تبیان، دستیار زندگی
بعد از فیلم جونز با نام معصومیت مسلمانان که اهانت های شکار به پیامبر داشت این روند در فیلم ها موسیقی ها و کلیپ های اینترنتی جدیدی ادامه دارد...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دیپلماسی آقای کارگردان


بعد از فیلم جونز با نام معصومیت مسلمانان که اهانت های آشکار به پیامبر داشت این روند در فیلم ها، موسیقی ها و کلیپ های اینترنتی جدیدی ادامه دارد...
سازمان ملل

مجیدی در صحبت هایی که اخیرا در سازمان ملل داشت گفته های جالبی را پیرامون اسلام هراسی و ایران هراسی بیان داشته و به عنوان یک سفیر و مبلغ فرهنگی با نقد جریان اهانت ها و بر چسب زنی ها به اسلام، مسلمانان و ایرانی ها از جنبه های رحمانی دین اسلام و فرهنگ ایرانی ها گفته است؛ اما نکاتی قابل تامل در اینباره!

اسلام وحشی، ایرانی تروریست، مسلمان خون آشام این ذهنیت ماحصل کاری رسانه ای و سیاسی بعضا قوی و گسترده با تکراری مدیریت شده و مبتنی بر برنامه ریزی و جریان سازی است. مجیدی در سخنان خود در سازمان ملل  اینگونه بیان می کند:" گاهی فکر می کنم اگر من در یک کشور غربی به دنیا آمده بودم و در کودکی و نوجوانی وجوانی ام  هر صبح در صفحات روزنامه ها می خواندم و هر شب روی صفحات تلویزیون می دیدم که چگونه عده ای مسلمان در شرق بمب گذاری وانفجار کار هرروزه شان است ،ماشین های بمب گذاری شده رادر میان بازارها و مراکز تجمع مردم منفجر می کنند سرهای مخالفان خویش را صدها صدها می برند و در برابر دوربین ها به نمایش می گذارند و گاه با همین سرها در کوچه ها وخیابان ها فوتبال بازی می کنند سینه های دشمنان را می شکافند وقلب آنان را می خورند،کلیساها و کنیسه ها وحتی گاه مساجد و حسینیه های دیگران را با مردمی که برای عبادت به آنجا آمده اند به آتش می کشند، آیا در این صورت چه دیدگاهی نسبت به اسلام و مسلمانان پیدا می کردم و چه ترس وهراسی از انان در دل می پروراندم و آیا امکان داشت با این همه جنایت و خشونت گرایشی به این دین و آیین پیدا کنم" در واقع دنیای پیرامون ما پر است از رسانه ها و اتاق فکرهایی که از پتانسیل عظیم رسانه در جهت اسلام هراسی و ایران هراسی سود می جویند. رسانه هایی که در مسیر اصلی خود تحت مدیریت و گرایش های مستقیم و غیر مستقیم صهیونیست ها قرار دارند و با سیطره خود بر افکار عمومی جهان آنچه مجیدی بدان اشاره داشته است را می پرورند، افرادی که از اسلام و مسلمانان جز خشونت و ناامنی نمی شناسند.

چند نفر  چون مجید مجیدی علاوه بر آثارشان خود توانسته اند به عنوان سفیر فرهنگی ما در مجامع بین المللی و در جمع مردم عادی ایدئولوژی ما را بازگو و چهره زیبای اسلام و ایران را معرفی کنند؟ چند مجیدی داشته ایم و چند فرهادی و یا برنامه ای و یا فردی که حرفی و تریبونی برای حرف زدن خارج از مرزها داشته باشد؟

برای ایجاد این هراس فقط رسانه ها نقش اغواگری و القا یک باور خاص را به عنوان یک مبلغ بر عهده ندارند بلکه در یک پازل ارتباطی و جنگ روانی گاهی نیز به مثابه یک جریان ساز و هدایت کننده پیرامون یک موضوع عمل می کنند، به طور مثال در جریان یازده سپتامبر قبل از وقوع این جریان در انیمیشن ها و فیلم هایی این اتفاق باور سازی شده و بعد از آن نیز سعی شد تا این جریان همراه با پیام رسانی هایی از طریق نماد و....  به صورت برچسب به مسلمانان بچسبد. روندهایی که اکنون هم در فیلم ها، مجلات و کلیپ های اینترنتی ادامه دارد.

2  همانقدر که مسلمانان و ایرانی ها در رسانه های غربی یک فرد خشن بازنمایی می شوند غربی ها در رسانه های خود به عنوان منجی بشریت، افرادی انسان دوست و مصلح تعریف می شوند، این مسئله از  کمپانی ای چون هالیوود در جریان است تا رسانه هایی چون فاکس نیوز. در واقع غربی ها نه تنها از رسانه بلکه از پتانسیلی چون دیپلماسی مشاهیر برای ترویج چهره ای مثبت از خود، باور و آیین خود استفاده می کنند؛ البته منظور از آیین، مسیحیت واقعی نیست بلکه فراماسونر ها و یا ایوانجلیست ها هم بنیادهای خیریه و کارهای انسان دوستانه بسیاری دارند و از آن در جهت نمایش مثبت و سازنده افراد، گرایش فکری، فعالیت ها، نهادها و کشورهای مرتبط استفاده می کنند. همانطور که با خشن نشان دادن یک مسلمان گرایش فکری او که اسلام است را بد نمایش می دهند، خود  و گرایشات فکری و سازمانی شان را با چنین تکنیک هایی خوب جلوه می دهند.آنها علاوه بر رسانه و دیپلماسی مشاهیر از وعاظ و سخنرانان مخصوص خود در محیط های حقیقی و مجازی بهترین استفاده را در این جهت می کنند،آنها افرادی اند که با فن بیان خوب هزاران انسان را جذب تفکرات خود می کنند.

