تبیان، دستیار زندگی
گفت و گو با عده ای از ادبا، نویسندگان، شاعران و مترجمان کشورمان درباره این سوال اساسی که آیا امرار معاش از طریق ادبیات در ایران ممکن است یا خیر؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

امرار معاش از طریق ادبیات در ایران؟

گفت و گو با نویسندگان، شاعران و مترجمان کشورمان درباره این سوال اساسی که آیا امرار معاش از طریق ادبیات در ایران ممکن است یا خیر؟

فرآوری: مهسا رضایی-بخش ادبیات تبیان

رسول یونان

رسول یونان: از راه نوشتن می‌شود زندگی کرد؟

این شاعر و نویسنده ، گفت: شاعران و نویسندگان در کل دنیا با فقر و بی‌پولی دست و پنجه نرم می‌کنند. بعضی‌ها هم هستند که از این راه به پول‌های کلان دست یافته‌اند اما انگشت‌شمارند. برای این‌که آدم جزو آن انگشت‌شمارها باشد باید راهی طولانی را طی کند.

بعضی وقت‌ها به کسی شاعر یا نویسنده می‌گویند اما او عملا شاعر یا نویسنده نیست و خیلی کم‌کار است. مارکز می‌گوید هرکسی در زندگی خود یک رمان پرفروش دارد. بحث این است که نویسنده یا شاعر کیست. هر کس شعر یا داستانی نوشت شاعر یا نویسنده است؟ البته از نظر من می‌تواند باشد، اما بحث بر سر حرفه‌یی بودن است.

یونان در ادامه درباره تجربه خودش از امرار معاش از طریق ادبیات گفت: دوستان من می‌دانند که من هیچ‌وقت به سمت حاشیه‌ها نمی‌روم؛ کار من ادبیات است و بیش‌تر به ادبیات می‌پردازم. مگر می‌شود در این دنیا زحمت کشید و مزدی دریافت نکرد؟ این قانون دنیاست که هر کس زحمت بکشد مزدش را دریافت می‌کند. مگر ممکن است که قانون دنیا شکسته شود؟ من بیش‌تر از پرداختن به حاشیه به ادبیات می‌پردازم. تلاشم را کرده‌ام و از این راه زندگی می‌کنم. روزنامه‌نگاری و خیلی کارهای سخت دیگر را هم تجربه کرده‌ام. اما بیش‌تر از همه چیز به ادبیات پرداخته‌ام.

او در ادامه اظهار کرد: گله بی‌فایده است. هر کاری سختی دارد. همین روزنامه‌نگاری مگر سختی ندارد؟ روزنامه را می‌بندند و روزنامه‌نگارها یک‌دفعه بی‌کار می‌شوند. من خوشبختانه یا متأسفانه نگاهم مثبت است.

این شاعر همچنین گفت: شغل اصلی من همین نوشتن است؛ شعر، داستان و ترجمه. زندگی‌ام از این راه می‌گذرد به اضافه اتفاق‌های ناگهانی در ادبیات. اتفاق‌های ناگهانی یعنی مثلا گاهی ترانه‌ای می‌فروشم و زندگی می‌کنم.

علی‌اصغر حداد: می‌گویند کله‌اش بوی قورمه‌سبزی می‌دهد!

علی‌اصغر حداد

این مترجم پیشکسوت ، گفت: از راه نوشتن و ترجمه در ایران نمی‌توان امرار معاش کرد. عده بسیار نادری هستند که بعد از 25 سال فعالیت و با داشتن ده-بیست کتاب که احیانا مورد استقبال قرار گرفته‌اند، پول بخور و نمیری به دست می‌آورند، اما جوانی که یکی - دو سال است وارد عرصه ادبیات شده، نمی‌تواند از این راه حتا پول توجیبی‌اش را دربیاورد، امرار معاش که محال است.

او در ادامه درباره علت این موضوع اظهار کرد: یکی از دلایل این مسائل این است که کتاب زیاد خواننده ندارد که این موضوع خود ابعاد مختلفی دارد.

او درباره تجربه خودش در امرار معاش و فعالیت ادبی گفت: من در کنار ترجمه درس می‌دهم و زندگی‌ام از راه درس دادن می‌گذرد نه ترجمه، هر چند ترجمه دو سوم اوقاتم را به خود اختصاص می‌دهد و تدریس یک‌سوم آن را.

او ادامه داد: برای فعالیت ادبی فقط باید از یک‌سری چیزها بگذرید. اهل هنر و ادبیات معمولا آدم‌های بسیار قانعی هستند و به دنبال کسب ثروت نیستند. کسی که می‌خواهد از این راه زندگی کند، شرایط زندگی‌اش را با قناعت پیش می‌برد. اگر توازنی هست، به دلیل صرف نظر کردن از مواهب زندگی است که به مترجم امکان گذراندن زندگی‌اش را می‌دهد. می‌توان گفت فرد این کار را به خاطر ذوق و شوق انجام می‌دهد و یا آن‌طور که مردم می‌گویند کله‌اش بوی قورمه‌سبزی می‌دهد.

حداد سپس درباره راهکارهای این مشکلات گفت: پر و بال جوان‌ها را قیچی نکنند. وزارت ارشاد بگذارد اهل ادبیات کارشان را انجام بدهند. هنر خود به خود منزه است. در ایران می‌گویند هنر بد است، مگر این‌که عکس آن ثابت شود، درحالی‌که برعکس، هنر منزه است، مگر این‌که خلاف آن رخ دهد. اگر این اتفاق بیفتد و نگاه‌ها تغییر کند، استعدادهایی که در عرصه ادبیات وجود دارند، شکوفا می‌شوند.

احمد اخوت: نویسنده‌های جوان تحقیر می‌شوند

احمد اخوت

این نویسنده و مترجم گفت: سرنوشت خیلی وحشتناکی است اگر کسی بخواهد چنین زندگی‌ای را انتخاب کند. البته این موضوع یکی از دغدغه‌های ذهنی همیشگی ماست که کاش می‌شد از راه ادبیات زندگی را گذراند.

او ادامه داد: در دهه 60 زمانی که من تازه از آمریکا برگشته بودم می‌شد این کار را کرد. در آن دوره تیراژ 7000 یا 8000 نسخه عادی و تیراژ 5000 نسخه حداقل تیراژ ممکن بود. وقتی 30ساله بودم، در دوره‌ای که هیچ‌کس مرا نمی‌شناخت، کتاب «سپتامبر بی‌باران» را منتشر کردم. در آن دوره ناشر گفت چون شما شناخته‌شده نیستید، اثرتان را در 5000 نسخه چاپ می‌کنیم. در آن زمان با آن تیراژها امکان امرار معاش از راه ادبیات وجود داشت.

در سال‌های اخیر مترجم‌ها و نویسنده‌های شناخته‌شده و باتجربه کار چندانی نمی‌کنند، بنابراین نشر به سمت کسانی می‌رود که بی‌تجربه‌اند. البته من قبول دارم که نویسنده‌های جوان هم باید از جایی شروع کنند، اما مترجمان و نویسنده‌های حرفه‌یی دیگر کمتر کار می‌کنند.

او همچنین درباره پیش‌زمینه‌های لازم برای بهبود این وضعیت گفت: مهم‌ترین موضوع وضعیت اقتصاد نشر است. دادن سوبسیدهای لازم روی کار نشر تأثیر زیادی دارد.

اخوت ادامه داد: در زمینه فرهنگی هم اگر مقداری کار تبلیغی، آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی صورت بگیرد، اوضاع بهتر می‌شود.

او افزود: موضوع دیگر وضعیت وحشتناک توزیع کتاب است. در حال حاضر کتاب‌های بسیاری منتشر می‌شوند که خیلی از آن‌ها واقعا شاهکارند، اما انعکاسی ندارند و کسی حتا از انتشار آن‌ها مطلع نمی‌شود.

احمد پوری: برای اهل ادبیات فقط می‌توان دعا کرد!

