تبیان، دستیار زندگی
عبدالجبار کاکایی: من فکر می کنم نظام فرهنگی ما بیشتر ضربه از بی تجربگی افرادی می خورد که فکر می کنند در حال دلسوزی هستند و در حال جنگ نرم هستند، اما اینها تربیت و تخصص ادبی ندارند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

متهم به سیاسی‌کاری شدم

حواشی جشنواره شعر فجر در گفت‌وگو با عبدالجبار کاکایی

عبدالجبار کاکایی: من فکر می‌‌کنم نظام فرهنگی ما بیشتر ضربه از بی‌تجربگی افرادی می‌‌خورد که فکر می‌کنند در حال دلسوزی هستند و در حال جنگ نرم هستند، اما اینها تربیت و تخصص ادبی ندارند.

بخش ادبیات تبیان
عبدالجبار کاکایی

عبدالجبار کاکایی در شرایطی جشنواره شعر فجر را به سرانجام رساند که فواصلی متفاوت از جریان شعر معاصر را تجربه کرد. از همان ابتدا انتقادهایی که به جشنواره‌ و شورای سیاستگذاری آن شد، این مساله را بیش از پیش نمایان می‌ساخت که اجرای پروژه‌ای عظیم برای وفاق شعر رسمی و شعر مستقل مساله‌ای است که باید بیشتر به آن توجه داشت و شاید هشتمین جشنواره شعر فجر نقطه آغازی بر این ماجرا بود که دوران جشنواره‌های فرمایشی به پایان رسیده است. مراسم اختتامیه هشتمین جشنواره شعر فجر با سخنان وزیر محترم ارشاد به پایان رسید اما حواشی و شرایطی که جشنواره و عبدالجبار کاکایی آن را تجربه کردند همچنان ادامه دارد. با عبدالجبار کاکایی درباره جریان شکل‌گرفتن هشتمین دوره آیین شعر فجر به گپ و گفت نشستیم که اینک پیش روی شماست.

قبل از آنکه شما بیایید و بخواهید دبیری هشتمین دوره جشنواره فجر را بپذیرید، یک‌سری ایده‌هایی داشتید که به قول معروف در جشنواره قبلی وجود نداشت و دیده نمی‌شد، اما شما در همان ابتدا جلسه‌ای داشتید با عباس صالحی معاون فرهنگی برای عنوان کردن اهداف‌تان و چگونگی برگزاری جشنواره. می‌خواستیم در این‌باره بیشتر حرف بزنیم.

من از طرف عباس صالحی دعوت شدم برای عضویت در شورای سیاستگذاری و عرض کردم چون عملا فضایی برای برگزاری جشنواره‌ای که به همه جریان‌های ادبی میدان بدهد، اعم از جریان‌های موافق و مخالف برای سنجش کارنامه تولیدات ادبی وجود ندارد، بنابراین عملا برگزاری چنین جشنواره‌ای میسر نبوده و زمینه‌اش فراهم نیست. درواقع رفته بودم جلسه شورای سیاستگذاری طرح بحث و پیشنهاد کنم که این جشنواره برگزار نشود تا زمانی که شرایطی پیش بیاید که تمام جریان‌ها در آن شرکت کنند. وقتی نوبت به من رسید و این موضوعات را مطرح کردم دوستان شاعر که عضو شورای سیاستگذاری بودند با این ایده موافقت کردند تا این ایده عملی شود. حالا در یک زمان طولانی‌تر مثلا چند ماه اضافه کردند و قرار بود که در همان ایام دهه فجر برگزار شود که پیشنهاد شد چند ماه عقب بیفتد اما این ایده دنبال شود و محک‌زده شود. خب در آن موقع این ایده خوب و قابل دسترسی تلقی می‌شد و فکر می‌کردیم اراده جمعی شاعران انقلاب به‌علاوه حمایت اداری و مالی وزارت ارشاد می‌تواند جشنواره را با این افق محقق کند. بعد رای‌گیری شد برای اینکه دبیر جشنواره چه کسی باشد که یکی از دوستان پیشنهاد داد من کاندیدا شوم و من کاندیدا شدم در حالی که رفته بودم تا این جلسه اولین و آخرین باشد اما خب چون من پیشنهاد داده بودم مسئولیت را به من واگذار کردند و چون توافق قلبی بچه‌های سیاستگذاری را دیدم قبول و در این مسیر حرکت کردم.

شما در گفت‌وگویی از پارازیت‌هایی در روند برگزاری جشنواره گفته‌اید و همین مساله اتفاقاتی در بدو اجرای جشنواره به وجود آورد و شما آمدید شورای راهبردی و اتاق فکر را ایجاد کردید اما در آنجا عملکرد شما قابل نقد بود؟

تا حدودی می‌توانم بگویم این انتقاد پذیرفتنی است البته طرح اتاق فکر هم در جلسه مطرح شده بود و من گفتم چون قرار است صداهای مختلف با ایده‌های مختلف دعوت بشوند، باید در مکانیسم تصمیم‌گیری‌ها این مسائل دخیل باشد وگرنه اعتماد کسی جلب نمی‌شود. اگر بخواهیم بنشینیم و تصمیم‌گیری کنیم و شاعران را به عنوان میهمان دعوت کنیم، تکرار همان اتفاقات جشنواره‌های قبلی است. اینها باید در مکانیسم تصمیم‌گیری‌ها دخالت کنند و ایجاد اعتمادسازی کار افراد شورای سیاستگذاری نیست. آنها موافقت کردند و من کمیته علمی را که بعدها به اتاق فکر مشهور شد تشکیل دادم و از افرادی که پیشتر می‌شناختم دعوت کردم. آنها به واسطه ارتباطاتی که داشتند عناصر میانی گفتمان‌های خارجی بیرون از ادبیات انقلاب بودند و اینها را به واسطه دوستی‌هایی از قبل می‌شناختم و تصور می‌کردم تعدادی از اینها بتوانند ایده‌های ما را محقق کنند. متاسفانه باز هم عرض می‌کنم کم‌تجربگی یکی دو نفر از این افراد و همین‌طور ترفندهایی که از بیرون به کار برده شد، در میان افراد کمیته فکر شکاف ایجاد کرد، بنابراین در همین جلسات اتاق فکر مشاجرات و بحث‌هایی درگرفت که برمی‌گشت به اختلافات قدیمی و انگ‌ها و تهمت زدن‌هایی نظیر شاعر وابسته یا دولتی و از آن طرف شاعر خودفروخته و تعابیری که زیاد زیبنده نبود، بحث‌هایی درگرفت و احساس می‌کردم که هر دو طرف ماجرا به نوعی تحت تاثیر عوامل بیرونی قرار داشتند یعنی هم شاعران انقلاب باید دوستان خودشان را توجیه می‌کردند و هم دوستان به اصطلاح مستقل و بیرون از اتاق فکر. این فشارها باعث شد برخی از فضای به وجود آمده سوءاستفاده کنند و به صدور بیانیه دست بزنند.

شما لیستی تهیه کرده بودید که نام‌های بسیاری از ادبیات مستقل در آن وجود داشت و برای دعوت از تمام شاعران برای شرکت در مراحل اجرایی جشنواره تمام پتانسیل خودتان را صرف کرده بودید اما برخی گفته‌اند که از آنها دعوتی به عمل نیامده است شما چقدر به اهداف‌تان در این جشنواره رسیدید؟

تا حدودی. اولا عده‌ای که ماندند پای این ماجرا فراتر از حد تصور من بود. من فکر می‌کردم به هر حال ما از وسط کار برگردیم به همان روال عادی و من هم استعفا بدهم و جشنواره به همان روال سابقش برگزار شود اما همین چهره‌های متفاوت علی‌رغم فشارها و همه این حرف‌ها کنار همدیگر تا آخر ماندند و حتی در مراسم اختتامیه شرکت کردند. حضور این دوستان سبب شد من امیدوار بشوم که خود جامعه روشنفکری ما دارد قدم برمی‌دارد که مقداری خودش را بازیابی کند و به نقد خودش بپردازد و علی‌رغم فشارهای بیرونی و فضای ریاکارانه‌ای که حاکم بر ادبیات ماست از تعارفات و در واقع تجملات بگیر تا رفتارهایی که پشت پرده جریان‌های ادبی ما هست همه اینها در حال به نقدکشیده شدن در این جشنواره است. من شهامت این دوستان را ستایش می‌کنم که یک قدم به جلو بود و اتفاقی که افتاد باعث شد حتی در میان گفتمان انقلاب چهره‌هایی اصلا به جشنواره نزدیک نشوند اما چهره‌هایی از ادبیات مستقل که توقعی از آنها نمی‌رفت به جریان ادبیات مستقل نزدیک شدند و آمدند و همکاری کردند.

به اعتقاد شما چقدر می‌توان به آینده این ماجرا خوشبین بود؟

به اعتقاد من اتفاقاتی که افتاد خیلی امیدوارکننده بود و کسانی هم که جلو نیامدند برخی دلایل‌شان موجه بود و برخی اصلا دلایل موجه نداشتند و رفتار کودکانه داشتند. به هر حال باید شرایطی را فراهم می‌کردیم. منظورم ارشاد بود و حرف من آن نیست که فرش قرمز زیر پای کسی پهن کنیم اما یک‌سری بی‌اعتمادی‌ها از قبل به‌وجود آمده بود و باید مسیرهایی را هموار می‌کردیم تا این دوستان احساس کنند این وزارتخانه قلبا تصمیم گرفته که شرایط را هموار کند و دست منتقدان را بازبگذارد تا اجازه بدهد فضای ادبیات یک فضای موجه باشد نه یک تک‌صدایی و این اتفاقات رخ نداد. خود وزارتخانه دچار چالش شد و نمایشگاه کتاب هم آمد و بر چالش‌‌ها افزود و روز به‌ روز شرایط مفاهمه دشوارتر می‌شد. همه احساس می‌کردند که وزارت ارشاد می‌خواهد اما نمی‌تواند کاری بکند. با تمام این احوالات سعی کردیم از این جشنواره کمتر صدمه بخوریم.

ماجرای یدالله رویایی چه بود؟

در مقابل ترفندهای تبلیغاتی و رسانه‌ای که اتفاق می‌افتاد مقاومت کردیم، حتی انتشار خبر یدالله رویایی که از دعوت به سفر به ایران از وضعیت تخریبی تبدیل به دعوت برای شعرخوانی شد و شروع کردند در فضای مجازی دنبال کامنت‌هایی که باربط و بی‌ربط به این مساله بود و آدم‌های غیرمرتبط وارد حوزه اظهارنظر شدند. بعد هم طبق معمول یک سناریوی از پیش طراحی شده شکل گرفت تا بیایند و این مساله را تبدیل کنند به یک حربه علیه جشنواره پروژه‌ای که در حال اتفاق افتادن در مسیر فرهنگی ما نیست. این مسیر به اعتقاد من باید تصحیح شود و این تخریب و اغواگری و هوچی‌گری رسانه‌ای که واقعا فاقد شعور مشاوره است. در صحبت پایانی در جشنواره عرض کردم که مشاوره‌‌های غلط به مدیریت فرهنگی داده می‌شود. نمونه‌اش همین حرکت اشتباه در قبال دعوت از یدالله رویایی بود که می‌توانست یک برگ مثبت برای رخداد فرهنگی جمهوری اسلامی باشد که تبدیل به یک برگ منفی شد و کم ‌مانده بود درباره چند شاعر جوان‌تر هم این اشتباه صورت بگیرد که اگر خردورزی معاون فرهنگی و در واقع عقلانیت حاکم بر معاونت فرهنگی وزارت ارشاد نبود ما معضلاتی شبیه به معضل رویایی هم داشتیم که خدا را شکر حل شد و هیچ‌کس هم نفهمید چه اتفاقی قرار بود بیفتد.