اسلام هراسی

دیپلماسی مشاهیر، رسانه ای دیگر است که غربی ها از آن به خوبی برای نمایش جلوه ای زیبا از خود استفاده می کنند از جمله سفر آنجلینا جولی به آفریقا  به عنوان سفیر حسن نیت و.... . در واقع غرب یک پازل خوب را برای مدیریت افکار عمومی جهان توسط دیپلماسی رسانه ای و مشاهیر خود در اینباره دنبال می کند، از جهتی چینش جبهه شر که نماینده آن مسلمانان هستند، در اذهان با رسانه ها شکل داده می شود و از جهت دیگر جبهه خیر، مدافع انسان ها و دفع کننده شر که آنها و تفکراتشان آن را نمایندگی می کنند برای اذهان بازنمایی می شوند اما دیپلماسی مشاهیر و رسانه ای ما بعد از 35 سال چه کرده است و چه بازدهی داشته است؟ اسلام به وسیله رسانه های ما تا چه میزان به صورت رحمانی و واقعی خود به مردم جهان شناسانده شده است؟ چه مقدار از تازه مسلمان جهان به وسیله ما  و دیپلماسی مان مسلمان شده اند؟ تا به حال چند فیلم که موید و مروج تفکر و ارزش های اسلام و آداب و فرهنگ ایرانی می باشد، ساخته شده است؟ چند فیلم  و بازی یارانه ای و مقاله توانسته اند پشت پرده اسلام و ایران هراسی را برای مردم جهان رمز گشایی کنند؟ و یا ارتباط تروریسم جهانی را با غرب برای آنها بازگو و باور پذیر کنند؟ چند نفر  چون مجید مجیدی علاوه بر آثارشان، خود توانسته اند به عنوان سفیر فرهنگی در مجامع بین المللی و در جمع مردم عادی ایدئولوژی ما را بازگو و چهره زیبای اسلام و ایران را معرفی کنند؟ چند مجیدی داشته ایم، و چند فرهادی؟! و برنامه ای یا فردی که حرفی و تریبونی برای سخن گفتن خارج از مرزها داشته باشد؟

اسلام وحشی، ایرانی تروریست، مسلمان خون آشام این ذهنیت ماحصل کاری رسانه ای و سیاسی بعضا قوی و گسترده با تکراری مدیریت شده و مبتنی بر برنامه ریزی و جریان سازی است

3 مجیدی در سخنان خود می گوید:" در گذر زمان با آیینی خو گرفتم که نه تنها پیامبرش الگو و اسوه مهربانی و محبت بود که شاگرد ودست پرورده وجانشینش علی نیز جز به مهر سخن نگفت و جز به محبت رفتار نکرد و حکومتی را برقرار کرد که هیچ کس بر دیگری جز به تقوا و پاکی وپارسایی برتری نداشت   در تاریکی شب ها ناشناس به سراغ بینوایانی می رفت که از زمره مخالفانش بودند و در میان آن ها نان وخرما توزیع می کرد تا گرسنه سر به بالین نگذارند...." از این دست جلوه های زیبا در اسلام و سبک زندگی اسلامی بسیار است اما نه در داخل فیلم های داخلی برای خود ما آن را بازگو می کنند و ما باید مکررا موضوعاتی چون من مادر نیستم و دختر ها فریاد نمی زنند را ببینیم که پر است از خیانت و... و بعضا هم فیلم هایی چون چ که گاهی می آیند و  می روند و به هر دلیل راهی به بیرون مرزها  پیدا نمی کنند  و  تنها هم یک بعد از اخلاق و ارزش های اسلامی را بازگو می کنند. اما فیلم هایی چون محمد رسول الله مجیدی و  یوسف پیامبر هر چند با تاخیر 35 ساله چقدر از پازل رسانه ای ما هستند. ما پتانسیلی عظیم داریم که دیپلماسی رسانه ای و مشاهیر ما با وجود آن در داخل و خارج برای خود و سایر ادیان و باورها حرف خاصی برای گفتن نداشته اند؟ نه تنها در زمینه باورهای دینی و اصول شیعی که در ترویج سبک زندگی اسلامی در تمام شئون خود و در زمینه نمایش چهره واقعی ایران. چند نفر چون مجیدی توانستند و یا خواسته اند مبلغ و سفیر فرهنگ ایرانی شوند؟ مشکل اصلی ما در اسلام هراسی و ایران هراسی خود ما هستیم که پاهای دیپلماسی فرهنگیان می لنگد و ضعیف است. حمله دشمن در خلا دیپلماسی فرهنگی ما شکل می گیرد و بارور می شود. رسانه دینی ما  نه در داخل جامع و موفق بوده است و نه در خارج از مرزها.  ما نیازمند بازنگری در عملکرد ٣٥ ساله فرهنگی در داخل و خارج و سندهای چشم انداز و اعضای اتاق فکرمان هستیم. رهبری نگران مسئله فرهنگ اند و این نگرانی درتمامی ابعاد خود نیازمند مجیدی ها ست افرادی که برای درون و برون حرف ها و نقشه هایی برای گفتن داشته باشند.

عطالله باباپور

بخش ارتباطات تبیان


مطالب مرتبط:

زندگی خصوصی ای که می‌تواند مستهجن نباشد!

هیس! تجاوز و خیانت

فرش قرمز اسکار و برده داری نوین