اگر رنج نباشد همه تباه می شویم
یکی از مسائلی که انسان در طول زندگی خویش با آن دسته و پنجه نرم می کند گرفتاریها و مشکلات است و آدمی گاه در میان انبوه این مشکلات طاقتش طاق شده و زبان به شکوه و شکایت گشوده و وجود آن را جز به ضرر و زیان خود نمی داند. امّا آیا در واقع همین طور است؟ گرفتاری ها صرفا به جهت اذیت و آزار انسان پیش آمده و عبث و بی فایدهاند؟
فلسفه ابتلا
امیرالمومنین علیه السلام در یکی از نامه های خود که به عثمان بن حنیف فرماندار خویش در بصره نوشته اند این قانون بیولوژیک را گوشزد می کنند که : در ناز و نعمت زیستن و از سختیها دوری گزیدن ، موجب ضعف و ناتوانی می گردد و برعکس زندگی کرد در شرایط دشوار و سخت آدمی را چابک و نیرومند می سازد و جوهر هستی او را آبدیده و توانا می گرداند. آنگاه توضیح می دهد که شرایط ناهموار و تغذیه ساده از نیروی انسان نمی کاهد. درختان بیابانی که از مراقبت و رسیدگی مرتب باغبان محروم می باشند چوب محکمتر و دوام بشتری دارند و برعکس درختان باغستان که دائما مراقبت شده اند و باغبان به آنها رسیدگی کرده است نازک پوست تر و بی دوام ترند. ( نهج البلاغه/ نامه 45)
بلا ویژگی منحصر به فرد موجودات زنده
این خصوصیت مربوط به موجودات زنده بالاخص انسان است که سختی ها و گرفتاری ها مقدمه کمالها و پیشرفتهاست. ضربه ها جمادات را نابود می سازد و از قدرت آنها می کاهد ولی موجودات زنده را تحریک می کند و نیرومند می سازد. از این رو مصیبت ها و شدائد برای تکامل بشر ضرورت دارند و اگر نباشند بشر تباه می گردد. قرآن کریم می فرماید: " لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی كَبَدٍ" « همانا انسان را در رنج و سختی آفرینش دادیم »كلمه" كبد" به معناى رنج و خستگى است، و جمله مورد بحث جواب قسم است، و این تعبیر كه" خلقت انسان در كبد است" به ما مىفهماند كه رنج و مشقت از هر سو و در تمامى شۆون حیات بر انسان احاطه دارد، و این معنا بر هیچ خردمندى پوشیده نیست، كه انسان در پى به دست آوردن هیچ نعمتى بر نمىآید، مگر آنكه خالص آن را مىخواهد. خالص از هر نقمت و دردسر، و خالص در خوبى و پاكیزگى، ولى هیچ نعمتى را به دست نمىآورد مگر آمیخته با ناملایماتى كه عیش او را منغص مىدارد، و نعمتى مقرون با جرعههاى اندوه و رنج، علاوه بر مصائب دهر كه حوادث ناگوارى كه چون شرنگى كشنده كام جانش را تلخ مىكند. (ترجمه المیزان، ج20، ص: 488) و حضرت مصطفى علیه السّلام میفرماید كه: مۆمن در دنیا چگونه امید راحت دارد و دنیا زندان مۆمن است و در زندان بجز غم و اندوه چیزى دیگر نباشد. (شرح فارسى شهاب الأخبار/متن 282 )
هدف سه گانه ابتلا
برای ابتلات می توان سه هدف کلی را بیان داشت که هر یک از این اهداف، خود نیاز به شرح و بسط داشته و در اینجا به مختصری از آن اشاره می کنیم.
