وداع با چند هنرمند
علاءالدین بابا شهابی؛ موسیقیدان کُرد
استاد «علاءالدین بابا شهابی»، هنرمند و موسیقیدان نامی استان کردستان، صبح روز پنجشنبه - پنجم تیرماه سال جاری - در بیمارستانی در تهران دار فانی را به علت ایست قلبی دار وداع گفت.
وی سال 1318 در محله چهارباغ سنندج به دنیا آمد. این هنرمند برجسته نوه پسری مرحوم «سید علی اصغر کردستانی»، هنرمند خوش صدا و پرآوازه موسیقی استان کردستان بود.
باباشهابی در هفت سالگی وارد دنیای موسیقی و هنر شد و در سال اول دبیرستان به رادیو سنندج رفت. وی در همان سالها با گروه کامکارها همکاری کرد و بعد از آن نیز با گروههای ارکستر بسیاری در عرصه موسیقی همکاری داشت.
حاصل بیش از 50 سال زندگی هنری باباشهابی ، اجرای قریب به 60 آهنگ در ارکسترهای مختلف و ضبط و پخش بیش از 200 آهنگ در رادیو و تلویزیون ایران و کاستهای شخصیاش است.
از معروفترین آهنگهای وی میتوان به «جی ژوانی جاران»، «سروهی ئاوات»، «جلوه دیدار»، «ئاوینه دلبه ری»، «ای وطن»، «نمنم بارانه»، «گل بانه»، «مه گری» و «ویله ن« اشاره کرد.
پیکر این هنرمند نامی کرد، از شهر تهران به سنندج منتقل شد و در قطعه هنرمندان بهشت محمدی به خاک سپرده شد.
حمید پناهی؛ مدرس آواز کلاسیک
حمید پناهی، مدرس آواز کلاسیک، نوازنده پیانو و بازرس کانون خوانندگان کلاسیک نیز این ماه بر اثر سکته قلبی دارفانی را وداع کرد.
حمید پناهی متولد بهمن ماه سال 1334در ساری بود و آموختن موسیقی را از کودکی آغاز کرد. او پیانو را نزد ملک اصلانیان و آواز را از جواکینتو جانینی آموخت. او در آهنگسازی را نزد حسین ناصحی فراگرفت.
زنده یاد پناهی در طول عمر خود شاگردان زیادی تربیت كرد و از جمله چهرههای فعال در مجالس و محافل موسیقی بود و در عمده نشستهای خانه موسیقی نیز مشارکت داشت.
فخری گلستان، هنرمند سفالگر
شانزدهم تیر ماه سالروز درگذشت فخری گلستان، هنرمند خودآموخته سفالگری بود. کسی که این هنر را از 50 سالگی شروع کرد، اما در مدتی کوتاه مورد توجه محافل هنری قرار گرفت.
گلستان اگرچه عضوی از یک خانواده معروف بود و سالها زیر سایه نام همسر نویسنده و فیلمسازش، ابراهیم گلستان، زندگی کرد، اما توانست با روی آوردن به هنر سفالگری در 50 سالگی، نام خود را به عنوان یک هنرمند توانا در حوزه هنرهای تجسمی بر سر زبانها بیندازد.
فخری گلستان فعالیتش را با ترجمه دو کتاب و همچنین سرپرستی یک موسسه حمایت از کودکان آغاز کرد و سرانجام در دهه ششم زندگیاش به سفالگری، هنری که به او آرامش میبخشید روی آورد و با آن شناخته شد.
گلستان فعالیتش را با ترجمه دو کتاب و همچنین سرپرستی یک موسسه حمایت از کودکان آغاز کرد و سرانجام در دهه ششم زندگیاش به سفالگری، هنری که به او آرامش میبخشید روی آورد و با آن شناخته شد.
فخری گلستان فعالیتش در هنر سفالگری را در 50 سالگی و به صورت تجربی آغاز کرد. با این حال آثار او از کیفیت خوبی برخوردار بودند و از سوی دوسالانه سفالگری مورد تقدیر قرار گرفتند.
فخری گلستان آثار سفالگری خود را در کارگاه کوچکی که در حیاط خانهاش قرار داشت، انجام میداد. او از آثارش چندین نمایشگاه مختلف برگزار کرد که بسیاری از آنها به فروش رفت.
لیلی گلستان، فرزند این هنرمند، درباره هنر سفالگری مادرش گفته است:«مادرم بعد از انقلاب به شکل خودآموخته به هنر سفالگری روی آورد و به طرز باورنکردنی هنری مدرن داشت. ایشان در فاصله این سالها حدود 10 نمایشگاه انفرادی در گالری گلستان و در چند بینال تخصصی نیز حضور داشت. کارهایش همه امضای خودش را داشتند. آثار ایشان علیرغم سن بالایی که داشتند اما بسیار مدرن بود و نوآوریها در آثارش نشانگر دل جوانش بود که بسیاری را به تعجب وامیداشت.»
خود او در مصاحبهای درباره استقبال از نمایشگاه آثارش گفته بود:«لیلی یک روز پیشنهاد داد که نمایشگاهی برپا کنیم، هیچ کس من را به عنوان سفالگر نمیشناخت، همه متعجب بودند از این نمایشگاه. 15 دقیقه بعد از افتتاح نمایشگاه، همه کارهایم فروش رفته بود، هر چه هم که برای خودم ساخته بودم لیلی و خواهرم به گالری آوردند و مردم آنها را خریدند. مجسمهسازی به من آرامش عجیبی میدهد.»
مرگ فرزندش کاوه که 13 فروردین 1382 هنگام تصویر برداری در خط مقدم جنگ در شهر مرزی کفری در 130 کیلومتری کرکوک عراق در اثر انفجار مین اتفاق افتاد تاثیر زیادی بر فخری گلستان گذاشت. بعد از مرگ کاوه، مدتی نتوانست به سفالگری ادامه بدهد، اما دوباره برای رسیدن به آرامش به آن پرداخت.
این هنرمند سفالگر روز 16 تیر ماه سال 1391 در 87 سالگی درگذشت.
فراوری: سمیه رمضان ماهی
بخش هنری تبیان
منابع:
ایسنا
همشهری آنلاین
خانه موسیقی
مطالب مرتبط: