صدایی در گوش تاریخ
آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی، رییس وقت دیوان عالی کشور و بیش از 70 نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، 27 نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند.
تنها شش روزاز عزل بنیصدر، رییس جمهور منافق جمهوری اسلامی ایران می گذشته که این حادثه به وقوع پیوست. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر که در آن آیتالله خامنهای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد.
روز حادثه به روایت اطلاعات
روزنامه اطلاعات در گزارش روز حادثه هفتم تیرماه نوشت: «گزارش خبرنگاران از محل انفجار به نقل از شاهدان عینی حاکی است که احتمالا دو بمب بسیار قوی منفجر شده که صدای انفجار آن تا شعاع حداقل یک کیلومتر به وضوح شنیده شده است. این انفجار به هنگامی روی داده است که جلسه هفتگی حزب با حضور اعضای حزب، نمایندگان مجلس شورای اسلامی و احتمالا چند تن از وزیران در این محل تشکیل شده بود. گزارش خبرنگاران در ساعت 23 دیشب از مقابل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران حاکی بوده است که در زمان مخابره خبر 20 مجروح به وسیله آمبولانس به بیمارستانهای مختلف تهران از جمله بیمارستان طرفه و سینا انتقال یافتند و از بیمارستان طرفه خبر رسید که تا آن ساعت 8 شهید که پیکر آنها به کلی متلاشی شده را به این بیمارستان آوردهاند. یکی از این شهدا آقای طباطبایی نماینده مجلس بود اما هویت هفت نفر دیگر هنوز مشخص نشده است. خبرنگاران در گزارش خود اضافه کردهاند که در فاصله ساعتهای 23 تا 24 دیشب 24 جسد را از زیر آوار خارج کردهاند.»
گزارش خبرنگاران در ساعت 23 دیشب از مقابل دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران حاکی بوده است که در زمان مخابره خبر 20 مجروح به وسیله آمبولانس به بیمارستانهای مختلف تهران از جمله بیمارستان طرفه و سینا انتقال یافتند
تاریخ نقاب از چهره منافقان زدود
روز هفتم تیر ماه 1360 اگر چه روزی است که ملت ایران، شهید بهشتی که خود «یک ملت بود برای این ملت ما » و نیز 72 تن از یاران انقلاب را از دست داد، اما در عین حال روزی است که چهره منافقین کوردل بیش از پیش برای همگان آشکار شده و صفوف انقلاب اسلامی را مستحکمتر ساخت. آن روز شهید بهشتی و تعداد زیادی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در دفتر مرکزی این حزب در سرچشمه تهران جلسهای داشتند؛ اما منافقین که منطقی جز ترور و خشونت نداشتند با بمب گذاری، شهید بهشتی و 72 نفر از یاران او که دارای مسوولیتهایی همچون نمایندگی مجلس ، وزارت و ... داشتند به شهادت رساندند.
در تحقیقات مشخص شده كه در این عمل وحشیانه توسط سازمان تروریستی مجاهدین خلق تدارك دیده شده بود، یكی از افراد موثر در این جنایت فردی به نام محمد رضا كلاهی شناسایی شد.
حجتالاسلام محمدی ریشهری، اولین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران ، در خاطرات خود آخرین و كاملترین اطلاعات منتشره درباره كلاهی را ارائه داده است:
«محمدرضا كلاهی» بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در سال 1357، به سازمان منافقین پیوست، ابتدا در انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علم و صنعت و پس از مدتی با خط دهی سازمان از انجمن اظهار بریدگی کرده، ضمن اینكه در همان مقطع با سازمان ارتباط تنگاتنگی داشته، به عنوان پاسدار كمیته انقلاب اسلامی ولی عصر ( تهران ) واقع در خیابان پاستور، شروع به فعالیت می کند. چندی بعد با هدایت منافقین، به تدریج وارد حزب جمهوری اسلامی میشود.
كلاهی در تشكیلات دفتر مركزی حزب در جایگاهی قرار میگیرد كه از كلیه جریانات مهم حزبی و مملكتی( دولت ، مجلس ، نهادها و ... ) مطلع بوده و همچنین مسئول دعوتها برای كنفرانسها، میز گردها و یا جلسات بوده ، ضمن اینكه حفاظت سالن نیز به عهده او بوده است، وی مستقیما زیر نظر یكی از افراد كادر مركزی منافقین به نام هادی روشن روانی با نام مستعار مقدم قرار داشته است.
در تحقیقات مشخص شده كه در این عمل وحشیانه توسط سازمان تروریستی مجاهدین خلق تدارك دیده شده بود، یكی از افراد موثر در این جنایت فردی به نام محمد رضا كلاهی شناسایی شد
كلاهی از تاریخ 1359/9/1 در منزل شخصی فردی به نام سعید عباس مودب صفت، به عنوان مستأجر و به صورت انفرادی زندگی میكرده و بعضا افرادی را نیز با خود به منزل میآورده است ، وی ساعت 7 صبح از خانه خارج و حدود 8 شب به خانه باز میگشت و در رفت و آمد بسیار محتاط و مرتبا خودش را چك میكرد و حتی برای رفتن به دستشویی ، در اتاق خودش را قفل مینموده است.
وی چند روز قبل از انفجار حزب، كیف سامسونت خود را عوض كرده و یك كیف بزرگ را با خودش حمل میکرده و چون رفت و آمد وی در طول روز به حزب زیاد بوده، كمتر مورد بازرسی قرار میگرفت.
سرانجام کلاهی در سازمان
كلاهی پس از انفجار حزب جمهوری اسلامی، متواری و در خانههای تیمی منافقین مخفیشده و نهایتا از طریق مرز غرب كشور توسط عوامل منافقین به عراق منتقل شد. در مقطعی كه وی در ایران مخفی بود، گزارشهای متعددی مبنی بر محل اختفای وی در مناطقی از جمله: جاده چالوس، روستای سیاه بیشه، قلعه میر فتاح در اطراف همدان، رسید كه با مراجعه تیمهای عملیاتی، نتیجهای حاصل نشد.
در روزهایی كه وی مخفی شده بود، برای ردیابی وی، دوستان، نزدیكان و خانواده وی از جمله برادرش محسن كه همافر ناجا بوده، چندین مرحله مورد بازجویی قرار گرفتند، اما نتیجه مثبتی نداشت.
نامبرده در عراق در بخش عارفی( روابط با عراق ) با نام مستعار كریم فعالیت میكرده و با یكی از منافقین به نام خورشید فرجی زنوز، اهل تهران، ازدواج میکند. همسرش قبلا مسئول نهاد بوده كه تنزل رده داشته، مدتی فرمانده گردان اركان( پشتیبانی ) و مدتی مسئول تاسیسات بوده است، وی آموزش خلبانی را گذرانده، آخرین مسئولیتش به عنوان فرمانده یگان پدافند به اصطلاح ارتش آزادیبخش سازماندهی شده است.
گفته میشود كلاهی در سال 1370 ، نسبت به سازمان منافقین مسئلهدار شد و پس از جدایی از سازمان طی سال 1372 از عراق به آلمان گریخته است.
فرآوری :سامیه امینی
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منابع: سایت: باشگاه خبرنگاران/ تاریخ ایرانی/ مرکز اسناد انقلاب اسلامی/ شهید آوینی