تبیان، دستیار زندگی
از هنر این دوره اطلاعات زیادی در دست نیست و آثار مكشوفه به دلیل در دسترس نبودن معیارهای معتبر تاریخ گذاری، كمتر راهگشا هستند با این حال اندك آثار موجود ، حاكی از رهایی تدریجی هنر این دوره از تأثیر هنرهای یونانی و رومی است. د...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هنر در عهد اشكانیان

از هنر این دوره اطلاعات زیادی در دست نیست و آثار مكشوفه به دلیل در دسترس نبودن معیارهای معتبر تاریخ گذاری، كمتر راهگشا هستند با این حال اندك آثار موجود ، حاكی از رهایی تدریجی هنر این دوره از تأثیر هنرهای یونانی و رومی است. در دوره ی اشكانیان هنر ایران تا حدودی ملهم و متأثر از سنت های پیشین خود بود. با این حال این هنر كاملاً ایرانی به شمار می رفت و اگر چه از نظر تكنیك و موضوع تا حدی دچار انحطاط شده بود ولی صبغه ی ملی خود را حفظ كرده بود. هنرمندان این عهد به اقتضای زمان، كم كم آثار هنر، یونانی را كه محصول حكومت اسكندر و جانشینان او بود از خاطره ها زدودند و هنری نو و ایرانی به وجود آوردند. از جلوه های مهم هنری این عهد ، هنر گچبری را می توان نام برد كه رواج بسیاری داشت و نقوش آن تلفیقی از سبك یونانی و هخامنشی است. بهترین آثار هنری گچبری این عهد بر روی دیوارهای مكشوف در آشور، اوروك (در عراق) و كوچه خواجه (در سیستان) یافت شده است. رونق هنر گچبری بیشتر به سبب وفور گچ معدنی و سهولت كار با آن بوده كه رغبت بیشتری در استفاده از این روش تزئینی را سبب می گشته است. در آن روزگار ملاط گچ به سهولت بر دیوار كشیده می شد و به سرعت خود را می گرفت و سفت می شد لذا هنرمندان اشكانی به سرعت و سهولت می توانستند سطح وسیعی را با نقش و نگاره های زنجیره ای بپوشانند. رواج این نوع نقوش تكرار شونده را برخی مرتبط با نقوش مشابهی می دانند كه در بافته های ایلیاتی پارتیان چادر نشین مشاهده می شود.

در دوره ی اشكانی صنایع دستی نیز ترقی كرد و این خود عامل مهمی در تجارت و بازرگانی با بنادر سوریه و فینیقیه بود. یكی از عمده ترین كالاهای صادراتی زمان اشكانیان، بافته های پارچه ای بود كه به نقش ها و تصاویر مقتبس از نقوش اساطیر ایرانی و یونانی مزین بود. برخی از این پارچه ها نیز با پولك های نقره و نخهای زری و نقوش زرین تزئین می شد.

حجّـاری ها و مجسمه های كوچكی كه از گل ِ پخته  شكل گرفته اند و مجسمه های مفرغی كه از جنس عاج و به نحو ناشیانه و زمخت ساخته شده اند، نمونه هایی از آثار این دوره محسوب می گردند. كوزه های سفالین عهد اشكانی عمدتاً دارای نقش هایی بوده اند و انواع ساده و رنگی آنها دارای اهمیت هنری چندانی نمی باشند.

هنر چهره پردازی اشكانیان نیز نوعی شیوه واقع نمایی را اختیار كرده و تضاد با شیوه ی آرمانی یونانیان به ویژه در مسكوكات این دوره مشهود است. به گونه ای كه در نقش روی سكه های این دوره حتی به جزئیات ناچیز هم توجه شده است .

هنر اشكانی ، پرتو افكن تمدن های همجوار خود نیز گشت و بر اقوام بدوی همسایه خود ، تا دشت های روسیه جنوبی و حتی چین تاثیر گذاشت. اشكانیان به نوبه ی خود از هنر این اقوام الهام گرفتند و شیوه ی جواهر سازی رنگارنگ و پر زرق و برق از آن زمان در ایران رایج گشت. در مجموع باید گفت با وجود شاخصه های هنری مزبور به دلیل آنكه سلاطین اشكانی و اطرافیان آنها توجه زیادی به امور هنری نداشتند در مدت طولانی حكومت آنان هنر ایران به پیشرفت قابل ملاحظه ای دست نیافت. آثار برجای مانده نیز نشان می دهد كه هنرمندان پارتی چندان در فكر ابداع و نوآوری نبودند و بیشتر به ظواهر امور علاقه نشان می دادند. با این حال هنر پارتی راه خود را به سوی آینده گشود و موفق شد آنچه را كه میراث اجدادی و ملی خود محسوب می شد احیا و به قرون بعد رهسپار سازد.

منابع :

1-    هوار، كلمان : ایران و تمدن ایرانی، ترجمه حسن انوشه، تهران، امیركبیر، 1368.

2-    گیرشمن ، رمان : ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، علمی و فرهنگی، 1363.

3-    راوندی، مرتضی : تاریخ اجتماعی ایران (جلد اول)، تهران، امیر كبیر، 1357.