تبیان، دستیار زندگی
در میان آیات قرآن کریم، برخی شهرت بیشتری یافته و به تدریج با نامی ویژه خوانده شده اند. نام این آیات اغلب برگرفته از واژگان به کار رفته در خود آیات است و در مواردی نیز با نظر به محتوای آنها رایج شده است. در این بخش به دو نمونه از این آیات شاخص می پردازیم.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بررسی آیات توکّل!

خدا ما را کافی است


در میان آیات قرآن کریم، برخی شهرت بیشتری یافته و به تدریج با نامی ویژه خوانده شده اند. نام این آیات اغلب برگرفته از واژگان به کار رفته در خود آیات است و در مواردی نیز با نظر به محتوای آنها رایج شده است.

در این بخش به دو نمونه از این آیات شاخص می پردازیم.


توکل

خدا ما را کافی است

آیه ی 173 سوره آل عمران به آیه ی «توکل» شهرت دارد. در شأن نزول این آیه آمده است که چون پیامبر آهنگ حرکت به سوی بدر کرد، منافقان بدر گفتند: «اگر به جنگ ابوسفیان و کافران بروید، کسی از شما باز نگردد. نصیحت ما را بشنوید و از ایشان بترسید و بر حذر باشید.»

مسلمانان نه تنها نترسیدند بلکه بر ایمانشان نیز افزوده شد؛ «الَّذِینَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِیمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ » «همان کسانی که (برخی از) مردم به ایشان گفتند: مردمان برای (جنگ با) شما گرد آمده اند، پس، از آنان بترسید؛ (ولی این سخن) بر ایمان شان افزود و گفتند: خدا ما را بس است و نیکو حمایتگری است.»

در شأن نزول دیگری برای این آیه آمده است: در پایان جنگ احد، لشکر پیروز ابوسفیان به سرعت راه مکه را پیش گرفتند. هنگامی که به سرزمین «روحاء» رسیدند، از کار خود سخت پشیمان شدند و تصمیم گرفتند به مدینه بازگردند و باقیمانده مسلمانان را نابود کنند. این خبر به پیامبر (صلی الله علیه واله وسلم) به محلی به نام  «حمراء الاسد» رسید و در آنجا اردو زد .

شخصی به نام «معبد الخزاعی» که در حال گذر از مدینه به سوی مکّه بود، با مشاهده لشکر مسلمانان که با وجود جراحت و خستگی، برای یاری پیامبر به میدان آمده بودند، به شدت تحت تأثیر قرار گرفت.

وی در منطقه «روحاء» به لشکر ابوسفیان رسید. ابوسفیان از او درباره پیامبر پرسید و او در پاسخ گفت: «محمد را با لشکری انبوه دیدم که تا کنون ندیده بودم. آنان در تعقیب شما هستند و به سرعت به پیش می آیند.»

ابوسفیان مضطرب و نگران گفت: «چه می گویی؟ ما آنها را کشتیم و مجروح و پراکنده ساختیم.» و او پاسخ داد: «من نمی دانم شما با آنها چه کردید، فقط همین را می دانم که لشکری عظیم و انبوه، هم اکنون در تعقیب شماست.»

«ما کنا معذبین» بیانگر سنت الهی جاری در امت های گذشته است که خداوند هیچ امتی را عذاب نمی کرده مگر پس از فرستادن رسول و «رسالت» منصب خاصی است که پیامد آن، حکم فصل (عذاب استیصال یا بهره مندی از زندگی دینا تا مدتی معین) در امت است بر خلاف «نبوت» که برای ابلاغ تکالیف و تبیین شرایع است و با آن مواخذه یا مغفرت الهی و ثواب یا عقاب اخروی مستقر و ثابت می شود

ابوسفیان و یاران او تصمیم گرفتند که به سرعت، عقب نشینی کرده و به مکّه باز گردند. آنان برای آنکه مسلمانان تعقیبشان نکنند و فرصت کافی برای عقب نشینی داشته باشند، به گروهی از قبیله ی «عبدالقیس» که از آن جا می گذشتند و برای خرید گندم به مدینه می رفتند، گفتند این خبر را به پیامبر و مسلمانان برسانید که ابوسفیان و گروهی از بت پرستان قریش با لشکری انبوه به سرعت به سوی مدینه می آیند تا بقیه ی یاران محمد را از پای در آورند.

