عامل عربده کشی متکبران دنیا
اگر آیات 37 تا 46 سوره یاسین را با توجه بخوانیم خواهیم دید که این آیات کلید حل مشکل مبدأ و معاد و نبوت است. هم عالم و هم آدم، مبدا و معاد دارد؛ چراغ راه مبدأ و معاد که آن چراغ و سراج منیر است، خاتمیت است؛ هر کسی به این مبدا و معاد عارف شد، به کمال رسید و هر کس که جاهل شد، در اسفل السافلین ضلالت گرفتار آمد.
به تدریج روزها از یک طرف بلند و شبها کوتاه می شوند و این نظام همچنان در حال اجراست؛ نه یک شب کمتر و نه یک شب بیشتر؛ همیشه این نظام در حال تغییر در یک مدار مشخص توالی متناسب است.
در خصوص این گرفتن و پس دادن روز و شب در این چرخه، باید به این نکته توجه کرد که چه قوامی است که این طبیعت را خنثی میکند؛ آنجا که خداوند میفرماید «وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَّهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ»؛ عزیز حکیم یعنی قدرت و حکمت لایتناهی.
نه آفتاب قدرت درک شب را دارد و نه شب میتواند خورشید را در خود جای دهد؛ حرارت خورشید و شکل این حرارت از منبعی که یک میلیون و 300 برابر زمین است باعث ایجاد فصول در روی کره زمین و نظام بخشی به زندگی آدمی میشود.
این قدرتی که این خورشید با این عظمت که یک ستاره معمولی در جمع ستارگان آسمان است را به این دقت در مدار خود میچرخاند که ذره ای نقص در این جریان تمام زندگی بشر را زیر رو خواهد کرد، بیانگر حکمت و قدرت لایزال الهی است.(جلسه تفسیر آیتالله وحید خراسانی، تفسیر آیات 37 تا 46 سوره یاسین)
آن وقت چگونه است که این عالم و نظام را با این ظرافت و دقت و زیبایی می نگریم اما در آن اندیشه نمی کنیم که قدرتی که پشت این عالم قرار گرفته است چه قدرتی دارد و اوست که از همه برتر است.
اگر قرار است گردنکشی و عربده کشیای در کار باشد، باید از جانب کسی باشد که صاحب قدرت و توانایی است نه موجودی پست و بی ارزش و ناتوان که از آبی بیارزش خلق شده و به خاکی که بیارزش است سرازیر می شود.
به واقع گویا این سران کشورها و ابرقدرتهایی که این همه در دنیا جار و جنجال به پا میکنند، فراموش میکنند که از لقاح اول و اسپرم در تخمکی قرار گرفتند که با ذرهبین هم دیده نمیشود و پس از چند سال عمر، دوباره از بین خواهند رفت؛ آنها این سیر را فراموش کردهاند که این گونه برای مردم و نظام خلقت و خدا عربدهکشی کرده و اظهار قدرت می کنند.
یادشان رفته داستان فرعون و فرعونیانی که حتی توانایی خارج کردن یک موجود کوچک چون پشه را از بینی خود نداشتند و همین ناتوانی، جانشان را گرفت.
سلاطینی که توان رهاشدن از کوچک ترین موجودات را نداشتند، چگونه عربده می کشیدند و سرانجامشان چه شد؟!!
آیا غیر از این شد که جز به حالت خواری و ذلت از دنیا رفتند و نامشان جزو ظالمین قرار گرفت و ننگ و بیچارگی شان درس عبرتی شد برای آنانی که بخواهند عبرت بگیرند؟!!
فراموش نکنیم که اگر کسی این سیر را ببیند و دقت کند عزیز میشود و زندگیاش تغییر پیدا میکند و از همه مهمتر خشیت پیدا میکند؛ چیزی که بسیاری از مردم آن را فراموش میکنند؛ مومنان کم هستند و کمیابتر از کبریت احمر؛ قلب باایمان بالاتر و اعز من کبریت الاحمر است؛ اگر علم و ایمان باشد انسان به خدا میرسد.
