بد نوشتن مسری است
در این بخش، دستورات نویسندگیِ نیل گیمن، پی دی جیمز، اندرو موشن، زیدی اسمیت و کولم تویبین را باهم مرور می کنیم.
نیل گیمن (Neil Gaiman)
1. بنویس.
2. کلمهای پس کلمه دیگر بگذار. کلمه درست را پیدا کن. بنویساش.
3. چیزی را که مینویسی تمام کن. به هر تمهیدی تمامش کن.
4. بگذارش کنار. بخوانش و انگار هیچگاه آن را نخواندهای. به دوستانت نشاناش بده. دوستانی که به عقیدهشان احترام میگذاری و از این جور چیزها خوششان میآید.
5. و فراموش نکن: وقتی مردم میگویند چیزی درست نیست و به دل آنها نمینشیند، تقریباً همیشه درست میگویند. اما وقتی که میگویند مشکل دقیقاً چیست و چگونه رفع مشکل بکن، تقریباً همیشه نادرست میگویند.
6. درستش کن. یادت باشد، دیر یا زود، پیش از آنکه کارت کمال یابد، باید آن را رها کنی، پیش بروی و نوشته بعدی را دست بگیری. کمالگرایی همانند در پی افق دویدن است. کارت را ادامه بده.
7. به شوخیهای خود بخند.
8. دستور عمده نویسندگی این است که اگر کار را با جرأت و اطمینان کامل انجام دهی، اجازه داری هر کاری میخواهی بکنی. (این دستور چهبسا در زندگی هم مصداق داشته باشد. به هر حال در نویسندگی قطعاً صادق است.) پس داستانت را آن طور که باید و شاید بنویس. صداقت به خرج ده و آن را به بهترین وجه بگو. دستور دیگری خیال نکنم باشد، اگر هم باشد اهمیتی ندارد.
پی دی جیمز (PD James)
1. نیروی واژگانات را بیفزا. واژهها ماده اولیه حرفه مایند. هرچه گنجینه لغاتات سرشارتر نوشتهات تأثیرگذارتر. ما که به انگلیسی مینویسیم از بخت نیک غنیترین و همهفنحریفترین زبان دنیا را داریم. حرمتاش را نگهدار.
2. زیاد بخوان و برگزیده بخوان. بد نوشتن مسری است.
3. برای نوشتن فقط نقشه نکش بنویس. تنها با نوشتن، نه رویای نوشتن در سر داشتن، است، که ما سبک خود را میپروریم.
4. آنچه را لازم میبینی بنویس، نه چیزی را که پسند روز است یا فکر میکنی فروش دارد.
5. ذهنات را به روی تجربههای تازه، بهویژه مطالعه دیگران، بگشا. هیچ رویدادی در زندگی نویسنده هر چقدر خوشایند، هر چقدر ناخوشایند هرگز هدر نمیشود.
اندرو موشن (Andrew Motion)
1. تصمیم بگیر چه وقت روز (یا شب) برای نوشتنات بهترین است، و زندگیات را بر آن پایه سامان ده.
2. تنها با مغزت نیندیش، حسهایت را هم به کار انداز.
3. اعجاز امر عادی را حرمت گذار.
4. اشخاص / عوامل گوناگون داستان را در یک اتاق حبس کن و به آنها بگو با هم بسازند.
5. به خاطر بسپار چیزی به نام مهمل وجود ندارد.
6. ضربالمثل اسکار وایلد هم یادت نرود که «فقط میان مایگی میبالد» زیر بار این حرف نرو.
7. پیش از آن که تصمیم بگیری نوشتهات را در دسترس مردم گذاری، بگذار مدتی در جا بماند.
8. بزرگ فکر کن و خاص بمان.
9. برای فردا بنویس، نه برای امروز.
10. سخت بکوش.
زیدی اسمیت (Zadie Smith)
1. در ایام کودکی، هرچه بتوانی کتاب بخوان. بیش از هر چیز وقت صرف این کار کن.
2. بزرگ که شدی، سعی کن نوشتهات را مانند یک بیگانه، یا حتی بهتر مانند یک دشمن، بخوانی.
3. درباره «پیشه« نویسندگی غلو نکن. تو یا میتوانی جمله خوب بنویسی یا نمیتوانی. چیزی به نام «روش زندگیِ» نویسنده وجود ندارد. مهم آن است که بر صفحه چه باقی میگذاری.
4. از ضعفهایت حذر کن. اما هرگز نگو «کارهایی که من نمیتوانم بکنم ارزشِ کردن ندارند»، زیر نقاب تحقیر عدم اعتماد را پنهان مدار.
5. بین نگارش و ویرایش مدت زمانی فاصله بگذار.
6. از فرقهها، دستهبندیها، گروهها دوری جو. حضور جمع نوشته تو را بهتر نمیسازد.
7. با کامپیوتری کار کن که به شبکه جهانی وصل نباشد.
8. حرمت زمان و مکانی را که در آن مینویسی نگه دار. همه کس، حتی کسانی را که بسیار مهم میدانی، از محل کارت دور بدار.
9. جوایز و افتخارات را با دستاورد کار اشتباه نکن.
10. حقیقت را در زیر هر حجابی که میخواهی بگو ولی راستش را بگو. به عمری اندوه که حاصل نارضایتی دائمی [ نویسندگی ] است تن بده.
کولم تویبین (Colm Toibin)
1. آنچه را شروع میکنی به پایان برسان.
2. به کار ادامه بده.
3. جامه فکریات را همه روز در بر داشته باش.
4. اینقدر غصه خود را نخور.
5. صبحها کار کن، وقفه کوتاهی برای ناهار، مجدداً کار در بعدازظهر، خبرهای ساعت شش تلویزیون را ببین و دوباره برو سر کار تا هنگام خواب.
6. اگر میباید کتاب بخوانی، که سرحال بیایی، زندگینامه نویسندگان را بخوان، نویسندگانی را که دیوانه شدند.
7. روزهای تعطیل میتوانی یک فیلم قدیمی اینگمار برگمان (بریمان) تماشا کنی، ترجیحاً نقاب را یا سوناتهای پاییزی را.
8. لندن رفتن موقوف.
9. رفتن به هر جا موقوف.
منبع: سخن- حسن کامشاد