1) عیان کردن خصوصیات و باطن اشخاص به صورت ملموس و مشخص، انسان با قرار گرفتن در شرایط سخت و طاقت فرساست که به نیرو و توان خویش پی برده و لایه های پنهان وجودش هویدا می شود و نقص ها و کمالات وی جلوه گر می گردد برای نمونه شاید تا به حال او خود را آدمی صبور می پنداشته اما با مواجه شدن با کوچکترین گرفتاری خود را می بازد و این یعنی پی بردن به خصوصیات پنهان و یا اشتباه . «بلا زینت مۆمن و كرامت عاقل است، براى این كه برخورد نمودن با بلا و صبر كردن و پایدار بودن به هنگام آن دلیل قوّت ایمان است.» (آرام بخش دل داغدیدگان ( ترجمه مسكن الفۆاد)/ 131 )
2) پرورش استعدادها، خدا برای تربیت و پرورش جان انسانها دو برنامه تشریعی و تکوینی دارد و در هر برنامه سختیها را گنجانده است. در برنامه تشریعی عبادت را فرض کرده و در برنامه تکوینی مصائب را در سر راه بشر قرار داده است. روزه و نماز و ... شدائدی است که با تکلیف ایجاد گردیده و صبر و استقامت در آنها موجب تکمیل نفوس و پرورش استعدادهای عالی انسانی است. گرسنگی، ترس، تلفات مالی و جانی شدائدی است که در تکوین پدید آور شده است و به طور قهری انسان را در بر می گیرد.
3) استحقاق پاداش و عقاب، شكى نیست كه بلاها موجب عوض مىشود و ثواب آنها به خاطر صبر بر آنها است و فواید زیادى دارد، چون كفّاره گناهان محسوب مىگردد و در ایّام بیمارى به یاد نعمت سلامتى مىافتد و انسان را بر توبه و دادن صدقه ترغیب مىنماید و چیزى است كه خدا براى بنده اختیار كرده چنان كه مىفرماید:وَ یَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ: خداوند خوبى را براى بندگان اختیار مىكند.( قصص/68) (إرشاد القلوب / ترجمه سلگى / ج1/ 323 ) ترمذى با اسناد خود به پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله روایت مىكند كه آن حضرت فرمود: هیچ بلایى در جان و فرزند و مال مرد و زن مۆمن نازل نمىشود مگر این كه خداى عز و جل را ملاقات مىكند در حالى كه هیچ گناهى بر او نباشد (یعنى بلاى در جان و فرزند و مال باعث پاك شدن گناهان است). (آرام بخش دل داغدیدگان ( ترجمه مسكن الفۆاد) / 56 )
سختی و گرفتاری و ارتباط آن با فرد و جامعه
سختی ها و گرفتاری ها هم تربیت کننده فرد و هم بیدار کننده ملت هاست، همچون صیقلی که به آهن و فولاد می دهند هر چه بیشتر با روان آدمی تماس گیرد او را مصمم تر و برنده تر می کند. ملت هایی که در دامان سختی ها به سر می برند نیرومند و باارده و مردم راحت طلب نازپرورده، محکوم و بدبختند.
اندر طبیعت است که باید شود ذلیل هر ملتی به راحتی و عیش خو کند
آدمی باید مشقتها را تحمل کند تا هستی لایق خود رابیابد. تضاد و کشمکش شلاق تکامل است. موجودات زنده با این شلاق راه خود را به سوی کمال می پیمایند.
رنج، گنج آمد که رحمتها در اوست مغز تازه شد چو بخراشید پوست
ای برادر موضع تاریک و سرد صبر کردن بر غم و سستی و درد
چشمه حیوان و جام مستی است کان بلندیها همه در مستی است
آن بهاران مضمر است اندر خزان در بهار است آن خزان مگریز از آن
همره غم باش و با وحشت بساز می طلب در مرگ خود عمر دراز
مریم پناهنده
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
1) نهج البلاغه، ترجمه دشتی
2) ترجمه المیزان، ج20
3) شرح فارسى شهاب الأخبار
4) آرام بخش دل داغدیدگان ( ترجمه مسكن الفۆاد)
5) إرشاد القلوب / ترجمه سلگى / ج1
6) عدل الهی / شهید مطهری