تبیان، دستیار زندگی
دلیل اصلی مسخره کردن دیگران این است که ما خود را از آن ها بهتر می پنداریم و این اشتباهی است بسیار بزرگ. ما با نگاه کردن به ظاهر افراد به غلط خود را از آن ها بهتر تصور کرده و به خود اجازه مسخره کردن آن ها را می دهیم .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دیگران را مسخره می کنم تا...!

قهر


اگر کمی به دورو بر خودمون و روابط بین دوستان دقت کنیم می بینیم که متأسفانه در این روابط یک سری مسائل و به اصطلاح آسیب هایی وجود دارند که به خاطر عدم توجه و ناآگاهی افراد کم کم جزء فرهنگ رفتاری شده است؛ آسیب هایی به نام قهر کردن و تمسخر دیگران!!

تا تقی به توقی می خوره افراد با هم قهر های طولانی می کنند، در روابط خود با القاب زشت و تمسخر آمیزی با هم صحبت می کنند.


قهر کردن؛ اولین آسیب روابط با دیگران

قهر کردن واکنشی است که خیلی از ما در مقابل عملی که خوشایندمان نیست از خودمان نشان می دهیم و این عمل شدت ضعف و کوتاه مدت یا بلندمدت دارد اما قهر کردن در هر نوعش واکنشی ناپسند و مذموم است.

در روایات بسیاری از ائمه(علیهم السلام) درباره مذمت قهرکنندگان، عواقب و پیامدهای قهر کردن برادران دینی سخن گفته شده است.

حضرت رسول(صلی الله و علیه وآله) درباره مذمت این عمل فرمودند: هر دو نفر مسلمی که از یکدیگر قهر و خشم کنند و از هم دوری جویند و سه روز چنین باشند و با هم صلح و آشتی نکنند، از دایره اسلام بیرون می روند. و هر کدام که ابتدا به صلح و سخن گفتن کند در روز قیامت زود داخل بهشت خواهد شد.(کافی، ج 2، ص 345، ح 5)

امام صادق(علیه السلام) نیز در حدیثی در این باره که چه کسی از قهر بودن دو مسلمان خوشحال می‌شود می‌فرمایند: تا زمانی که دو مسلمان با یکدیگر قهر باشند، ابلیس خوشحال است و هرگاه با هم (آشتی) دیدار کنند ، زانوهایش به هم خورد و بندهایش از هم بگسلد و فریاد زند: ای وای بر من، هلاک شدم.(الکافی : 2 / 346 / 7 منتخب میزان الحکمة : 580)

همچنین پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) قهر کردن مسلمان با برادرش، را مانند ریختن خون او می‌دانند(کنزالعمّال : 24789 منتخب میزان الحکمة : 580)".

پیامبر اسلام که نماد برادری و رسول مهر و صلح بودند قهر کنندگان را سزاوار آتش، می‌دانند می‌فرمایند: ای اباذر نهی می‌کنم ترا از قهر کردن و دوری نمودن اگر چه ناچاری دوری مکن برادرت را بیش از سه روز تمام. پس هر کس بمیرد در حال دوری کردن از برادرش آتش به او سزاوارتر باشد.(مجلسی محمد باقر؛ بحار الانوار، ج‏72 ص 184 و ج‏74 ص 72)

ضعف‌های خود را شناخته و به نقاط قوت‌ دیگران اهمیت دهیم و بدانیم که هر فضل و توفیقی از جانب خداست و او رحمان و رحیم است و می‌تواند در صورت شایستگی، همین نعمت را به ما هم عنایت فرماید

از این‌رو اصلاح بین مردم و برقراری صلح و آشتی، خواسته خداوند متعال است و پیامبران الهی نیز یکی از مسئولیت‏ها و مأموریت‏های خویش را برپایی صلح و زدودن اختلاف از جامعه بشری قرار دادند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکردند.

در حدیثی از امام علی(علیه السلام) آمده است: اگر میان دو نفر به منظور اصلاح و آشتی، میانجی‌گری کنم در نظر من از دو دینار صدقه دادن برتر است.(کلینی، محمدبن یعقوب؛ اصول من الکافی،ج‏2، ص210)

استحکام جامعه و مهربانی و دوستی بین ارکان آن، از نیازهای اساسی جامعه بشری است. خداوند متعال در قرآن کریم با به کار بردن تعبیر زیبای «صلح و آشتی» مردم را به اختلاف زدایی در زمینه حقوقی دعوت می‏کند و می‏فرماید: شما مۆمنان باید از خدا بترسید و بلکه به رضایت و مسالمت و اتحاد بین خودتان بپردازید و خدا و رسول را اطاعت کنید، اگر اهل ایمانید.(سوره انفال/آیه1)

سیب دوم روابط با دیگران: تمسخر و مسخره کردن دیگران

خداوند در سوره حجرات پس از خطاب کردن مومنین به عنوان "برادر" و دستور اصلاح روابط با یکدیگر،6 عاملی را که می‌تواند این رابطه‌ی براساس مساوات و همانندی و این پیوستگی در ارتباط بین مومنان را از بین ببرد، معرفی می‌نماید.

یا أیّها الّذینَ مَنوا لایَسخَر قومٌ مِن قومٍ (سوره حجرات، آیه 11)

یکی از سیب هایی که در روابط با دیگران وجود دارد و متاسفانه امروزه هم کم دیده نمی شود و گاه جوانان این کار را نشانه ی صمیمیت در روابط خود به عنوان یک تفریح می دانند، تمسخر و مسخره کردن دیگران است و خداوند در این آیه مومنان را از مسخره کردن یکدیگر نهی می‌فرماید.

همچنین خداوند این عیب اخلاقی را ریشه‌یابی می‌نماید تا به این ترتیب راه درمان را نیز ارائه دهد. می‌فرماید:

"یا أیَّها الّذینَ امَنوا لایَسخَر قومٌ مِن قومٍ عَسی أن یَکونوا خَیراً مِّنهُم و لا نساءٌ مِن نساءٍ عَسی أن یَکُنَّ خیراً مِّنهنَّ؛ [همان] ای کسانی که ایمان آورده‌اید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آن‌ها از این‌ها بهتر باشند؛ و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آن‌ها بهتر از اینان باشند"[ترجمه آیت الله مکارم شیرازی]

در این آیه مردان و زنان جداگانه مورد خطاب قرارگرفته‌اند درحالیکه طبق قواعد زبان عربی، گفتن یکی کافی بود اما تکرار خطاب، برای تاکید مطلب و نشان دهنده اهمیت موضوع  است.

خداوند با مطرح کردن احتمال برتری شخص مسخره شونده، به نکته‌ای بسیار مهم در روابط اشاره می‌فرماید: ملاک برتری افراد ظاهر آن‌ها نیست و برای تعیین جایگاه افراد، نیازمند توجه به نکاتی غیر از ظاهر آن‌ها هستیم. در آیه دیگر همین سوره مشاهده می‌کنیم که خداوند صراحتا اعلام می‌فرماید تنها ملاک فضیلت افراد بر یکدیگر تقوا است: "إنَّ أکرَمَکم عندَالله أتقاکم همانا برترین شما در نزد پروردگار، باتقواترین شماست"[سوره حجرات، آیه 13]

در ادبیات عرب دو واژه با معنای مسخره کردن وجود دارد. استهزا و تمسخر. حال می‌خواهیم به ریشه این دو لغت توجه بیشتری داشته باشیم.

تمسخر

استهزا به معنی سریعا کسی را خورد کردن و له کردن و آبروی او را از بین بردن می‌باشد.[استهزاء از ریشه هزء و هزو – هزء (سرعت) یعنی به سرعت توهین کردن؛ هزو: شکستن و خرد کردن]اما سخریه همان معنای استهزا را به همراه یک برتری جویی بیان می‌کند. یعنی مسخره می‌کنیم برای برتری جستن بر دیگران.

پس ریشه مسخره این است: من دیگران را مسخره می‌کنم تا خودم را بالاتر از آنان نشان دهم.

در واقع طبق بیان آیه شریفه، دلیل اصلی مسخره کردن دیگران این است که ما خود را از آن‌ها بهتر می‌پنداریم و این اشتباهی است بسیار بزرگ. ما با نگاه کردن به ظاهر افراد به غلط خود را از آن‌ها بهتر تصور کرده و به خود اجازه مسخره کردن آن‌ها را می‌دهیم در حالیکه تنها کسی که از حال دیگران باخبر است، فقط خداوند متعال می‌باشد. در واقع اگر این خود بزرگ‌بینی و تکبر در وجود ما آدمیان راه نداشت، بسیاری از گناهان از جمله مسخره کردن از صحنه زندگی ما حذف می‌گردید. تکبر، که به واقع یکی از مهمترین عوامل سقوط انسان و دور شدن او از مسیر بندگی است، باعث می‌گردد چشم خود را بر خوبی دیگران بسته و خود را برتر از آن‌ها ببینیم و به خود اجازه دهیم آن‌ها را مسخره نماییم.

