مگر خدا به شکر ما نیاز دارد که ما را عذاب می کند؟!
حضرت صادق علیه السلام در سخنان خود به اقسام کفر اشاره می کند که در این مقاله به وجهی از سخن ایشان بسنده می کنیم.
«... و الوَجهُ الثالثُ مِن الکُفرِ کُفرُ النِّعَمِ، و ذلکَ قولُهُ تعالى یَحکی قَولَ سُلَیمانَ علیه السلام: «هذا مِن فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی ءَ أشْکُرُ أم أکْفُرُ و مَن شَکَرَ فإنّما یَشکُرُ لِنَفِسِهِ»» این آیه خیلی عجیب است. چقدر زیبا به انسان تبیین میکند و میگوید: اگر شکر هم کنی، برای خودت است، نه برای من خدا، اشتباه نکن. همان طور که اوامر الهی باعث رشد خود انسان است، تشکر هم همین است، اگر شکر -کنی، برای خودت است، «لِنَفِسِهِ». «و مَن کَفَرَ فإنَّ رَبِّی غَنیٌّ کَریمٌ».
خدا که به شکر ما نیازی ندارد؛ پس چرا در صورت کفران نعمت، عذاب شدیدی خواهیم شد؟!
پروردگار عالم در جایی دیگر نیز میفرماید: «لِئنْ شَکَرْتُم لَأزِیدَنَّکُم و لَئنْ کَفَرْتُم إنَّ عَذابِی لَشدیدٌ». حالا چرا میفرماید: اگر کفر بورزید، «إنَّ عَذابِی لَشدیدٌ»؟ این مطلب خیلی مهم است؛ چون گاهی برای انسان سۆال پیش میآید که اگر شکر برای خودمان است، نه پروردگار عالم، پس چرا پروردگار عالم در صورت کفران، میفرماید : «إنَّ عَذابِی لَشدیدٌ»؟
در آیه قرآن آمده که حضرت سلیمان(علیه السلام) بیان کرده که ؛ شکر نعمت برای خودمان است و اگر هم کسی کفر کند، به خودش برمیگردد، چون خدا بینیاز است «و مَن کَفَرَ فإنَّ رَبِّی غَنیٌّ کَریمٌ»، امّا در اینجا میفرماید: هر که شکر کند، خدا آن را زیاد میکند که خیلی عالی است، اما چرا میفرماید «و لَئنْ کَفَرْتُم إنَّ عَذابِی لَشدیدٌ»؟
حضرت در ادامه میفرمایند: پروردگار عالم در جای دیگری نیز میفرماید: «فاذْکُرُونِی أذکُرْکُم و اشکُرُوا لِی و لا تَکْفُرُونِ» من را یاد کنید، من هم شما را یاد میکنم. «و اشکُرُوا لِی و لا تَکْفُرُونِ» شکر کنید و کفر نورزید؛ یعنی این مطلب اشاره به کفر نعمتها در مقابل شکر نعمتها دارد.
لذا حضرت میفرمایند: نوع سوم، کفر نعم است و این در قول حضرت سلیمان بیان شده است .
لذا اگر انسان خدای ناکرده دچار کفر نعمت بشود، گرفتاریهای زیادی برایش پیش می-آید که هم روایات شریفه، این مطلب را بیان میکنند و هم حال عرفا، این را نشان می دهد.
حتّی عرفا گاهی به شاگردان و خصّیصین خود هم توصیه میکردند که اگر میخواهید رشد کنید و به تعبیری ره صد ساله را یک شبه طی کنید، چگونه شاکر در باب نعمت باشید و اگر کفر نعمت کنید، حتّی آن دادههای الهی و معارفی را که به شما داده شده، از شما میگیرند و از آن مقامی که بنا بود به آن برسید، سقوط میکنید. شاید یک معنای «إنَّ عَذابِی لَشدیدٌ»، همین باشد که بیان میکنند.
چون شما بناست خلیفه الهی شوید و قلب و سینهتان پر از علم و حکمت باشد که تا بسم الله الرحمن الرحیم (هست کلید در گنج حکیم) بگویید، این حکمتها همینطور از قلب به لسانتان جاری شود. لذا اولیاء خدا اینطور هستند و ما گاهی میدیدیم که یکی دو ساعت حرف میزدند و مدام در و گوهر از لسانشان میبارید.
