تبیان، دستیار زندگی
در مواقعی، بعضی از انسان‌ها، اشتباهات و گناهان خود را اینطور توجیه می‌نمایند کهاین کار خواست و اراده خدا بود؛ اگر خدا نمی‌خواست، ما این کار را انجام نمی‌دادیم و حالا که خدا به این کار راضی است، ما هم باید راضی باشیم!
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اگر خدا می‌خواست به همه می بخشید!


در مواقعی، بعضی از انسان‌ها، اشتباهات و گناهان خود را اینطور توجیه می‌نمایند که این کار خواست و اراده خدا بود؛ اگر خدا نمی‌خواست، ما این کار را انجام نمی‌دادیم و حالا که خدا به این کار راضی است، ما هم باید راضی باشیم!

حکمت

مشرکین هم از این توجیه استفاده می‌کردند. در قرآن کریم آمده‌است: وَ قَالَ الَّذِینَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِنْ دُونِهِ مِنْ شَیْءٍ [سوره نحل/آیه 35]؛ اگر خدا می‌خواست که ما مشرک نباشیم، مشرک نمی‌شدیم.

مشرکان از این استدلال این طور نتیجه می‌گیرند که پس شرک ما مورد خواست و رضایت خداست!

و در جای دیگر قرآن کریم در مذمت این توجیه نامعقول در قبال گرسنگی گرسنگان از زبان مشرکین می‌فرماید: أَنُطْعِمُ مَن لَّوْ یَشَاءُ اللَّـهُ أَطْعَمَهُ [سوره یس/آیه 47]؛ چرا به فقرا غذا بدهیم؟! اگر خدا می‌خواست آنها را سیر می‌کرد.

مرحوم علّامه طباطبایی هم در جواب این توجیه غیر منطقی این افراد می‌فرمایند: این افراد در مسأله اراده تکوینی و تشریعی خدا اشتباه کرده‌اند و اراده خداوند را تنها منحصر در اراده تکوینی دانسته‌اند، در حالی که خداوند هم اراده تکوینی دارد و تشریعی.[1]

در تبین این مطلب باید گفت:

اراده تکوینی: مربوط به عالم طبیعت است، یعنی هر اتفاقی که در جهان آفرینش رخ می‌دهد، مثل تولد و مرگ و یا هر اتفاق دیگر، همه و همه اراده «تکوینی» خداست.  تمام دگرگونی‌ها در جهان، طبق قوانین خدادادی است.

علامه طباطبایی اراده تکوینی را این طور توضیح می‌دهد: «اراده تکوینی یعنی رخ دادن بعضی از اتفاقات، هرچه می‌خواهد باشد، بدون اینکه رضایت یا عدم رضایت خدا در هیچ طرف دخالت داشته باشد.»[2]

پس هر اتفاقی که می‌افتد، چون طبق قوانین طبیعی است که خدا بر جهان وضع کرده‌ است، می‌‌شود گفت این اتفاق طبق اراده تکوینی خداست، ولی نمی‌‌توانیم بگوئیم خدا به این اتفاق نیز راضی است، چون طبق فرمایش علّامه، در اراده تکوینی خدا، حکمت الهی مقدم بر رضایت و پسند او است.

اراده تشریعی اینکه: خداوند اموری را از باب پسندیده بودنشان از ما انسان‌ها می‌خواهد، مثل کمک به هم‌نوع یا همسایه و یا ما را از اموری نهی می‌کند بدلیل ناپسندیده بودنشان مثل: ظلم کردن به انسان‌‌‌ها و این یعنی همان بایدها و نبایدهای شریعت.[3]

بنابراین زمانی می‌توانیم بگوئیم که یک کار، مورد رضایت خداست که خداوند آن را به اراده تشریعی از ما بخواهد ، کما اینکه منابع دینی اموری را از ما خواسته است ؛ مثل نماز ، روزه ، کمک به دیگران و...

هدایت الهی قراردادن راه سعادت و خوشبختی و کمال در مسیر کسانی است که به دنبال هدایت‏اند . ضلالت، آماده کردن راه گمراهی و باز بودن آن از طرف خداوند، برای کسانی است که به دنبال ضلالت‏اند . چون هر چه در ملک الهی جریان دارد، به اراده خداوند است، پس ضلالت و هدایت کسانی که راه هدایت و ضلالت را انتخاب نموده‏اند، به اراده خداوند تحقق می‏یابد

همان‌طوری که مرحوم علّامه می‌فرماید: «اذن و اراده تکوینی خدا، دلیل بر جایز بودن هر کاری نیست؛ مثل ظلم کردن فردی به فرد دیگری، که این ظلم به اراده تکوینی خداست ولی مطابق اراده تشریعی خدا نیست، به همین دلیل در مقابل ظلم نباید صبر کرد»[4]

اراده خداوند در هدایت انسان

خدا راه راست و مسیر صحیح را به انسان نشان می‏دهد و به اصطلاح "ارائه طریق" می‏کند. اضلال ابتدایی (گمراه کردن بندگان) نمی‏تواند در حق خداوند صحیح باشد ، چرا که او فقط هدایت می کند. بدین معنا که خدا با وضع قوانین بد و باطل و عدم بیان حقیقت و رها کردن آدمی به حال خود، زمینه گمراهی انسان در طول حیاتش را فراهم سازد.

