تبیان، دستیار زندگی
آنچه در پی می آید تقریری از درس اخلاق استاد محمدمهدی شب زنده دار است که مباحثی ذیل آیه شریفه 77 از سوره مبارکه قصص مطرح شده است و در این بخش در ادامه بحث ذیل لا تبغ الفساد فی الارض به شناخت و درمان امراض نفسانی پرداخته شده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ضرورت شناخت و درمان امراض نفسانی (٢)

پای درس اخلاق استاد محمدمهدی شب زنده دار /٧

استاد شب زنده دار

یکی از عروق شهوات، عبارت از خودِ چشم و نظر کردن است. در روایات هم هست که خودِ نگاه کردن باعث می‌شود که شهوت در وجود انسان رشد کند. وقتی چشم دید، کار مشکل می‌شود. لذا بعضی از اهل توجه حتی به جاهایی که زرق و برق‌های دنیا زیاد هست - مثل بعضی پاساژ‌ها، مغازه‌ها، بعضی بازارها- ورود و خروج پیدا نمی‌کنند

مرور بخشهای مقاله:

  ٨    ٧    ٦    ٥    ٤    ٣    ٢    ١  

بخش قبلی را از اینجا ببینید

منشأ فسادی که از انسان سر می‌زند

بحث ما درباره موعظه قرآنی بود که در آیه ٧٧ سوره مبارکه قصص ذکر شده است و به بخش آخر آیه رسیده بودیم: «وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ»

در ذیل این آیه‌ مبارکه حدیث شریفی است که در آن بیان شده [که] منشأ فسادی که از انسان‌ها سر می‌زند، فساد باطن است و فساد باطن از عللی نشأت می‌گیرد که جامع آن علل، غفلت از خدای تبارک و تعالی است. به حسب این نقل، امام صادق – علیه السلام - در مقام علاج این منشأ فساد برآمدند که چه کنیم این غفلت که منشأ رذایل و مفاسد باطنی است، علاج شود. بعضی از علاج‌هایی که حضرت – علیه السلام - بیان فرموده‌اند، باعث تصفیه‌ی باطن از آن رذایل و مناشئ غفلت از خداوند تبارک و تعالی می‌شود، ولی بعض از آن‌ها ممکن است تصفیه‌ی باطن نکند، اما فایده‌اش یا ایجاد مانع سر راه آن مقتضی‌ها یا اعدام شرط است.

رذایلی مثل حسادت و بخل که در نفس وجود دارند، باعث می‌شوند که در ظاهر هم انسان بخیل و حسود باشد و از پرداخت واجبات مالی یا غیر مالی یا مستحبات و یا دستگیری از مستمندان امتناع داشته باشد. اگر کسی موفق شود ریشه‌های حسادت و بخل را از نفس خودش پاک کند، این مرتبه‌ای بسیار عالی است، اما اگر انسان موفق به این کار نشد، حداقل بتواند جلوی تأثیر آن صفات رذیله را بگیرد، که این هم کار بسیار مهمی است.

حکایتی از مرحوم علامه حلی

در احوالات مرحوم علامه حلی هست که روزی شاگردان، ایشان را بشاش و شاداب دیدند و سۆال کردند که وجه این خوشحالی شما چیست؟ فرمودند: امروز وقتی در باطن خودم نگاه می‌کنم، می‌بینم هیچ حالت حسادتی به کسی ندارم و من امروز نتیجه‌ی زحمت 25 ساله‌ام را گرفتم. انسان‌هایی که به فکر خودشان هستند، واقعاً این گونه خواهند شد.

درمان این رذایل خیلی مشکل و زمان‌بر است. شاید انسان نتواند در زمان کوتاهی ریشه‌ی این رذایل را قطع کند، ولی می‌تواند از راهکارهایی استفاده کند که از بروز و ظهور این رذایل جلوگیری کند. راهکارهایی را حضرت صادق – علیه السلام - بیان فرموده‌اند که در جلسات قبل به برخی از آن‌ها اشاره شد و در این جلسه برخی دیگر را ذکر می‌کنیم:

عادات به دو قسمت تقسیم می‌شود، عادات نیکو و آنچه که انسان به آن‌ها در خیرات عادت می‌کند. مثلاً عادت می‌کند که همیشه نماز را در اول وقت بخواند یا عادت دارد که همیشه از دیگران دستگیری کند. این عادات خیر است. انقطاع از این‌ها که مقصود نیست، بلکه انقطاع عن‌الخیر باعث انقطاع نِعَمِ الهی و باعث حبس دعا می‌شود. ترک عادات حسنه خودش مذموم است.

یکی از عادات بسیار زشت نزد اهل تقوا

«وَ عِلَاجُ ذَلِکَ الْفِرَارُ مِنَ النَّاسِ وَ رَفْضُ الدُّنْیَا وَ طَلَاقُ الرَّاحَةِ وَ الِانْقِطَاعُ عَنِ الْعَادَاتِ وَ قَطْعُ عُرُوقِ مَنَابِتِ الشَّهَوَاتِ»

این ترک عاداتی که در روایت ذکر شده، عادات ناروا و ناپسند است. مثلاً کسی عادت کرده است که بعد از نماز صبح بین الطلوعین بخوابد. این یکی از عادات بسیار زشت نزد اهل تقوا و اهل سلوک است، چون بین‌‌الطلوعین یک وقت بسیار ویژه برای عنایات الهی است. اصلاً خوابیدن بین‌الطلوعین سیره‌ اولیای خدا و انسان‌های وارسته و سالک الی‌الله نبوده است. این از امثال ما که تحت تربیت روایات اهل بیت – علیهم السلام - و منتسب به آن‌ها هستیم، بسیار زشت و ناروا است، به خصوص که این عادت از عاداتی است که سرایت هم می‌کند.

پس باید این را ترک کرد و ترک عادت هم کمی مشکل است. مثلاً اگر بعد از نماز صبح داخل اتاق بنشینید، خوابتان می‌گیرد. برای جلوگیری از آن، قدم بزن و به حرم یا زیارت اهل قبور برو که روایاتی هست که در بین‌الطلوعین اموات متوجه می‌شوند. از این رو بود که اَعلامِ بزرگ در نجف اشرف بین‌الطلوعین به سمت وادی‌السلام مشرف می‌شدند. به این وسیله می‌توان مانع از خوابیدن بین‌الطلوعین شد.

هر کاری مدیریت و اقدام می‌خواهد. انسان با اقدامِ درست می‌تواند این حالات و عادات ناپسند را از خودش دفع و رفع کند. مثلاً کسی عادت کرده از بچگی زیاد می‌خورد و حتی از حد سیر شدن هم می‌گذراند. این یک عادت بسیار بدی است که هم اشکالات جسمی و هم اشکالات روحی برای انسان ایجاد می‌کند.

اسباب ایجاد شهوات

بعد فرمودند: «و قطع عروق منابت الشهوات»؛ شهواتی که انسان دارد، دارای دامنه گسترده‌ای هستند. برخی از شهوات جنسی است، اما شهوت‌های دیگری هم مثل شهوت ریاست و شهرت و آقایی هست و همه این‌ها از اقسام شهوت هستند. در سنین مختلف، ممکن است که فرق کند. این شهوات منابتی دارد که از آنجا می‌جوشد و سرچشمه می‌گیرد. آن منابت باعث می‌شود که این شهوات، شاخ و برگ پیدا کنند. هر درختی را که شما شاخ و برگ هایش را بزنید و هرس کنید، گاهی این کار باعث تنومندتر شدن آن می‌شود. اگر بخواهید این درخت خشک شود، منابت و عروقش را باید از بین ببرید. حضرت – علیه السلام - می‌فرمایند کسی که می‌خواهد این رذایل را پاک کند و یا حداقل نگذارد آثارش در او پیدا شود، باید «قطع عروق منابت الشهوات» کند. این فراز از آن جاهایی است که فقط این جور نیست که مانعی ایجاد کند و یا شرط را از بین ببرد، بلکه اصلاح نفس کرده و نفس را پاک می کند.

یکی از عروق شهوات، عبارت از خودِ چشم و نظر کردن است. در روایات هم هست که خودِ نگاه کردن باعث می‌شود که شهوت در وجود انسان رشد کند. وقتی چشم دید، کار مشکل می‌شود. لذا بعضی از اهل توجه حتی به جاهایی که زرق و برق‌های دنیا زیاد هست - مثل بعضی پاساژ‌ها، مغازه‌ها، بعضی بازارها- ورود و خروج پیدا نمی‌کنند؛ نه اینکه این‌ها دل ندارند، بلکه مقاصد عالی‌تری را دنبال می‌کند. آن‌ها خیلی خوب فهمیده‌اند که دنیا چیست و آخرت چیست. فهمیده‌اند که عین حماقت است که انسان برای این دارفانی و مشحون به همه جور ناکامی‌ها و مشکلات، آن آخرتِ زیبا و آن دار بقا و آن ابدیت را از دست بدهد. بعد آنجا هم که می‌روند، خیلی مراتب دارد. چقدر فرق است بین کسی مثل سید بن طاووس که جالس همیشگی امیرالمۆمنین – علیه السلام - است، با دیگرانی که بهشت می‌روند.

اهل احضار ارواح گفته‌اند که اصلاً ابن طاووس را نمی‌شود احضار کرد. چرا؟ در یک جریان معتبری نقل است ایشان را خواسته‌اند احضار کنند؛ به شخص احضار‌کننده گفته بودند مرحوم شیخ بهایی فرموده‌اند که ایشان همیشه در عالم برزخ همراه امیرالمۆمنین – علیه السلام - است و از آن مقام نزول نمی‌کند.

بعد حضرت – علیه السلام - فرمودند: «و قطع عروق منابت الشهوات بدوام ذکر الله و لزوم الطاعة له»

نتایج ذکر قلبی و لسانی

دائم‌الذکر بودن، انسان را موفق می‌کند و باعث می‌شود که آن عروق خشکانده شود. توجه به خدای متعال و توجه ذهن به او، باعث می‌‌شود که انسان به شهوات و به منشأ شهوات بی‌رغبت شود. این بی‌رغبتی‌ها کم‌کم آن‌ها را ازاله می‌کند. نظیر وسواس که می‌گویند اگر می‌خواهی خوب شوی، باید به آن بی‌اعتنا باشی و خلاف آن را عمل کنی.

وقتی انسان دوام ذکر داشت - که البته بیشتر منظور توجه و ذکر قلبی است؛ البته لسانی هم توصیه شده است - و توجه قلبی و لسانی برای انسان محقق شد، باعث می‌شود که شهوات در وجود انسان ریشه‌کن شود. امیدواریم خداوند به ما توفیق مداومت بر ذکر قلبی و زبانی را عنایت فرماید.

مرور بخشهای مقاله:

  ٨    ٧    ٦    ٥    ٤    ٣    ٢    ١  

مأخذ: خبرگزاری فارس (با قدری تصرف)

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان