّی و معلولی است. طبیعی است که هر حادثه ای از جمله زلزله هم علت دارد و علت ها را می شود کشف و بررسی کرد. چون این نظام، نظام علی است ، ما مکلفیم که این نظام را بشناسیم و بر اساس آن معرفت ، خود و زندگیمان را تنظیم بکن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چه کنیم در برابر زلزله؟

 بررسی زلزله و راهکارهای کاهش خسارات آن - جلسه اول

در طول تاریخ، زندگی طبیعی بشر دستخوش حوادث غیر قابل پیش بینی قرار گرفته است. مشکلات طبیعی فراوان و گاه غیر قابل جبران و ویران کننده هستند مثل زلزله، سیل، سونامی، تولد کودکان معلول و حوادثی از این قبیل.


برخی کشورها در مواجهه با این بلایا و حوادث برخوردی مقتدرانه و بازدارنده دارند به عنوان مثال زلزله با ریشترهای بسیار بالا می آید ولی هیچ اتفاق خاصی نمی افتد و تقریبا کشته ای هم نمی دهد آیا این هم بلاست؟ یا در کشور خودمان می بینیم آن بخش هایی که ساختمان ها قوی تر و محکم تر ساخته شده اند نسبت به جاهای قدیمی که سازه های ضعیفی داشتند

کمتر آسیب دیدند. این چه گونه است اگر بلا است چرا برای برخی و اصلا این مسائل چگونه قابل جمع هستند؟

آیا می توان این مشکلات را علت پیشرفت های علمی بشر دانست؟ آیا هدف این مشکلات تنها بلا است یا پیشرفت علم؟ و آیا بشر توانسته چگونگی این حوادث را بفهمد؟

پاسخ

شکی نیست بخش عمده ای از علم بشر در سایه کشف علل این حوادث پیشرفت کرده و کسی منکر آن نیست. اگر چه اصل این حوادث مورد تردید نیست اما انسان ها تاکنون نتوانسته اند مکانیزم آن حوادث را دقیقاً بفهمند. منتها اگر کسی تصور بکند که پاسخ او تنها پاسخ است و این است و جز این نیست اشتباه می کند و اگر کسی بگوید فقط به خاطر همین است اشتباه می کند.

نظام عالم یک نظام ذاتی است. نظام، نظام علّی و معلولی است. طبیعی است که هر حادثه ای از جمله زلزله هم علت دارد و علت ها را می شود کشف و بررسی کرد. چون این نظام، نظام علی است، ما مکلفیم که این نظام را بشناسیم و بر اساس آن معرفت، خود و زندگیمان را تنظیم بکنیم.

اما اگر بگوییم علت وقوع زلزله این است و جز این نیست. آن وقت ده ها سوال دیگر مطرح می شود، مثلا چرا اینجا؟ چرا این مردم و چراهای دیگر ....

دلایل و فوائد زلزله

یکی از دلایل این است که برای اینکه بشر از خواب بیدار بشود و دست به تلاش علمی بزند. اما مهم تر از این که بشر از خواب بیدار بشود آن است که مسیر استکمال خود را نگاه بکند. یعنی اگر از ما بپرسند که آیا فایده ای برای این تلاش های علمی به خاطر این بلا به دست می آید بیشتر است یا فایده ای که باعث تضرع، ابتهال و دعا می شود؟

کسانی که با تیغ گناه کشته می شوند بیشتر از کسانی هستند که با تیغ اجل کشته می شوند و عمرشان تمام شده باید بمیرند. و کسانی که سر سفره احسان خویش زندگی می کنند و عمر می گذرانند بیشتر از کسانی هستند که از عمر خود استفاده می کنند

می گوئیم این دو اصلاً قابل مقایسه نیستند. اگر به دومی نمره صد بدهیم باید به اولی نمره یک بدهیم. قبول داریم که زلزله باعث می شود که بشر دنبال کشف و فهم این دانش برود که چرا زلزله واقع می شود؟ چرا زمین چند لایه ایست؟ و هر لایه چه کاری می کند؟ و این که بدانیم اگر زلزله رخ ندهد چه حوادثی در زمین پیش می آید از فوائد زلزله است.

اما این فایده در مقابل اینکه انسان به خاطر زلزله دست از گناه می کشد اصلاً قابل مقایسه نیست. اگر ما فقط اولی را ببینیم و توجه کنیم و به دومی بی توجه باشیم عاقلانه نیست.

ما تکلیف داریم که وظیفه خود را انجام بدهیم. ساختمانی که می سازیم آخرین نکات علمی و آخرین نکات مهندسی را در ساختن آن به کار بگیریم. تردیدی نیست این تکلیف است و اگر کسی این تکلیف را انجام نداد مقصر است.

همانطور که گفتیم نظام، نظام علت و معلول است اگر ما علت ها را از بین بردیم خود به خود معلول ها از بین می رود. علت کشته شدن، زیر آوار ماندن است. اگر ما کاری کردیم که آوار نباشد مخالف قضا و قدر و مخالف اراده خدا نیست.