در واقع مقام مومن در خلقت و آفرینش قابل تصور نیست. منزلت مومن از دیدگاه اسلام، منزلتی است بالاتر از کعبه یعنی شریف‌ترین مکان روی زمین که روزی 5 بار به سمت آن سر تعظیم فرود آورده و خدا را ستایش می‌کنیم.

ابن ابی الحدید در شرح این جمله از نهج البلاغه (اذا استولى الصلاح على الزمان و اهله...[نهج البلاغه، حکمت 110]) روایتى را از رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) چنین نقل مى‏کند:

"جابر روایت کرده است که رسول خدا (صلی الله و علیه وآله) به کعبه نظر افکند و فرمود: آفرین بر تو، خانه‏اى بزرگ هستی و احترام تو چقدر زیاد است. سوگند به خدا، احترام مومن نزد خدا از تو بیشتر است، زیرا حرمت تو فقط از یک جهت است (که خونریزى در تو حرام است‏)، ولى مومن از سه جهت احترام دارد:

1- خون وى محترم است.

2-  مال او حرمت دارد.

3- بدگمانى نسبت به او حرام است."[شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید (ترجمه دکتر محمود مهدوی دامغانی)، جلد 7، صفحه 17]

ما حق نداریم به مومنان به دیده حقارت و پستى بنگریم، چرا که ما نمى‏دانیم اولیاى خدا چه کسانى هستند. در نظر داشته باشید هیچ کس از باطن افراد جز پروردگار، گاه نیست، چنانکه رسول گرامى اسلام (صلی الله و علیه وآله) در ضمن یکى از سخنان خود فرمودند: "خداى عزوجل سه چیز را در سه چیز مخفى کرده است: رضایت خود را در عبادات، غضب خود را در معاصی و ولی خود را در میان خلق خویش. بنابراین هیچ عباداتی را کوچک ندانید، شاید رضایت خدا در آن باشد و هیچ معصیتی را مرتکب نشوید، شاید غضب خداوند در آن باشد و هیچ یک از شما احدى از بندگان خدا را کوچک نشمارد، زیرا نمى‏دانید کدامیک از آن‌ها ولی خدا است."

اصلاح بین مردم و برقراری صلح و آشتی، خواسته خداوند متعال است و پیامبران الهی نیز یکی از مسئولیت‏ها و مأموریت‏های خویش را برپایی صلح و زدودن اختلاف از جامعه بشری قرار دادند و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکردند

جالب اینجاست که بدانید حساسیت خداوند برای احترام به مومنین بسیار بیشتر از حد تصور است تا جائیکه جبرئیل بر پیامبر نازل گردیده و خطاب فرمود: "یا محمد، إنّ ربّک یقول من اهان عبدی المومن فقد استقبلنی بالمحاربه : هر کس به بنده مومن من اهانت کند، با جنگ به استقبال من آمده است."[محدث نورى، مستدرک الوسائل،ج 2، ص 94]

کلام آخر:

برای جمع بندی می‌توان سه عامل اصلی تمخسر دیگران را اینگونه شناخت:

1-      جهل یعنی ندانستن ضعف‌ها و مشکلات خود و عدم گاهی از برتری‌ها و فضایل دیگران که منجر به تمسخر می‌گردد.

سوره بقره، آیه 67]

2-      تکبر یعنی حس برتری جویی که فرد خود را برتر از دیگران می‌داند.

3-      حسد که زاییده تکبر و خودخواهی است و منجر می‌شود همه چیز را برای خود بخواهیم و به کمک تمخسر سعی در کوچک نشان دادن توانایی‌ها و برتری‌های دیگران کنیم.

پس راه درمان این صفت ناپسند اخلاقی، این است که ضعف‌های خود را شناخته و به نقاط قوت‌ دیگران اهمیت دهیم و بدانیم که هر فضل و توفیقی از جانب خداست و او رحمان و رحیم است و می‌تواند در صورت شایستگی، همین نعمت را به ما هم عنایت فرماید.

و ما تَوفیقی إلّا بِاللهِ عَلیهِ تَوَکَّلتُ و إلیهِ أُنیبُ

و توفیق من، جز به خدا نیست! بر او توکل کردم و به سوی او بازمی‌گردم. [سوره هود، آیه 88 ؛ ترجمه آیت الله مکارم شیرازی]

فرآوری: زهرا اجلال             

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع:

سبک زندگی موسسه راه روشن

باقر العلوم

حوزه

رهروان ولایت

مطالب مرتبط:

عاقبت فحش دادن و مسخره کردن

با هم بخندیم نه به هم!

زشتی های زبان و درمان آنها 

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.