8 خیانت قلب که استجابت دعا را از انسان میگیرد
حضرت علی(علیه السلام) هشت مسئله را به عنوان خیانت قلب مانع استجابت دعا عنوان و راههای گشایش دربهای استجابت را بیان کرده است.
شخصی نزد حضرت علی(علیه السلام) با اشاره به آیه ... سوره غافر که در آن خداوند فرموده است: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ مرا بخوانید تا شما را اجابت کنم»، سۆال کرد: چه شده است که ما خدا را میخوانیم، ولی جواب داده نمیشود؟! حضرت فرمود: همانا قلبهای شما با هشت خصلت خیانت کرد.
نخست اینکه شما خدا را شناختید، ولی حقش را همانگونه که واجب کرده است، ادا نکردید. از این رو این شناخت برای شما سودی نداشت.
دوم اینکه شما به فرستاده خدا ایمان آوردید، ولی به روش و سیره وی عامل نبودید و شریعت وی را از بین بردید. پس فایده ایمان شما چیست؟!
سوم اینکه شما قرآن را خواندید، ولی آن را به کار نبستید. گفتید چشم اطاعت میکنیم، ولی مخالفت کردید.
چهارم اینکه گفتید از آتش جهنم میترسید، ولی هر لحظه با انجام گناهان به آن نزدیک شدید. پس ترس شما کجاست؟!
پنجم اینکه گفتید مشتاق بهشت هستید و حال آنکه هر لحظه کاری میکنید که شما را از آن دور میسازد. پس اشتیاق شما کجاست؟ و ششم اینکه از نعمتهای الهی بهره مند میشوید، ولی شکر آنها را به جای نمیآورید.
هفتم اینکه خداوند به شما فرمان داد با شیطان دشمنی کنید و فرمود: «همانا شیطان دشمن شماست پس او را دشمن خود بدانید» ولی شما بدون مخالفت با او دوستی کردید.
هشتم اینکه تنها عیوب مردم را میبینید و از عیبهای خود غافل هستید. شما در حالی که خود به سرزنش کردن سزاوارترید، دیگران را ملامت میکنید.
با این اوصاف کدام دعای شما مستجاب شود؟! شما درها و راههای دعا را به روی خود بسته اید. از خدا پروا داشته باشید و کارهایتان را درست کنید و باطن خویش را خالص سازید و امر به معروف و نهی از منکر کنید تا خداوند دعاهای شما را مستجاب کند».
در این مقاله مختصری پیرامون اولین مانع برای استجابت دعا می پردازیم و آن عدم رعایت حق خداوند است.
حق خداوند
در خطبه 100 حضرت امیر(علیه السلام) میفرماید: «وَ اسْتَعِینُوا اللَّهَ علَى أَدَاءِ وَاجِبِ حَقِّهِ»(نهجالبلاغه، خطبه99)، «نَحْمَدُهُ فِی جَمِیعِ أُمُورِهِ وَ نَسْتَعِینُهُ عَلَى رِعَایَةِ حُقُوقِهِ»(نهجالبلاغه، خطبه100) خدایا کمکم کن تا بتوانم حق تو را انجام دهم. آن وقتی هم که نماز میخوانیم باید بگویم: «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوتِهِ أَقُومُ وَ أَقْعُدُ»
داریم که حتی فرشتهها هم نمیتوانندحق خدا را بدهند. «وَ لَمْ یُطِیعُوكَ حَقَّ طَاعَتِكَ»(نهجالبلاغه، خطبه 109) فرشتهها که دایماً در حال عبادتند آنها هم قادر نیستند حق خدا رابدهند.
حق خدا چیست؟
«حَقُّ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ لَا یُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً»(توحید صدوق، ص28) حق خدا این است که برای خدا شریک قائل نشویم. یعنی یکتا پرستی. خدا انحصار طلب است. میگویند: به نام خدا و به نام خلق!
اولین حق خدا این است که کسی جز او را نپرستیم.
حق خداوند این است که به او شرک نورزیم یعنی کنار خدا کس دیگری را قرار ندهیم. حدیث داریم که کسی که این از دهانش بیرون بیاید، برای خدا شریک قرار داده و توحیدش لق است و اخلاص ندارد و مشرک است. خدا سایه فلانی را از سرم کم نکند فلانی اگر نبود من بدبخت بودم! یعنی نمیگوید خدا بلکه میگوید فلانی! میگوید: اگر این چاه آب نبود که مرده بودیم. این دکتر اگر نبود ما مرده بودیم! بابا خدا بود منتها خدا کارهایش را از طریق وسیله. . . میکند.
دومین حق خدا: «عِبَادَ اللَّهِ أُوصِیكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ فَإِنَّهَا حَقُّ اللَّهِ عَلَیْكُمْ»(نهجالبلاغه، خطبه 191)
حق خدا تقوا است. برای خدا حریم قایل شویم. کاری که خدا دوست ندارد انجام ندهیم. آقا حلقه طلا برای مرد حرام است. برادر جان! مرد نباید طلا بیندازد. آقای قرائتی! این حلقه نامزدی است! خانم ناراحت میشود! من میگویم خدا. او میگوید: خانم! این شرک است.
معنای شرک این نیست که حتماً آدم بت پرست باشد اگر گفتند: قانون خدا این است شما هم گفتید قانون سازمان ملل این است، همین که یک چیز را در برابر خدا قرار دادی این شرک است. من میگویم خدا او میگوید خرما!
عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ قَالَ أَنْ یَقُولُوا مَا یَعْلَمُونَ وَ یَقِفُوا عِنْدَ مَا لَا یَعْلَمُونَ»(كافی، ج1، ص43) حق خدا این است که بگویی آنچه را که میدانی و هر چه را نمیدانی نگو. وقتی میپرسند و نمیدانی بگو: بلد نیستم.
«وَ لَكِنْ مِنْ وَاجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ النَّصِیحَةُ بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ»(نهجالبلاغه، خطبه 216) دلسوزی برای مردم از حقوق الهی است دلت برای مردم بسوزد.
خانم پشت موتور نشسته و نزدیک است که چادرش به موتور گیر کند و بیفتد، میگوییم: آقا بگو که مواظب باشد و چادرش را جمع کند، میگوید: میافتد و چشمش را باز میکند!
حق خدا این است که اگر دیدی شخصی در معرض خطر است او را آگاه کنی. حق خدا دلسوزی برای مردم است، آن هم«بِمَبْلَغِ جُهْدِهِمْ» آخرین درجه دلسوزی برای مردم. کسی اگر دلش برای مردم نسوزد حق خدا را انجام نداده است.
فرآوری: زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
حوزه
پرسمان
اسک دین
کتب روایی