مراحل خلقتمان را فراموش نکنیم
مرحلة اول: تراب (خاك)، «فَاِنّا خلَقْناكُم مِنْ تُرابٍ؛ به درستی كه ما شما را از خاك آفریدیم.(حج/ 5)
این گام نخست است كه انسان با آن همه استعداد و شایستگی ها، این برترین موجودات جهان، از خاكی كه در كم ارزش بودن ضرب المثل پدید آمده است، این نهایت قدرت نمایی خداست كه از چنین مواد سادهای چنان موجود بدیعی آفریده است.
مرحلة دوم؛ این مرحله از چند قسمت تشكیل شده است:
1. نطفه: «ثُمَّ جَعَلْنا نُطْفَهَ فی قَرارٍ مكینٍ؛ (مومنون/ 13) سپس او را نطفه ای در قرارگاه مطمئن (=رحم) قرار دادیم.»
خاك این موجود ساده و پیش پا افتاده و خالی از حس و حركت و حیات، تبدیل به نطفه می شود، نطفه ای كه از موجودات زنده ذرّه بینی اسرارآمیزی تشكیل یافته كه در مرد «اسپرم» و در زن «اوول» نامیده می شود.
2. عَلَقه؛ «ثم خلقنا النطفهَ علقهَ» (مومنون/ 14) سپس نطفه را به صورت علقه (خون بسته) درآوردیم.
مرحلة پس از نطفه، مرحلة علقه است كه در این مرحله، سلول های نطفه همچون یك دانه توت بدون شكل در كنار هم قرار می گیرند كه به صورت یك قطعه خون بسته، می باشد و آن را در زبان علمی «مورولا» می نامند.( مكارم شیرازی، ناصر و همكاران، همان، ج 14، ص 17)
3. مُضغه؛ «فخلقنا العلقهَ مضغهَ؛ (مومنون/ 14) و علقه را به صورت مضغه (چیزی شبیه گوشت جویده شده) درآوردیم.»
در این مرحله كم كم جنین شكل یك قطعه گوشت جویده شده به خود میگیرد بی آنكه اعضای بدن در آن مشخص باشد.
4. عِظام؛ «فخلقنا المضغهَ عظاماً؛(مومنون/ 14) و مضغه را به صورت استخوان هایی درآوردیم.»
در این مرحله در پوستة جنین تغییراتی پیدا می گردد و شكل آن متناسب با كاری كه باید انجام دهد، تغییر می یابد و اعضای بدن آن كم كم ظاهر می شود.
از شگفتیهای این مرحله باید بیان داشت كه این مرحله با مرحله های قبل، تفاوت اساسی و كلی دارد؛ چرا كه آن گوشت جویده شده (مضغه) به طور كامل از جنس گوشت بودن خارج شده و به استخوان تبدیل می گردد و این یكی از شگفتیهای خلقت انسان است.
5. لَحْم؛ «فكسونا العظام لحماً (مومنون/ 14) و بر استخوان ها گوشت پوشاندیم.
در این مرحله لباسی برای آن استخوان ها در نظر گرفته می شود تا او را از آسیب ها و خطرات محافظت نماید و به او زیبایی عطا كند، چرا كه اگر این لباس بر استخوان های بدن انسان پوشانده نمیشد، شكل ظاهری انسان به صورت اسكلت استخوانی میبود بدون این كه دارای زیبایی باشد. لذا خداوند آن استخوانها را با لباسی از گوشت پوشاند(اسک دین).
بفهمیم که هیچ نمیفهیمم و بدانیم که هیچ نمیدانیم و هیچ نیستیم.
مطالب مرتبط:
نگاهی به شگفتی های جهان آفرینش
صوت مرتبط:
قدرت خدا در برآورده نمودن حاجات
فیلم مرتبط: