چرا چاپلوسی در جامعه زیاد شده؟!
از جمله عواملى كه در تحول جامعه مورد توجه قرار گرفته و مهم تلقى شده، خصلتهاى اخلاقى اعضاى جامعه اعم از خصال حسنه و سیئه است. از نظر امیرالمۆمنینعلیهالسلام تخلق اعضاى جامعه به برخى خصال مىتواند آثار عینى اجتماعى و عمومى داشته باشد. خصلتهاى مزبور وقتى در حد گستردهاى میان مردم جارى شود تبدیل به یك پدیده اجتماعى مىشود و نتایج اجتماعى دربر خواهد داشت. به عنوان مثال، در یكى از خطبههاى خود، آن حضرت درباره یكى از جوامعى كه از نظر ایشان وضع مطلوبى پیدا كرده بود، سخن مىگوید و علت رشد آنها را چنین ارزیابى مىكند:
«قوم والله میامین الراى، مراجیح الحلم، مقاویل بالحق، متاریك للبغى; مضوا قدما على الطریقة و اوجفوا على المحجة، فظفروا بالعقبى الدائمة و الكرامة الباردة»
به خدا سوگند، مردمى بودند مبارك راى، آراسته به بردبارى، راستگفتار، وانهنده ستم و زشتكارى، پیش افتادند و راه راست در پیش گرفتند و در آن ره شتابان رفتند. پس پیروز شدند به نعمت جاودان و كرامت گوارا و رایگان.
از نظر امیرالمۆمنین علیهالسلام ملاك درستى راه و كرامت انسانى، ارزشهاى دینى است و در این عبارت، عامل نیل به چنین هدفى، ترویجخصال حسنه اخلاقى مانند صداقت، بردبارى و عدالت معرفى شده است. در اینجا یك نمونه از اینگونه خصال اخلاقى را، كه در نهجالبلاغه مورد توجه قرار گرفته است، مطرح مىكنیم:
امیرالمۆمنینعلیهالسلام مكررا والیانش را به خطر تملق اطرافیان، كه باعث غرور و خودبینى آنها مىگردد، هشدار مىدهد: زیرا این خصال موجب سركشى زمامداران مىشود و جریان امور بر آنان مشتبه مىگردد:
«به پارسایان و راستگویان بپیوند و آنان را چنان بپرور كه تو را فراوان نستایند و با ستودن كار بیهودهاى كه نكردهاى خاطرت را شاد ننمایند كه ستودن فراوان خودپسندى آرد و به سركشى وادارد.»
در فقره دیگرى از همین نامه مىفرمایند:
«بپرهیز از خودپسندیدن و به خودپسندى مطمئن بودن و ستایش را دوست داشتن كه اینها همه از بهترین فرصتهاى شیطان است تا بتازد و كرده نیكوكاران را نابود سازد.»
طبق عبارات فوق، تعریف و تمجید بىمورد از سردمداران مىتواند باعثخودپسندى آنان شود و در آن صورت، تملق و چاپلوسى در جامعه رواج پیدا مىكند، ارتباطات صادقانه مردم با حكام محدود و مشكل مىشود و در نتیجه، فرایند كنترل اجتماعى غیر رسمى و عمومى مخدوش مىگردد و ملاك درستى براى ارزیابى و سنجش میزان توفیق حكام و جلب رضایت مردم توسط آنها باقى نمىماند و بالاخره، نظام اجتماعى به نابسامانى مىگراید.
«جهاد» یكى از دستورات مهم دین اسلام است كه براى دفاع نظامى از مصالح جامعه و سركوب دشمنان دین تشریع شده است. در كلیه جوامع انسانى، دفاع از كیان جامعه به عنوان یك موضوع بسیار مهم، مورد توجه قرار گرفته و براى آن سرمایهگذارى و برنامهریزى مىشود. از اینرو، در جوامع امروزى دنیا، هیچ كشورى نیست كه خود را از ارتشى كه دفاع از حریم كشور را عهدهدار گردد و امنیت جامعه را تضمین نماید، بىنیاز بداند. شریعت اسلام این نیاز اجتماعى را در قالب یك دستور دینى ارائه كرده و احكام آن را بیان نموده است.