احمد پوری

این نویسنده و مترجم ، گفت: اگر ادبیات را قدری وسیع‌تر بگیریم و آن را به آثار شناخته‌شده و باارزش محدود نکنیم و ادبیات عامه‌پسند و زرد را هم مدنظر قرار دهیم، می‌شود از طریق این ادبیات امرار معاش کرد.

او ادامه داد: اگر نویسنده‌ای چنین شرایطی داشته باشد، می‌تواند از راه ادبیات امرار معاش هم بکند، اما اگر اصل نظر شما همان ادبیاتی باشد که در ذهن من هم هست، در ایران امرار معاش از راه ادبیات ممکن نیست. یک سال وقت می‌گذارید تا کتابی را بنویسید یا ترجمه کنید، بعد اثر شما به ارشاد می‌رود ولی در نهایت بعد از یک سال که در آن‌جا می‌ماند، اجازه انتشار دریافت نمی‌کند. این یعنی دو سال وقت شما رفته است، بدون این‌که درآمدی داشته باشید.

این مترجم در ادامه درباره تجربه خودش از امرار معاش و فعالیت ادبی گفت: منبع درآمد من تدریس است. من عاشق این کار هستم، اما هیچ وقت نتیجه تدریس با نتیجه آفرینش ادبی یکسان نیست.

رضا جولایی: چیزی که می‌تواند امیدبخش باشد این است که ادبیات بعد از مدتی آن‌قدر شیرین می‌شود که آدم به مکافات‌هایش فکر نمی‌کند. نویسندگی نوعی لذت می‌شود و آدم می‌تواند در نویسندگی به هرچه می‌خواسته و به آن نرسیده دست پیدا کند. چه به شهرت برسد چه نه، و چه کارهایش را بخرند چه نخرند، این لذت وجود دارد.

او سپس درباره راه‌های برقراری توازن بین فعالیت ادبی و امرار معاش گفت: واقعیت این است که این موضوع در اختیار ما نیست. شما با این واقعیت تلخ روبه‌رو هستید که باید امرار معاش کنید و زندگی‌تان بگذرد. اگر قرار باشد جامعه با حمایت لازم از شما درآمد ثابتی برای‌تان ایجاد کند، طبیعتا نیروی خود را صرف فعالیت ادبی می‌کنید، اما این دست شما نیست. برای کسانی هم که می‌خواهند در این عرصه فعالیت کنند، فقط می‌توان دعا کرد که شرایطی برای‌شان پیش بیاید که درآمد ثابتی داشته باشند و کم‌تر وقت خود را صرف فعالیت‌های غیرادبی کنند.

خسرو حمزوی: برای نویسنده شدن همسر پول‌دار پیدا کنید!

خسرو حمزوی

امرار معاش از طریق نویسندگی در ایران به چند دلیل امکان‌پذیر نیست. اولین دلیل تورم وحشتناکی است که در ایران وجود دارد. دلیل دوم پایین بودن تیراژ کتاب است؛ قیمت کتاب متناسب با تورم مواد غذایی بالا نمی‌رود. اگر هزینه وسایل ضروری 50 درصد بالا برود، قیمت کتاب به این میزان افزایش پیدا نمی‌کند، چون اگر این اتفاق بیفتد فروش کتاب پایین می‌رود.

از همه این‌ها گذشته، ایرانی‌ها کتاب‌خوان نیستند.

نویسنده رمان «شهری که زیر درختان سدر مرد» درباره تجربه خود از امرار معاش و نویسندگی عنوان کرد:‌ من کارمند اداره بودم. تا قبل از بازنشستگی حقوق کارمندی می‌گرفتم و پس از آن حقوق بازنشستگی می‌گیرم.

حمزوی سپس اظهار کرد: به نظر من ما هنوز نویسنده حرفه‌یی نداریم.

او درباره تأثیر این مشکلات بر حرفه‌یی نشدن ادبیات افزود: در ایران با پول نویسندگی نمی‌توان زندگی کرد. بیش‌تر نویسنده‌های ما به روزنامه می‌روند؛ چون اگر کسی در روزنامه‌های پرتیراژ سه سطر هم بنویسد 10هزار بار مطلبش خوانده می‌شود و با همان چند خط به‌سرعت مشهور می‌شود.

