مورخی که بیهقی زمان لقب گرفت
ابعاد ناشناخته شخصیت استاد باستانی پاریزی از زبان ادبا
ابراهیمبای سلامی عضو هیات علمی سابق دانشگاه تهران:
باستانیپاریزی درختی پرثمر بود که بهسان «خاتون هفت قلعه» ذهن و زبانش ره خدمت مردم میجست. او فراتر از تاریخنگاری کلاسیک، سرگذشت مردم، جغرافیا، ادبیات و موسیقی را با قلمی سحرآمیز برای نسلهای پیاپی ایران مینوشت. باستانی چون چشمهای جاری از زلالی «نای هفتبند» میگذشت تا از «پاریز تا پاریس» حکایتی ویژه و ناب از کرمان و ایران ارایه کند. به قول عباس زریابخویی او با نگارش «خودمشتمالی» اعتراف به اشتباه را هنرمندانه آموخت و مدون کرد.
باستانی تاریخ را از رویکردهای آکادمیک به سطح جامعه و ادبیات عامهپسند رساند و زوایای پنهان و آشکاری از شهر و روستاهای ایران را دوباره تعریف و ترسیم کرد. او بهسان «شهریار عدل» از هر خشت خام، ورقی از تاریخ ایران میگشاید و به دیوارهای گلی روستاهای کرمان خیره میشود و با اشاره به تودههای خاشاک متراکمی که بر سر دیوار نهاده شده به تحلیل امنیت مردم شرق ایران میپردازد.
در سطحی دیگر به پژوهشگران توصیه میکند که از هماهنگی علم و ثروت غافل نشوند. در مراسم تجلیل از نقش و مقام «حاج امینالضرب» که به همت موسسه تحقیقات علوم انسانی در سال 1387 در دانشگاه تهران برگزار شده بود با مکثی معنادار در سخن به محققان هشدار داد که پس از 50سال تلاش علمی دریافتم اگر علم به ثروت منتهی نشود راه بهجایی نخواهد برد و تشخیص هدف و فایده تحقیق بر هر امر دیگری اولویت دارد. در آذر 139ظ باستانی به پاس احترام به ایرانشناس معروف ایتالیایی پروفسور انجلومیکله پیهمونتسه در مراسم اهدای بیستمین جایزه ادبی و تاریخی بنیاد دکتر محمود افشاریزدی که به یادگار از اهتمام شادروان ایرج افشار برگزار میشد شرکت کرده بود هنگامی که به حضورش رسیدم پرسید اخیرا یکی از شما خوافیها فوت شده بود و من باعجله گفتم آری جناب خطیب غوثالدین احراری امام جمعه اهل سنت شهر خواف، استاد با احترام به آن مرحوم گفت نه منظورم آن کسی است که ساز میزد. گفتم علیجان، و باستانی با هیجان ادامه داد آری علیجان در نواختن سرنا کمنظیر بود متعجب شدم که چگونه استاد، علیجان مرادی یک مرد گمنام روستایی اما هنرمند ایرانی را در دوردستترین نقاط این سرزمین بهیاد دارد، شاید برای اینکه او نیز در آهنگ و ملودی حماسی و جانسوز سرنای خویش چون قلم باستانی، زخمهای مانده ز پیکارهای سخت و ضجههای مانده ز دوران دوردست را هنگام تپیدن دلها برای هم یا سوزش قبیله دل بهر قطرهها همراه مویه دلش در میان ساز در صدای زیروبم هر نوا جانانه مینواخت... .
هوشنگ مرادی کرمانی نویسنده:
جنبه وطن دوستی ایشان بالا بود. اسم ایشان با نام کرمان گره خورده است. او تاریخ تلخ و غمبار کرمان را با طنز و شیرینی روایت میکرد و در عین حال حقیقت گویی نیز داشت.
کتابهایی که نوشت مشتاقان بسیاری داشت. کتابهای او به تعداد خوانندگان فارسی زبان افزوده است.در کارهایش اشعار زیبایی نیز سروده است. مانند این دو بیتی:
«شیشه عینکت فتاد و شکست
چشم مستت سلامت ای سرمست
من نگویم، تو خود بده انصاف
شیشه را دست مرد کس داده است؟»
از خصوصیات او این بود که به آدمهای مختلف برای پیشبرد اهدافشان کمک میکرد مثلاً برای بسیاری از کتابها مقدمه نوشت و بسیاری از نویسندگان و شاعران اگر از او خواهش میکردند حتماً مقدمه کتابشان را مینوشت. خیلیها با نام ایشان نویسنده شدند.
با فیلمسازها نیز همکاری داشت. در زمینه آثار تاریخی به کارگردانها مشاوره میداد. خودش هیچوقت نگفت اما مرحوم علی حاتمی زمانی به من گفت که از مشاورههای دکتر پاریزی در سلطان صاحبقران و هزاردستان استفاده کرده است. یکی از نکاتی که در مورد او کمتر به آن اشاره شده است مشاورههای او به آثار نمایشی تاریخی است، خصوصاً که از دورههای قاجاریه و صفویه اطلاعات خوبی داشت.
رضا داوری اردکانی رئیس فرهنگستان علوم نیز میگوید:
دکتر باستانی پاریزی نویسنده، شاعر، ادیب و مورخ بزرگ معاصر بود. او را به اعتباری بیهقی این زمان میدانم. همه آثار دکتر باستانی پاریزی به یک اندازه شایستگی عنوان تاریخ و ادب را دارد. او تاریخ را با نگاه طنز میدید و حوادث و وقایع را به زبان طنز مینوشت.
چون شاعر و شعرشناس بود و اشعار بسیاری در حافظه داشت. شعرهای مناسب را در نوشتههای خود تضمین میکرد.
هر چند به عنوان مورخ نظر انتقادی نسبت به گذشته و اکنون داشت، اما همواره خوشبین بود. این خوشبینی و خوش سخنی و خوش محضری و ثبات و وفاداریش در دوستی پیدا بود. من و دکتر باستانی بیش از 40 سال در یک دانشکده همکار بودیم. او هرگز طالب هیچ منصب و مقامی نبود و گمان نمیکنم از کسی برای خود چیزی خواسته باشد، اما اگر دوستانش مشکلی پیدا میکردند او هر کاری که میتوانست برای رفع مشکلشان انجام میداد. مرگ دکتر باستانی پاریزی ضایعه و دریغی بزرگ برای علم و ادب و فرهنگ ایرانی است.
فرآوری: مهسا رضایی
بخش ادبیات تبیان
منابع: شرق، ایران