در جریان جشنواره حتی شورای سیاستگذاری را از هجمه‌های خود بی‌نصیب نگذاشتند شاعری که هنوز چهار سال از تاریخ رسمی شاعر شدنش نمی‌گذرد، برمی‌گردد و می‌گوید شورای سیاستگذاری صلاحیت تعریف شعر انقلاب را ندارد! قرار دادن آدم‌ها در منصب‌های غیراصولی برای ایجاد اردوگاه‌های جدید شعر انقلاب این معضلات را به‌وجود می‌آورد.

تصورم این است که بیشتر مشاوره‌ها به مدیران فرهنگی از کارمندانی ا‌ست که دچار وسواس‌هایی هستند که نوعا آد‌م‌ها را نمی‌شناسند، مثلا در تحلیل تاثیرگذاری شخصیت رویایی در داخل کشور به‌هیچ عنوان اطلاعاتی ندارند یا افراد دیگر و حتی جوان‌ترها. من پیشنهادم این است که در مشاوره‌های فرهنگی به مشاوره اهالی فرهنگ توجه کنند. حالا که خود شعر انقلاب با چهره‌های اصلی در قید حیاتش در کنار مجموعه جشنواره و نگاه به صدای مستقل حضور دارد، لااقل از همین پتانسیل برای مشاوره‌ها استفاده کنند. در جریان جشنواره حتی شورای سیاستگذاری را از هجمه‌های خود بی‌نصیب نگذاشتند شاعری که هنوز چهار سال از تاریخ رسمی شاعر شدنش نمی‌گذرد، برمی‌گردد و می‌گوید شورای سیاستگذاری صلاحیت تعریف شعر انقلاب را ندارد! قرار دادن آدم‌ها در منصب‌های غیراصولی برای ایجاد اردوگاه‌های جدید شعر انقلاب این معضلات را به‌وجود می‌آورد. این طور مسائل به تحقیر ادبیات انقلاب می‌انجامد. به هر حال این اتفاقات و این حرف‌ها باعث می‌شود این مسائل پیش بیاید.

شما در اختتامیه جشنواره به صراحت از پارازیت‌هایی صحبت کردید که جشنواره را دچار چالش کرده بود، این پارازیت‌ها چه کسانی بودند، آیا مایلید درباره آنها حرفی بزنید؟

بخشی از این فشارها از بدنه نظام اداری وزارت ارشاد بود. مدیرانی که پیشتر در بدنه ارشاد مشغول بودند مشاوره‌هایی می‌دادند در جهت سست کردن اراده حمایت معاونت از جشنواره که تلاش‌های محسوس و گاهی نامحسوس بخشی دیگر سرویس‌های خبرگزاری‌هایی بودند که موظف به مخالفت بودند. من حتی با مدیران این خبرگزاری‌ها دیالوگ برقرار می‌کردم چون به‌عادت من با کسی قهر نمی‌کنم. متوجه شدم برخی از اینها حتی اطلاعات ادبی ندارند و فقط دچار یک جوگیری سیاسی علیه جشنواره شده‌اند و اصلا قرار بوده حرف مرا نشنوند و نوعا هر رفتار مرا متهم به سیاسی‌کاری می‌کردند. در حالی که در این نظام 30 سال برای انقلاب شعر نوشتم و هنوز هم می‌نویسم، شعرهایی که من برای جنگ و برای انقلاب نوشته‌ام تماما سیاسی بوده است اما جالب است که در آنجا متهم به سیاسی‌کاری نبوده‌ام ولی هر کجا که لب به انتقاد باز می‌‌کنم متهم به سیاسی‌کاری می‌شوم. این انگ زدن بسیار مضحک است. قبول کردنش هم دور از تصور است. ولی اینکه کسی مجیز بگوید سیاسی نیست و این خیلی بد است. من فکر می‌‌کنم نظام فرهنگی ما بیشتر ضربه از بی‌تجربگی افرادی می‌‌خورد که فکر می‌کنند در حال دلسوزی هستند و در حال جنگ نرم هستند، اما اینها تربیت و تخصص ادبی ندارند.


منبع: فرهیختگان