هنگامی که این خبر به پیامبر و مسلمانان رسید. آنان گفتند: «حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِیلُ» «خدا ما را کافی است و او بهترین مدافع ماست.» اما هر چه انتظار کشیدند، از لشکر دشمن خبری نشد. بدین سبب پس از سه روز توقف به مدینه باز گشتند.

آیه ی نفی التغذیب

عذاب پس از اتمام حجت

برخی از اصولیان آیه پانزدهم سوره اسراء را با توجه به بخش پایانی آن «وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً» «هرگز (قومی را) مجازات نخواهیم کرد، مگر آنکه پیامبری مبعوث کرده باشیم (تا وظایفشان را بیان کند)» آیه ی «نفی التعذیب» خوانده و اکثر آنان برای اصل برائت شرعی به این آیه استدلال کرده اند.

براساس این آیه خداوند هیچ شخص و قومی را عذاب نمی کند مگر آنکه پیامبری را مبعوث کرده و حجت را بر آنان تمام کند.

در تفسیر جمله ی یاد شده اختلاف نظرهایی در میان مفسران وجود دارد :

از نظر شیخ طبرسی (ره)، برخی عذاب در آیه را خصوص عذاب استیصال (مجازات های نابود کننده دنیوی مانند طوفان نوح) و حکم آیه را شامل همه احکام عقلی و نقلی دانسته اند.

برخی دیگر عذاب را عام و اعمّ از عذاب های دنیوی و اخروی دانسته و حکم آیه را مختص دلایل نقلی می دانند.

خداوند هیچ شخص و قومی را عذاب نمی کند مگر آنکه پیامبری را مبعوث کرده و حجت را بر آنان تمام کند

علامه طباطبائی (ره) با ارائه نظر سومی می گوید که مراد از عذاب در آیه، خصوص عذاب دنیوی و عقوبت استیصال است و حکم آیه نیز مختصّ مسائل فروع دین است.

ایشان برای دنیوی بودن عذاب به عبارت «وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِینَ» و کلمه «رسول» در آیه استدلال کرده و می فرماید: «وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِینَ» بیانگر سنت الهی جاری در امت های گذشته است که خداوند هیچ امتی را عذاب نمی کرده مگر پس از فرستادن رسول و «رسالت» منصب خاصی است که پیامد آن، حکم فصل (عذاب استیصال یا بهره مندی از زندگی دنیا تا مدتی معین) در امت است بر خلاف «نبوت» که برای  ابلاغ تکالیف و تبیین شرایع است و با آن مۆاخذه یا مغفرت الهی و ثواب یا عقاب اخروی مستقر و ثابت می شود.

از ادامه بیان ایشان در شرح این آیه بر می آید که راز اختصاصی حکم آیه به مسائل فروع دین، آن است که اصول دین (توحید، نبوّت و معاد) را عقل مستقلاً ادراک می کند و در آنها به نبوّت و رسالت نیازی نیست و عقل به تنهایی پذیرندگان آنها را مستحق ثواب و منکران آن ها را سزاوار عقاب می داند.

نتیجه آنکه آیه شریفه در مقام اعضای حکم عقلی « فبح عقاب بلا بیان» نیست بلکه کاشف از این عنایت و رحمت خداوند است که هیچ قومی را مگر پس از فرستادن رسول و اتمام حجت بر آنان به عذاب دچار نمی کند.

بخش قرآن تبیان


منبع: مجله ترنم وحی ، ش 6

مطالب مرتبط:

توكل

توكل حقیقی چگونه است؟

توکل و مراتب آن