خشت اول حوزههای جدید (4)
بررسی شیوهی استنباط فقهی و سیرهی عملی آیتالله بروجردی در مصاحبه با آیتالله سید احمد مددی
بخش قبلی را اینجا ببینید
- رهنامه: تأثیر روحی و معنوی مرحوم آقای بروجردی در علمآموزی ایشان و شاگردپروری ایشان چگونه مۆثر بود؟
اصولاً فقه اهلبیت، مثل سنیها و حنفیها و شافعیها فقط علمی نیست. یک رابطه روحی هم میخواهد. یک ماوراء طبیعت هم دارد. آقای بروجردی این را هم داشت. اینکه درس ایشان در سه ماه نتیجه میداده، به خاطر مجموعهی عوامل شهود و غیب هم بوده است. هم عوامل شخصیتسازی بود. هم عوامل علمی بود که ایشان با علم ریشهای برخورد کرده بود و واقعبینانه به دنبال واقع بود. آفاق فکری را باز میکرد. اضافه بر اینها آن قداست و تقوا و معنویت و ارتباطهای روحی با اهلبیت (ع) را هم داشت و صناعتی محض نبود. راه کار اول ایشان روی واقعبینی بود. وقتی یک مطلب به وجدان انسان رسید، وقتی به اطمینان رسید، زودتر تسلیم میشود. ایشان شخصیت طلبه را اساساً درست ساخت، آن وعاء علم، آن جایی که باید علم در آن قرار بگیرد را سعی کرد خوب و سالم بسازد. این خیلی مهم است. در زمان ما بیشتر روی سلامت محیط زیست بحث میکنند. در صورتی که مطلعید سلامت یک واقعیتی است که در تمام شۆون ما مطرح است. در فکرمان، در اندیشهمان، در اخلاقمان، در سلوکمان، در تفکر اسلامی مسائلی که خیلی اساسی هستند، برای تأکید بر آنها، جزو اسماء الله قرار میگیرند و میدانید که برای خداوند متعال 99 اسم در روایات ما آمده و البته در روایات اهل سنت هم آمده. عدهای از این اسماء در کتاب هستند، عدهای در روایات هستند. همه اسماء الله در قرآن نیامده. یکی از اسماءالله که در آخر سوره حشر آمده سلام است. این برای چیست. برای این است که بدانیم اگر میخواهیم کاری بکنیم خشت اول سلامتی است. شما میدانید دربارهی لیله القدر چقدر تأکید شده است «و ما ادراک ما لیلة القدر»؛ کأنما نفس پیغمبر هم از احاطه کامل بر لیله القدر مشکل دارد. این لیله القدر با این عظمت که یک مقدار از اوصافش در روایات آمده، چند تا هم در قرآن آمده است، «لیلة القدر خیر من الف شهر»، یکی از آنها «سلام هی» است، لیله القدر شب سلامتی است. ببینید چقدر این سلامت ارزش دارد. و ما اگر الآن میخواهیم کاری بکنیم فقط به حفظ محیط زیست و سلامت آن فکر نکنیم. باید اندیشهمان سلامت باشد. دستمان سالم باشد. چشممان سالم باشد. این یک طرح قرآنی است. اگر چشمی گناه میکند اصلاً سالم نیست. دانشجوی ما باید سالم باشد. محیط ما باید سالم باشد. البته در طرح قرآنی چون منشأ تمام اینها رابطه با خداست، لذا آن سرچشمه سلامت قلب است. «الا من اتی الله بقلب سلیم» دقت کنید. انسان وقتی رو به خدا میآورد باید قلب سلیم داشته باشد. چون اگر قلب سلیم شد، چشم هم سلیم میشود، گوش هم سلیم میشود. در حقیقت باید گفت مرحوم آقای بروجردی میخواستند طلبه و روحانی سالم باشد. آقای بروجردی اضافه بر اینکه خودشان، وجود خودشان را سالم کردند، سعی میکردند این روحانی، این طلبه، این دانشجوی دینی، یک وجود سالم و فکر سالم داشته باشد.
در علم روانشناسی، مسأله عقده مطرح است. هر عقدهای که در شخصیت علمی ما، روانی ما، سلوک ما، عقل ما، یک نوع ناسلامتی است. آقای بروجردی سعی میکرد عقدهها را برطرف کند. یک طلبه جوان احساس نکند در جامعه مهمل و لغو است و همه به او بدبین هستند. این اندیشه در هر جامعهای رشد دهنده است. شما میخواهید به دانشگاه بروید، وقتی میبینید علم ارزش دارد، برای خودتان ارزش قایلید. لذا به نظر ما از این جهت بود که مرحوم آقای بروجردی به لحاظ علمی، توانست تأثیر شگرفی بگذارد.
ایشان در این لحاظ توانستند تأثیر بزرگی بگذارند. یعنی یک نقطه عطفی در تفکرات حوزوی ما ایجاد بکنند. لکن عرض کردم روی این نقطهی عطف خیلی باید کار شود. نقطهی بزرگی بود. کار بزرگی بود. آن اعتقاد جازم ایشان که باید این خط تقویت بشود و آن نکتهی خیلی مهم، ارزش دادن ایشان به اصول انسانی است. خیلی احترام میکردند. خیلی تجلیل میکردند. در روایتی امیرالمۆمنین خیلی لطیف فرمودند: انسان پست کسی است که هر چه به زبانش بیاید میگوید و هر چه دیگران به او بگویند گوش میکند. هم به دیگران اهانت میکند و هم اگر دیگران به او اهانت کردند تحمل میکند و به روی خود نمیآورد. آقای بروجردی دقیقاً عکس این بود. برای همه احترام قایل بود. اگر کسی هم به ایشان اهانت میکرد ناراحت میشد. ایشان برای همه احترام قایل بود از بچه تا بزرگ و اعتقاد داشتند همه ایشان را احترام بکنند. روی این عبارت فکر بکنید. اعتقادشان این بود. خیلی ایشان در حفظ این مقام و حفظ این خصوصیت کوشا بود. این حالت، حالتِ واقعی ایشان بود. ایشان معتقد بود که مرجعیت، مهابت مرجعیت، ابهت مرجعیت باید حفظ بشود.
بخش بعدی را اینجا ببینید
منبع: سایت رهنامه
تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان