این مذهبی های املِ بی کلاس!!
«أَوَ مَن كَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ كَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا كَذَلِكَ زُیِّنَ لِلْكَافِرِینَ مَا كَانُواْ یَعْمَلُونَ»(سوره انعام آیه 122)؛ آیا آن کس که مرده بود و ما زنده اش ساختیم و نوری فراراهش داشتیم تا بدان در میان مردم راه خود را بیابد ، همانند کسی است که به تاریکی گرفتار است و راه بیرون شدن را نمی داند؟ اعمال کافران، در نظرشان اینچنین آراسته گردیده است.
همیشه و در همه جوامع بوده اند انسان هایی که خودشان را محور عالم می دانند و تصور می کنند همیشه حق به جانب آنان است و دیگران باید این حق و حقوق را به رسمیت بشناسند و در غیر این صورت باید باج بدهند ، آزار و اذیت ببیند و در نهایت حذف بشوند.
این گروه حق به جانب هرگز تحمل انتقاد را ندارند و اگر ببیند کسی پیدا شده که باعث شده این ها دیگر خریداری نداشته باشند و جایگاهشان به خطر بیفتد ، به هر وسیله ای شده کاری می کنند که حذفش کنند و خود جایگاه او را با کلک تصاحب می کنند.
پاسخ شما به این سوال خدا چیست؟
آیا جوانی که به هر گناه و لذتی تن می دهد و همه چیز در زندگیش هست به جز خداوند متعال و اوامرش، با جوانی که در راه کسب رضایت الهی هر سختی ای را تحمل می کند به اهانت ها و سرزنش ها پشت می کند و راه خود را ادامه می دهد یکسانند؟
و گاه شده که در محیط سیاسی یا فرهنگی یک جریانی غالب می شود حتی اگر به حق نباشد کسی نباید نقد کند یا خلاف آنان حرکت کند ، که در اینصورت باید تبعات آن را بپذیرد ؛ مورد تحقیر و آماج تهمت ها و افتراها قرار می گیرد و در نهایت با ذلت از صفحه رقابت حذفش می کنند.
در همین جامعه ما عده ای حق به جانب هستند که جوانان مذهبی را تحمل نمی کنند، بر چسب امّل و خرافه پرستی بر او می زنند، او را بی کلاس و بی سواد می نامند و خود را روشنفکرانی فرهیخته و عاقل می بینند که هم مطالعه کافی دارند و هم سطح درک و آگاهی بیشتری از بقیه دارند، اینان دیگران را به قصد هدایت و همسو شدن با خودشان به هر نحوی تحت فشار می گذارند، با تهدید، تحقیر، تمسخر و گاهی با گرفتن جانشان.
امروزه ما در معاشرت ها و معیشت ها اسراف و ابتذال را فرهنگ و مقید بودن به ارزش ها را بی فرهنگی و جهالت توصیف می کنیم.
گاهی به صراحت می گوییم که ما دلمان از این سجاده آبکش ها پاک تر است ، حداقل ظاهر و باطنمان یکی است و از ته دل به گفته خودمان و آخرت خیرمان ایمان داریم.
و غافلیم از اینکه دست در دست شیطان رجیم نهاده ایم که اعمال خطایمان را برایمان بزک می کند .
برای هر گناهی توجیهی می تراشیم و آن را به مثابه یک حکم شرعی می پذیریم و در این خوش خیالی عمر می گذرانیم ، چرا که نمی خواهیم از بندگان خوب خدا که دلشان به نور ایمان و علم الهی روشن است بهره گیریم چون فکر می کنیم همه چیز را می دانیم و نیازی به راهنمایی ایشان نداریم.
و چطور ممکن است بهترین باشیم و عاقبت به خیر؟
آیا جوانی که به هر گناه و لذتی تن می دهد و همه چیز در زندگیش هست به جز خداوند متعال و اوامرش ، با جوانی که در راه کسب رضایت الهی هر سختی ای را تحمل می کند ، به اهانت ها و سرزنش ها پشت می کند و راه خود را ادامه می دهد ؛ یکسانند؟
پاسخ شما به این سوال خدا چیست؟ آیا این دور از عدالت الهی نیست که تر و خشک با هم بسوزند؟
کاربران گرامی می توانند فایل صوتی تلاوت این آیه را به آدرس زیر ارسال نمایند.
فاطمه محمدی
بخش قرآن تبیان
مطالب مرتبط:
توجه توجه! آزمون استخدامی خداوند برگزار می شود!!!
نشست علمی در تاکسی و اتوبوس !!