لذا «إنَّ عَذابِی لَشدیدٌ» همین است که اگر یک موقعی کفران نعمت کنیم، ممکن است نعمت را از ما بگیرند.
لذا انسان باید بداند که شکر ید و کفر ید چیست؟ باید بداند که شکر عین و کفر عین چیست؟ کفر نعمت چیست؟ انسان باید نسبت به این نعم الهی که خداوند به انسان مرحمت کرده، شناخت داشته باشد و برای هر کدام از اعضاء و جوارح، شاکر باشد.
به عنوان مثال برای همین زمینی که بر روی آن، راه میرویم، باید شاکر باشیم. لذا اینکه بیان میفرمایند: عدّهای پایشان را محکم به زمین نمیزنند، از باب همین شکر است که غوغاست. اصلا آنها با یک حال دیگر و عینک دیگری نگاه میکنند و اصلاً نگاهشان به زندگی نسبت به آنچه که ما نگاه میکنیم، تفاوت دارد. حتّی نمیشود گفت که از زمین تا آسمان فرق دارد؛ چون اصلاً آنها نوع تعریفشان از زندگی، چیز دیگری است، نوع رفتارشان طور دیگر است، گرچه بین ما هستند و مثل ما غذا میخورند و آب میخورند و ... و به قول خود امیرالمۆمنین کسب میکنند و بین مردم راه میروند، امّا حالشان، نگاهشان، توجهشان، مراقبهشان، شناختشان به شکر، شناختشان به کفر و ... فرق میکند .
چگونه شاکر بالاترین نعمت خداوند باشیم؟
برای همین است وقتی میفهمند که باید شاکر نعمت باشند و اصلاً میفهمند کفران نعمت هم یک نوع کفر است؛ مدام به یاد حضرت صاحب(روحی له الفداء) هم خواهند بود؛ چون اگر کسی یاد حضرت نباشد، شکر نعمت ولایت و شناخت حضرت حجّت(روحی له الفداء) را که ذوالجلال و الاکرام مرحمت کرده، به جای نمیآورند.
آیا ما شاکر هستیم که در این زمان به دنیا آمدیم؟! کدام زمان؟! این زمانی که اولیاء خدا به آن غبطه میخوردند و حتّی جدّ مکرّم آقاجان فرمودند: «لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُه» اگر من در آن زمان بودم و درکش میکردم، خادمش میشدم. این زمانی که دیگر زمان امامت خلّص انبیاء و خلّص معصومین و امامی است که پیغمبرها و ائمّه منتظرش بودند.
حالا من در این زمان به دنیا آمدم، خدا! ممنونتم که در این زمانِ هستم. درست است به صورت ظاهر زمان حکومت حضرت نیست، امّا امامت حضرت که هست! خدایا! حالا که من در این زمان به دنیا آمدم، نکند کفر نعمت کنم؟! لذا فرامین حضرت را اطاعت میکند که نکند کفر نعمت بشود و همین اطاعت، از مصادیق شکر نعمت است.
من باید هر لحظه یاد آقاجان باشم و این که بیان میکنم شبها با آقاجان صحبت کنید، به نوعی تمرین است برای این که دائم انسان یاد حضرت باشد. چون میدانید ای بسا خوابیدیم و دیگر بلند نشدیم «النَّوْمَ أَخُ الْمَوْت». به ما گفتند: موقعی که میخوابید، شهادتین بگویید؛ چون امکان دارد که دیگر بلند نشوید.
لذا آن لحظاتی که میخواهیم بخوابیم، یاد آقاجان باشیم و اسم آقاجان را بر زبان بیاوریم. تا اگر ملک الموت آمد، بوی ما فرق کند و بگوید: این کسی است که یاد آقاجان است. معلوم است مگر ملک الموت میتواند و جرأت دارد که به سختی جان ما را بگیرد؟! پس جان گرفتنمان راحت میشود و راحت جان میدهیم.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: بیانات آیت الله قرهی در درس اخلاق
مطالب مرتبط:
زوال نعمت، نتیجه غرور و زیاده خواهی
عواقب شوم کفران نعمت
چه کسانی نعمت خدا را تبدیل کردند؟