راهی برای رسیدن به زندگی خوش!
عزت نفس، عبارت است از احساس ارزشمند بودن. این حس از مجموع افكار، احساس ها عواطف و تجربه هاى ما در طول زندگى ناشى مى شود. همه افراد، صرف نظر از سن، جنسیت، زمینه فرهنگى، جهت و نوع كارى كه در زندگى دارند، نیازمند عزت نفس هستند. عزت نفس بر همه سطوح زندگى انسان اثر مى گذارد. بررسى هاى گوناگون روان شناسى، حاكى از آن است كه چنانچه نیاز به عزت نفس ارضا نشود، به ویژه در جوانان، نیازهاى گسترده ترى نظیر نیاز به خلاقیت و ابتكار، پیشرفت و یا درك استعداد بالقوه محدود مى ماند. بر اساس این نیاز اساسی انسان به رشد این استعداد در انسان
امام علی (علیه السلام) دو عامل را در جهت تقویت عزت نفس دخیل میدانند:
یکی ایمان بر خدا و تکیه بر قدرت و توان او و پناه جستن به او میباشد. ایمان به خدا به انسان انگیزه و توانی میدهد که میتواند در برابر هر نوع تهاجم و ناملایمات چون کوه ایستادگی کند. فشارهای روحی و روانی در برابر سدّ عظیم ایمان به خدا میشکند و ناملایمات اجتماعی توان ایستادگی در برابر آن را پیدا نمیکند، سختیهای زندگی و ناگواریهای آن قابل تحمّل میشود و آرامش و سکون بر جان و دل انسان سایه میافکند. امام علی (علیه السلام) میفرماید:
«كُلُّ شَیْءٍ قَائِمٌ بِهِ غِنَى كُلِّ فَقِیرٍ وَ عِزُّ كُلِّ ذَلِیلٍ وَ قُوَّةُ كُلِّ ضَعِیفٍ وَ مَفْزَعُ كُلِّ مَلْهُوفٍ مَنْ تَكَلَّمَ سَمِعَ نُطْقَهُ وَ مَنْ سَكَتَ عَلِمَ سِرَّه».(خطبه، 108)
ترجمه: همه بدو ایستاده و برقرار. بىنیازى هر تهیدست است، و عزّت هر خوار. نیروى هر ناتوان، و پناه هر اندوهبار. هر كه سخن گوید، سخن او شنود، و هر كه خاموش باشد نهان او داند.
امام علی (علیه السلام) همواره بر این باورند که اگر کسی از خداوند یاری بجوید خدا او را یاری رساند و اگر از او عزّت بجوید او را عزیز میسازد. چنانکه میفرماید: . «قَدْ تَكَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّه». ( پیشین، نامه، 53؛)
امام هادی (علیه السلام) جایگاه کرامت انسان را تا جایی مهم میشمارند که میفرماید:
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى الْمُۆْمِنِ كُلَّ شَیْءٍ إِلَّا إِذْلَالَهُ نَفْسَه.»، (البرهان فی تفسیر القرآن ج 5، ص388)
ترجمه: همانا خدای تبارک و تعالی همه چیز را به مۆمن تفویض کرده، جز خوار کردنش.
عامل دیگری که در استمرار عزّت نفس در زندگی انسان مۆثر است تقوا میباشد. آن حضرت بالاترین عزت نفس را داشتن تقوا برشمارده: َ لَا عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى و میفرماید:
أُوصِیكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّه .........اعْتَصَمُوا بِحَقَائِقِهَا تَۆُلْ بِكُمْ إِلَى أَكْنَانِ الدَّعَةِ وَ أَوْطَانِ السَّعَةِ وَ مَعَاقِلِ الْحِرْزِ وَ مَنَازِلِ الْعِز(خطبه 187)
و به حقیقتهاى آن چنگ در آرید، تا شما را به زندگى خوشى كه نهان است رساند، و به اقامتگاههاى فراخ كشاند، و به پناهگاههاى استوار، و منزلگاههاى پر عزّت و اعتبار.
در دیدگاه امام علی (علیه السلام) تقوا موجب میشود که انسان به زندگی خوش دست یابد. خوشی و ناخوشی زندگی انسان تا حدود زیادی به چگونگی نگرش انسان به زندگی وابسته است. انسان متقّی چون بر قدرت لایزال الهی پایههای زندگیاش را میسازد از قدرت روحی بالایی برخوردار است و به همین دلیل با خوشبینی بیشتری به زندگی نگاه میکند. دست یافتن به احساس رضایت و خوشی در زندگی موجب کرامت و عزت نفس میگردد. انسانهای خرسند از زندگی، هیچ گاه به سوی خواری سوق داده نمیشوند. این گروه از آدمیان در شرایط سخت زندگی هم با توجّه به بینش رضایتدار به زندگی نگاه میکنند، زیرا احساس خواری زاییده احساس نیاز است و انسان باتقوا هیچ احساس نیازی به غیر خدا ندارد و در نتیجه احساس عزت میکند.
امام باقر (علیه السلام) میفرماید:
«طَلَبُ الْحَوَائِجِ إِلَى النَّاسِ اسْتِلَابٌ لِلْعِزَّةِ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَیَاءِ وَ الْیَأْسُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ عِزُّ الْمُۆْمِنِینَ وَ الطَّمَعُ هُوَ الْفَقْرُ الْحَاضِرُ»)بحار الأنوار ج 93، ص 158)
ترجمه: درخواست حاجت از مردم موجب به تاراج رفتن عزت و از دست دادن حیاست؛ و ناامید بودن از آنچه در دست مردم است باعث عزت مۆمنان است و امید بستن بدان، همانا تنگدستی و فقر آماده است.
امام علی (علیه السلام) تأکید میکردند که مراقب کرامت و عزت نفس خود باشید تا مبادا در حاجتخواهی از دیگران عزت نفس شما از بین برود، چنانکه فرموده است:
«اطلبوا الحاجات بعزة الأنفس»( شرح ابن أبی الحدید بر نهج البلاغه 20، ص 317)
ترجمه: حاجت هایتان را با عزت نفس بخواهید.
به این معنا که حتی الامکان از دیگران مسألت مدارید تا عزت نفستان به خطر نیفتد، امّا از دیگر سو میآموزد که هرگاه کسی از تو چیزی خواست با توجّه و عنایت تمام حاجت او را برآور و مراقب کرامت او باش
کسی نزد امام آمد و عرض کرد: «ای امیرمۆمنان، مشکل و حاجتی دارم و میخواهم به شما بگویم.» امام در چهره آن مرد شرمساری را و یا حتّی در صدایش لرزشی احساس کرد و به او فرمود: «خواستهات را روی زمین بنویس و به زبان نیاور.» آن مرد با انگشتش روی زمین نوشت: «من فقیر و نیازمندم.» امیرالمۆمنین هم به او کمک کرد. ( روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 357)
فرآوری: فاطمه زین الدینی
بخش نهج البلاغه تبیان
منابع:
قرآن کریم
نهج البلاغه
روضة الواعظین و بصیرة المتعظین
بحار الانوار
شرح ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه