تبیان، دستیار زندگی
بسیاری از افراد از درک نشدن و فهمیده نشدن توسط اطرافیانش گله مند و شاکی اند. کم نیستند جوانانی که می گویند پدر و مادرمان ما را درک نمی کنند؛ زن و شوهرهایی که از درک نکردن همسرشان به ستوه آمده اند و نالان هستند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

من تو را می فهمم، تو چی؟!


بسیاری از افراد از درک‌نشدن و فهمیده‌نشدن توسط اطرافیانش گله‌مند و شاکی‌اند. کم نیستند جوانانی که می‌گویند پدر و مادرمان ما را درک نمی‌کنند؛ زن و شوهرهایی که از درک‌نکردن همسرشان به ستوه آمده‌اند و نالان هستند.

من تو را می فهمم، تو چی؟!

خواهر و برادرانی که همیشه از هم شکایت دارند که چرا خواهر‌یا برادرش موقعیتش را درک نمی‌کند و توقعات نابجا دارد یا همکاری که از بی‌ملاحظه‌ بودن همکارش دلخور و ناراحت است و نمی‌داند چگونه با او رفتار کند و....

تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چطور می توان افراد را درک کرد و با جلب اطمینان، آنها را به سوی خود جذب نمود؟ چقدر تا به حال به حرفهای دیگران خوب گوش کرده اید؟

وقتی طرف مقابلتان از احساس و عملش برایتان حرف می زند به او اجازه بازگو کردن تمام حرفش را داده اید؟ چقدر در بین گفته هایش سکوت کرده اید تا ادامه بدهد؟

آیا توجه کرده اید که وقتی شخصی برایتان حرف می زند و شما احساس او را می فهمید و سعی می کنید اجازه دهید که با همان حس، خود را خالی کند، چقدر احساس عزت نفس و دوست داشته شدن و صمیمیت را به او داده اید و چقدر از خشمش کاسته اید؟ یا وقتی خود را جای او می گذارید و به مسئله نگاه می کنید چقدر او را می فهمید و به او هم احساس فهمیده شدن می دهید؟ آیا فکر می کنید که دیگران شما را نمی فهمند و به انتظارات شما احترام نمی گذارند یا خود این فرصت و موقعیت را برای خود نساخته اید؟ چقدر تلاش برای درک دیگری کرده اید؟

من و تو همدیگر را درک می‌کنیم

تو مرا درک نمی‌کنی وگرنه امروز همراهم بودی، تو اگر مرا درک می‌کردی چنین حرفی نمی‌زدی و...

وقتی همه چیز مطابق میل و دلخواه‌مان باشد، دقیقا آن‌گونه که انتظارش را داریم پیش برود، می‌گوییم دیگران ما را درک می‌کنند. درک دیگران، انتظار رویایی ما از اطرافیانمان است، انتظاری که همیشه قابل دریافت نیست. گاهی دیگران آن‌گونه که می‌خواهیم ما را درک نمی‌کنند، حال و روزمان را نمی‌فهمند، شرایط‌مان را متوجه نمی‌شوند و... اینجاست که فکر می‌کنیم دیگران بی‌منطق، لجباز و خودرای، بی‌عاطفه و سرد، مغرور و خودخواه و... هستند. برای برقراری ارتباط موثر و سازنده با دیگران لازم است که به درک متقابل برسیم. در حقیقت ما باید بتوانیم دیگران را بدون قضاوت‌های سوگیرانه یا برداشت‌های منتج شده از افکار خودمان، درک کنیم و شرایط‌شان را بشناسیم و مطابق با موقعیت‌هایشان با آنان رفتار کنیم و به درخواست‌هایشان پاسخ دهیم.

مرا به حال خود بگذار

برای رسیدن به درک متقابل چه باید کرد؟ روان‌شناسان معتقدند نخستین گام در درک متقابل، آن است که دیگران را به حال خود بگذارید. این به آن معناست که اجازه بدهیم فرد مقابل‌مان هیجانات، خواسته ها، باورها، ارزش‌ها و اعتقادات خود را داشته باشد، اینجاست که می‌توانیم دل به حرف‌هایش بسپاریم و با گوش جان و بی‌هیچ پیشداروی آنها را بشنویم و بپذیریم.

ما باید شنونده خوبی باشیم تا با همدلی و پرسیدن سوال‌های مفید، همراه با رعایت احترام و ادب، ارتباطی دو طرفه را به‌وجود آوریم

راه‌هایی برای درک متقابل

• این اصل را بپذیرید که شما همیشه حق به جانب نیستید! با پذیرش این اصل، این احتمال را خواهید داد که ممکن است دیگری محق باشد و شاید قبول کنید که حق مطلقا از آن اوست. چه بسا بسیار ی از افراد با محق دانستن خود، همیشه و در همه حال، دیگران را متحمل آلام شدیدی کرده‌اند که شاید سال‌ها درد و زخم آن بهبود یافته و دل‌چرکینی بر جا گذاشته است که با هیچ چیزی رد به جا مانده از آن پاک کردنی نیست.

• هرگز شتاب‌زده پیش داوری نکنید و عجولانه در مورد کسی یا اتفاقی قضاوت نکنید. اندکی به خودتان فرصت دهید تا جوانب یک اتفاق را با نگاهی عمیق و موشکافانه بکاوید سپس با دانستن جزئیات و علم به این که می‌توانید اظهارنظر کنید، راجع به موضوعی به بحث بنشیند و عادلانه به قضاوت بنشیند و نظر دهید.

• خود را عقل کل ندانید و از دیگران هم انتظار نداشته باشید نظرات و برنامه‌های زندگی‌شان را مطابق میل شما سازمان دهند. بپذیرید که دیگران عقاید و ارزش‌های مختص به خود دارند که ممکن است فرسنگ‌ها با نظرات شما فاصله داشته باشد. آنان را با نظرات خوب و بدشان قبول کنید و اگر نظری مخالف با نظر آنها دارید مستقیما به آن‌گونه که موجب رنجش و دلخوری نشود مطرح کنید و در نهایت حق انتخاب را به خود آنان بدهید و به گزینش‌شان هرچند نادرست و غلط باشد، احترام بگذارید.

من تو را می فهمم، تو چی؟!

• تا آنجا که برایتان مقدور است به باورها، عقاید، ارزش‌ها و سلیقه‌های هر چند بسیار متفاوت دیگران با خود، احترام بگذارید و آنها را ارزشمند قلمداد کنید. با کم‌ارزش جلوه‌دادن باورها و ارزش‌های دیگران، اول از همه خود را زیر سوال می‌برید و انعطاف‌ناپذیری در شخصیت خود را برملا می‌کنید. دوم آن‌که دیگران از سازگار نبودن و خودرای بودن شما به ستوه می‌آیند و از شما فاصله می‌گیرند.

• گاهی بهتر است به مخاطب‌تان هم اجازه صحبت و اظهار نظر دهید. این که صرفا متکلم‌وحده باشید و به دیگران فرصت حرف نزدن ندهید، نه‌تنها نشان از نبود درک شماست، بلکه این حس را به دیگران القا می‌کنید تا زمانی همراه و همگام هستید که آنان گوش به فرمان و مطیع شما باشند و منفعتی پیش رو داشته باشد، زیرا در غیر این صورت حتی ارزشی برای گفت‌وگو کردن هم نمی‌بینید و حتی ممکن است سریع‌تر به گفت‌وگو خاتمه دهید.

• همیشه گفتگو را اساس ارتباط‌تان قرار دهید. در نشست‌های صمیمانه و گفت‌وگوهای بی‌غرضانه است که می‌توان از دروازه‌های صعب‌العبور گذشت و به قلب دیگران راه یافت. گفتگوهایی به نتیجه می‌رسند که همیشه دلایل هر رفتاری و هر کلامی توضیح داده شوند. پس برای موفقیت در گفتگو لازم است به این نکته مهم توجه کنید.

سۆال‌های پی در پی به شخص این حس را می‌دهد که با یک بازپرس روبروست. وقتی فردی به سۆال شما پاسخ می‌دهد، با نگاه، حالت ها و تکان دادن سر نهایت علاقه‌مندی را به او نشان دهید و با اجازه از او سۆال بعدی را بپرسید. کم‌کم می‌توانید با کامل‌تر شدن اطلاعات از یکدیگر، مسائل و مشکلات را از دریچه چشم هم نگاه کنید.سعی کنید فقط گوش دهید. گاهی فقط لازم‌است شما گوش دهید و با تکان دادن سر یا با بیان کلمات و جملاتی هماهنگ با صحبت‌های مخاطبتان این نکته را به او تفهیم کنید که شرایطش را می‌فهمید و می‌دانید چه می‌گوید و چه دردی را تحمل می‌کند. این رفتار شما حس همدلی و همدردی را به مخاطبتان تزریق می‌کند و او را بیش از پیش مشتاق به گفتگو می‌کند.

•‌برای اینکه دیگران صحبت‌های شما را به خوبی درک کنند، باید با متانت و صراحت، فکر و اندیشه خود را به روشنی به آنان بفهمانید. رفتار ما باید طوری باشد که احترام طرف مقابل رعایت شده باشد تا تمام و کمال حرف‌هایمان را بپذیرد. اگر مستقیماً به اصل مطلب اشاره نکنیم و به موضوع شاخ‌و‌برگ بدهیم، طرف مقابل ما هم برای اینکه حرف‌های ما را بفهمد و آن را درک کند، مجبور است که به حدس و گمان متوسل شود. و چه بسا که بسیاری از این حدس‌ها غلط از آب در می‌آید. با حاشیه رفتن در حرف‌هایمان او فکر می‌کند که ما به سخنانمان تسلط نداریم و نمی‌توانیم همدیگر را درک کنیم.

فراوری:نسرین صفری

بخش خانواده ایرانی تبیان


منابع: چاردیواری/همشهری آنلاین/بیتوته

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.