اضلال ابتدایی از خدا نفی می‏گردد . خدا انسان را در مسیر سعادت راهنمایی کرده، راه خوشبختی و کمال را به او نشان داده است (هدایت ابتدایی).

اما قسم دوم از هدایت و ضلالت، هدایت جزایی (پاداشی و کیفری) است. هدایت پاداشی آن است که بنده بعد از هدایت ابتدایی که از خداوند دریافت کرد، با حسن اختیار، حق را پذیرفته و به آن عمل کرده و ضمن ایمان به خدا، در مسیر بندگی قدم بر دارد. در مورد این شخص خدا هدایتی ویژه با نام "هدایت پاداشی" دارد که به معنای رساندن به هدف و مقصد نهایی می‏باشد.

هدایت

پس در حقیقت بنده با ایمان خود زمینه این نوع هدایت را با اعمال صالح فراهم می‏سازد. با این توضیح منافاتی بین این نحوه از هدایت الهی و اختیار انسان یافت نمی‏شود. خدا می‏فرماید: "کسی که اهل تقوا و پرهیزگاری باشد و جزای نیک (الهی) را تصدیق کند، او را در مسیر آسانی قرار می‏دهیم".(لیل  5 و 7 )

خدا خواسته همه انسان ها به اختیار خود ایمان بیاورند . همه را به راه ایمان هدایت کرده است. آنان که راه گمراهی پیش بگیرند، عنایات خود را از آنان دریغ می دارد. آنان به کفر و گمراه کردن بیش تر فرو می روند.

در حقیقت دریغ داشتن هدایت و گمراه کردن، کیفر و نتیجه سرپیچی از فرمان خداست اما آنان که به دعوت خدا لبیک بگویند، به عنایات خدا نایل شده و بر ایمان شان افزوده گردیده و هدایت پاداشی دریافت خواهند داشت.

همان‌طوری که مرحوم علّامه می‌فرماید: «اذن و اراده تکوینی خدا، دلیل بر جایز بودن هر کاری نیست؛ مثل ظلم کردن فردی به فرد دیگری، که این ظلم به اراده تکوینی خداست ولی مطابق اراده تشریعی خدا نیست، به همین دلیل در مقابل ظلم نباید صبر کرد»

بعضی از مفسران در توضیح این موضوع گفته‏اند:

همیشه اعمال و کردار انسان، نتایج و ثمرات و بازتات خاصی دارد، از جمله اینکه اگر عمل نیک باشد، نتیجه آن، روشن بینی و توفیق و هدایت بیش تر به سوی خدا و انجام اعمال بهتر است.

اگر دنبال زشتی‏ها برود، تاریکی و تیرگی قلبش افزون می‏گردد و به سوی گناه بیشتر سوق داده می‏شود و گاه به سرحد انکار خدا می‏رسد:

"وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقِینَ ؛ خداوند گمراه نمی‏کند جز افراد فاسق و بد کردار را". بنابراین انتخاب راه خوب یا بد، از اول در اختیار ما است.

هدایت الهی قراردادن راه سعادت و خوشبختی و کمال در مسیر کسانی است که به دنبال هدایت‏ند . ضلالت، آماده کردن راه گمراهی و باز بودن آن از طرف خداوند، برای کسانی است که به دنبال ضلالت‏اند . چرا که هر چه در ملک الهی جریان دارد، به اراده خداوند است، پس ضلالت و هدایت کسانی که راه هدایت و ضلالت را انتخاب نموده‏اند، به اراده خداوند تحقق می‏یابد.

پی نوشت ها:

1. ترجمه تفسیر المیزان،ج18،ص136

2. همان

3. با تلخیص از فرهنگ معارف اسلامى، ج‏1، ص134

4. ترجمه تفسیر المیزان،ج19،ص511

فرآوری: محمدی

بخش قرآن تبیان


مطالب مرتبط:

کارهای یواشکی

پاداش انفاق دینی و علمی

انفاق و بخششی که نتیجه ای ندارد !

انفاق های سوزنده و نابود کننده