امام علی (علیه السلام) زیر دیوار نشسته بودند دیوار در حال ریختن بود بلند شدند و رفتند جای دیگری نشستند. شخصی که این صحنه را دید اعتراض کرد گفت: از قضای خدا فرار می کنی؟ حضرت فرمود: از یک قضای الهی به قضای دیگرش پناه می برم.

قضا

یک قضای الهی این است که ما ساختمان را سست بسازیم که با آمدن زلزله خراب بشود و عده زیادی بمیرند. یک قضای الهی هم این است که ساختمان را درست و مستحکم بسازیم که اگر زلزله آمد کسی نمیرد. هر دو مطابق مقررات الهی و نظام علّی و معلولی عالم است.

اما آیا این است و جز این نیست؟ یعنی علت منحصر به همین است؟ اگر چنین باشد پاسخ منفی است اما سخن ما این است که علت های دیگری هم وجود دارد. این جور نیست که پدیده ها فقط معلول علت های طبیعی باشند و علت فقط منحصر به علت های طبیعی نیست. حقیقت این است که که گناه هم در نظام علّی و معلولی جای خودش را دارد.

از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمود: "من یموت بالذنوب اکثر ممّن یموت بالآجال و من یعیش بالاحسان اکثر ممّن یعیش بآلأعمار" کسانی که با تیغ گناه کشته می شوند بیشتر از کسانی هستند که با تیغ اجل کشته می شوند و عمرشان تمام شده باید بمیرند. و کسانی که سر سفره احسان خویش زندگی می کنند و عمر می گذرانند بیشتر از کسانی هستند که از عمر خود استفاده می کنند.

علت ها را فقط محدود به علل مادی و عوامل مادی نگیریم زیرا در ورای علت های مادی علل دیگری از جمله گناه، احسان، صله رحم و چیزهایی از این قبیل وجود دارد.

افراد مومن منکر این مطلب نیستند که تمام قضایایی که روی کره زمین اتفاق می افتد یک توجیه طبیعی دارد و از نظر علمی کاملاً قابل تبیین است.

آنها چند لایه به موضوع نگاه می کنند مثلاً کسی که دعا می کند باران بیاید. این باران آمدن و ابر تشکیل شدن اگر پیگیری شود علت طبیعی دارد ولی از جهت دیگر خود این دعا هم تأثیر دارد اما چه جور تأثیر دارد نمی توان تبیین علمی کرد.

در روایات آمده که اگر صله رحم شود عمر طولانی می شود یا مواردی که در زندگی یکی از بزرگان اشاره شده که به شخصی توصیه کردند برو مادرت را راضی کن فلان مشکل مادیت حل می شود و با انجام همین عمل (راضی کردن مادر) مشکل حل شده. اگر این موضوع پیگیری شود علت و تبیین مادی هم دارد.

علت ها را فقط محدود به علل مادی و عوامل مادی نگیریم زیرا در ورای علت های مادی علل دیگری از جمله گناه، احسان، صله رحم و چیزهایی از این قبیل وجود دارد

مومنین خلقت را چند لایه می بینند بدون اینکه منکر هیچ یک از مسائل باشند و این عمق نگاه مومن را می رساند. اما متاسفاته گاهی فقط به علت های قریب نگاه می شود در حالی که در طول این علت، علت های دیگری هم وجود دارد.

اگر نگاه ما نگاه ماورائی و مومنانه باشد تنها منحصر به علت های طبیعی نمی شویم. اقلاً شیعه این طوریست، شیعه واقعاً اعتقاد دارد که آتش می سوزاند و واقعاً اعتقاد دارد که میکروب بیمار می کند و دارو شفا می دهد.

اگر از حضرت ابراهیم(علیه السلام) سوال می کنند خدایت کیست می فرماید: "ربی الذی یحیی و یمیت"، "اذا مرضت فهو شیفین"، "الذی یطعمنی و یسقین" معنای این عبارات این نیست که حضرت ابراهیم(علیه السلام) وقتی تشنه اش می شد مثلاً می گفت: خدایا من تشنه ام یا گرسنه می شد دعا می کرد و می گفت: خدایا من گرسنه ام سیرم کن یا وقتی مریض می شد می گفت: خدایا من مریض شدم. ایشان هم دارو مصرف می کرد، هم غذا و هم آب می خورد. اما او می خواست که نگاه ها را از این دارو و آب و این علت های مادی و طبیعی و قریب ببرد به سوی علت های متوسط و علت های بالا.

خلاصه سخن

همه سخن این است که همه حوادث و بلایای طبیعی در طول علت های مادی یک سری علت های غیر مادی هم دارد که آن ها علت های متوسط و بعید هستند. بر ماست که نگاهمان را از این علت های قریب یک مقدار جلوتر ببریم.

بازآوری: مریم جعفری            

بخش اعتقادات شیعه تبیان      


منبع: پاسخ به سوالات اعتقادی استاد محمدی موجود در سایت رادیو معارف

مطالب مرتبط:

برهان علّی

خودکشی و قضا و قدر الهی

رابطة ‌استخاره با قضا و قدر چیست؟

دعا رافع قضا و قدر

اصول رفع کننده موانع

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.