امام علىعلیهالسلام درباره آثار جهاد در سرنوشت جامعه، در خطبه 110 ، «جهاد در راه خدا» را موجب سربلندى اسلام و عزت جامعه اسلامى معرفى مىكنند:
«الجهاد فىسبیله، فانه ذروة الاسلام»
جهاد در راه خدا موجب اعتلاى اسلام است. آن حضرت جهاد را سبب پیروزى پیامبر اكرمصلى الله علیه وآله بر دشمنان دین مىخواند:
«اشهد ان محمدا عبده و رسوله دعا الى طاعته و قاهر اعدائه، جهادا على دینه»
گواهى مىدهم كه محمدصلى الله علیه وآله بنده او و فرستاده اوست. مردم را به طاعتخدا خواند و دشمنان او را با جهاد در دین مقهور گرداند.
همانطور كه جهاد و مبارزه، از نظر امیرالمۆمنینعلیهالسلام، اسباب پیروزى و عامل عزت و سربلندى است، ترك جهاد و سستى در مبارزه، به عنوان علت زبونى و شكست معرفى شده است; زیرا هر جامعه داراى مزایا و ارزشهایى است كه در سایه امنیت محفوظ و محترم مىماند. اگر جوامعى این ارزشها را نپذیرفته یا نسبتبه مزایا و دارایىهاى آن چشم طمع دوخته باشند، ممكن استحریم آن را براى جلب منافع نامشروع خود بشكنند; متعرض این جوامع گردند و امنیت آنها را زایل سازند. در چنین وضعیتى، بدون شك، جایى براى رشد متعالى جامعه مزبور نخواهد ماند و خوارى، ذلت، انحطاط و زبونى نصیب آن خواهد شد. بنابراین، ترك جهاد و مبارزه براى دفاع از حریمجامعه و محافظت از امنیت و آرامش آن، نتیجهاى جز فلاكت و زبونى جامعه ندارد. در خطبه27 مىفرماید:
«هركه جهاد را واگذارد و آن را ناخوشایند دارد خدا جامه خوارى بر تن او پوشاند و فوج بلا بر سرش كشاند و در زبونى و فرومایگى بماند.»
جهاد و دفاع نه تنها لازم، بلكه از نظر امام علىعلیهالسلام امرى خوشایند و پسندیده است; زیرا وقتى مساله دفاع از حریم و كیان جامعه مطرح باشد، براى انسانهاى غیرتمند و با ایمان چه ارزشى بالاتر از حفظ مرزها و دفع شر دشمنان مىماند؟
آن حضرت در تحریض مردم به جهاد مىگویند: «نمىبینید بر مرزهاى شما دست افكندهاند و شهرهاتان گشوده و كشورتان ربودهاست، در شهرهاتان جنگ برقرار و دشمن با شما در پیكار؟ خداتانبیامرزد!گروهگروه روبه جنگ دشمنتان روید و در خانهها و شهرهاتان درنگ مكنید كه به ستم و خوارى دچار شوید.
در خطبه دیگرى صریحا ترك جهاد را عامل ذلت قوم خود مىشمارند و یك قاعده كلى ارائه مىدهند:
«فوالله، ما غزى قوم قط فی عقر دارهم الاذلوا»
به خدا سوگند با مردمى در آستانه خانهشان نجنگیدند، جز آنكه جامه خوارى بر آنان پوشاندند. در ادامه، عواقب طبیعى سستى آنها را به رخشان مىكشد:
«فتواكلتم و تخاذلتم حتى ثنت علیكم الغارات و ملكت علیكم الاوطان»
هیچیك از شما خود را براى جهاد آماده نساخت و از خوارمایگى، هركس كار را به گردن دیگرى انداخت تا آنكه از هر سو به شما تاختند و شهرها را یكى پس از دیگرى از دستتان برون كردند.
زینب مجلسی راد
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
نهج البلاغه
پایگاه امام علی
عوامل تغییرات اجتماعى در نهجالبلاغه، سید ضیاء هاشمى.