خسرو حمزوی درباره راهکار حل این مشکلات گفت: اولا باید یک کوشش فرهنگی همه‌جانبه صورت بگیرد تا سطح زندگی مردم بالا برود و مردم فراغتی برای مطالعه پیدا کنند. باید بی‌سوادی ریشه‌کن شود، مردم درآمد کافی پیدا کنند و فراغت کافی برای مطالعه داشته باشند تا این مشکلات حل شوند.

او در ادامه در پاسخ به این سوال که به جوانان برای برقراری توازن بین ادبیات و امرار معاش چه توصیه‌ای می‌کند، با لحنی طنزآمیز بیان کرد: چون اگر پدرشان پول‌دار نباشد، دیگر نمی‌توانند پدر پول‌دار داشته باشند، توصیه من این است که دنبال زن پول‌دار یا شوهر پول‌دار بگردند تا بتوانند در خانه بنشینند و کار خودشان را بکنند!

رضا جولایی: وقتی هیچ راهی وجود ندارد

رضا جولایی

امکان ندارد. نویسندگی در ایران اصلا نمی‌تواند شغل باشد، به همین دلیل است که ادبیات معاصر ما پیشرفت نکرده است. اگر هم کسی بخواهد نویسنده باشد باید از همه چیز صرف نظر کند.

او درباره کارهایی که نویسنده‌های ایرانی برای امرار معاش انجام می‌دهند، اظهار کرد: من خوشبختانه ناشرم و شغلم یک فعالیت فرهنگی است، اما نویسنده‌های ایرانی کارهای مختلفی می‌کنند. اگر نویسنده‌ای نخواهد بی‌کار باشد، ممکن است کارهای مختلفی از مسافرکشی تا مهندسی انجام دهد که همه این‌ها به کار نوشتنش لطمه می‌زند. اگر کسی نویسنده تمام‌وقت باشد، مسلما کارهای بهتری می‌نویسد.

او درباره این‌که اگر در ایران نویسندگی شغل افراد بود، چه تغییری در وضعیت کنونی ادبیات پیش می‌آمد، گفت: در این صورت از میان ده‌ها نفری که به این شغل رو می‌آوردند، تعداد قابل توجهی نویسنده خوب داشتیم.

رضا جولایی در پاسخ به این پرسش که چه راهکارهایی برای حل این مشکلات پیشنهاد می‌کند، اظهار کرد: در این زمینه باید یک راه حل درازمدت و یک راه حل کوتاه‌مدت درنظر گرفت. راه حل کوتاه‌مدت حمایت نهادهای دولتی از نویسنده‌هاست. راه حل کوتاه‌مدت دیگر این است که موانع اداری فعالیت‌های ادبی برداشته شود.

این نویسنده درباره راه حل درازمدت این مشکلات ادامه داد: ما دچار این عارضه‌ایم که مردم به کتاب علاقه ندارند. در این مورد اگر در دبستان ساعت‌های درسی برای تشویق بچه‌ها به مطالعه درنظر بگیرند، به‌تدریج سرانه مطالعه بالا خواهد رفت. کارهایی مثل برگزاری نمایشگاه کتاب خوب است، اما ریشه‌یی نیست.

این نویسنده در پاسخ به این سوال که چگونه می‌توان میان نویسندگی و امرار معاش توازن برقرار کرد، گفت: نمی‌شود این کار را کرد. خود من بعد از سال‌ها هنوز نتوانسته‌ام توازنی برقرار کنم.

او در ادامه اظهار کرد: چیزی که می‌تواند امیدبخش باشد این است که ادبیات بعد از مدتی آن‌قدر شیرین می‌شود که آدم به مکافات‌هایش فکر نمی‌کند. نویسندگی نوعی لذت می‌شود و آدم می‌تواند در نویسندگی به هرچه می‌خواسته و به آن نرسیده دست پیدا کند. چه به شهرت برسد چه نه، و چه کارهایش را بخرند چه نخرند، این لذت وجود دارد.


منبع: ایسنا