تبیان، دستیار زندگی
علی شجاعی صائین می‌گوید پیشنهاد من این است که نگاه کلی ما حمایت از قهرمانان این عرصه باشد و بسترسازی برای این قهرمانان صورت بگیرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فعلا صلاح نمی‌بینم ممیزان را کسی بشناسد


علی شجاعی صائین می‌گوید پیشنهاد من این است که نگاه کلی ما حمایت از قهرمانان این عرصه باشد و بسترسازی برای این قهرمانان صورت بگیرد.

شجاعی صائین

مشکلات ممیزی روز و شب مدیر کل اداره کتاب را به هم وصل کرده است. این را از حرف هایش، اشاره‌هایش و فشردگی جلساتی که مدام برقرار می‌شود، می‌توان فهمید.

آقای شجاعی چرا فکر نمی‌کردید شما را به این سمت انتخاب کنند؟

تغییر در هر دولتی فارغ از جهت‌گیری‌های دولت طبیعی است. ما به این تغییرات عادت کرده‌ایم. خیلی به نظرم طبیعی بود که بنده پیش‌بینی کنم در دولت جدید اعم از این که با گرایش‌های دولت موافق باشم یا مخالف، تغییرات انجام خواهد شد و اگر بنا باشد تغییرات انجام شود، بنده که شش سال و اندی در خانه کتاب بودم قاعدتا باید در اولویت این جابجایی باشم.

شما با حکم محسن پرویز شش سال مدیر خانه کتاب بودید. در این دوره هم اتفاقات زیادی افتاد. برگزاری جوایز ادبی بیشتر شد، از آن طرف نشریه‌هایی که در خانه کتاب منتشر می‌شد کمرنگ‌تر شدند. جایزه‌ آل‌احمد هم مثلا حسابی حاشیه‌ساز شد هر چند شما صریحا گفتید نمی‌خواهم در این باره صحبت کنم. پیش از آن به مرکز مطالعات فرهنگی هم که رفتید، دیگر شاهد چاپ مجله ارغنون نبودیم. در کارنامه کاری‌تان در کنار همه کارهای مثبتی که انجام دادید، این نکات هم به چشم می‌خورد. چرا ارغنون را دیگر منتشر نکردید یا چرا مجلات خانه کتاب از رونق افتادند؟

وقتی من به خانه کتاب رفتم بعضی‌ از کتاب‌های ماه اساسا منتشر نمی‌شدند، بعضی‌هایشان هم با فاصله دو سه ماه یکبار چاپ می‌شدند. وقتی هم که از آنجا بیرون آمدم از 8 مجله، به چاپ 9 مجله رسیده بودیم. درباره «ارغنون» هم باید بگویم، تلاش ما برای راه‌اندازی‌اش به نتیجه مطلوب نرسید... بیشتر به نظرم مشکلات اداری بود تا یک نگاه فکری.

شما یکی از پرحاشیه‌ترین مناصب وزارت ارشاد را بر عهده گرفتید. اداره کتاب طی چهار سال گذشته مشکلات بسیاری برای حوزه نشر و اهل قلم به وجود آورد. از ناشران تعلیقی گرفته تا بحث سانسور، حتی در بحث خرید کتاب هم خبرساز بود. در دوره شما به رجال در همین دوره کوتاه هم می‌توان تغییر را دید. کتاب‌های خوبی مجوز چاپ گرفته‌اند و سانسور هم احتمالا تا حدودی نظام‌مند شده ولی بحث‌هایی هست که طبعا خود شما بهترین کسی هستید که می‌توانید به آن پاسخ دهید. در بحث ممیزی، شما از هیات منصفه‌ای صحبت کرده‌اید مثل هیات منصفه مطبوعات که در نهایت کار را آنها انجام دهند. این موضوع حرف و حدیث‌های زیادی دارد. این خواسته به نوعی دیگر توسط نویسندگان از آقای صالحی مطرح شد. به نظرتان صلاح است که سر و کار نویسنده با قوه قضاییه بیفتد؟

ببینید، من آن دادگاه کتاب یا چیزی شبیه به آن را به عنوان یک ایده‌آل مطرح کردم و با آن موافق هستم اما در همان مصاحبه‌های قبلی هم عرض کردم که برای رسیدن به آن اولا نباید شتاب کرد، ثانیا باید به مقدماتی رسید که مهم‌ترینش حرفه‌ای‌تر شدن نشر ما و ساختار پیدا کردن بنگاه‌های انتشاراتی ماست که بعضی‌ها واجد این شرایط هستند ولی خیلی‌ها این ساختار را ندارند. اگر ما هم در نشرمان این ساختار را داشتیم، به نظرم بسیاری از زمینه‌های ورود اداره کتاب برای ممیزی از بین می‌رفت. باید درباره الگویی که برای نشر کتاب می‌خواهیم پیدا کنیم، از ممیزی کردن گرفته تا داشتن هیات منصفه یا دادگاه، به یک توافق علمی برسیم. برای ارشاد خیلی راحت است که بگوید من دیگر ممیزی نمی‌کنم. ناشر بماند و قوه قضاییه. ولی آیا این به صلاح نشر ما هست؟

باور من این است (شاید هم اشتباه می‌کنم) بسیاری از مطبوعات ما غیر از آنهایی که دولتی هستند، به یک حزب رسمی یا غیررسمی وابسته است. ولی نشر ما خصوصی است. یک ناشر با هزاران سختی خودش را سر پا نگه داشته و اگر بنا باشد چند کتابش که رویش سرمایه‌گذاری جدی هم کرده پس از نشر توقیف شود، به نظرم نشر ما لطمه می‌خورد. ما مطمئن نیستیم که همه ناشران ما موافق این دادگاه کتاب باشند، مطمئن نیستیم که واقعا این نسخه، نسخه شفابخشی باشد، به خاطر همین باید به یک الگو کاربردی و مشترک رسید.

خب، این اراده به نظرتان اصلا در وزارت ارشاد وجود دارد؟

باید راه‌های بررسی و رسیدن به این الگو به قول هنری‌ها کلید بخورد و از سمت وزارتخانه پیگیری شود. البته به تدریج و پله پله.

باید یک مبنایی پیدا کرد، روی آن به توافق رسید و بعد بر اساس آن ممیزی تعریف شود.

در برنامه میان‌مدت اما برای این که احیانا بتوانیم نگاه‌های سلیقه‌ای را حذف کنیم و در بررسی کتاب‌ها به وحدت رویه برسیم، در حال برنامه‌ریزی هستیم. همین الان فرم‌های بررسی را خودمان بررسی می‌کنیم، اینها اشکال‌یابی می‌شود برای این که به یک قاعده و مفهوم برسیم که بشود به عنوان یک دستورالعمل آن را ابلاغ کرد...

خب حالا تا آن پایه ریخته شود و آن الگو را پیدا کنید، در وضعیت فعلی مشکلات بسیار زیادی وجود دارد. مثلا در دولت نهم بنا بر این شد که ناشران برای تجدید چاپ کتاب‌هایشان هم دوباره مجوز بگیرند. در دولت دهم یکسری عوامل بازدارنده دیگر هم اضافه شد، طوری که موارد ممیزی گاهی به شوخی و خنده تبدیل می‌شد. برای این جور موارد چه فکری کرده‌اید؟

در شرایط فعلی، برای خود من هم اولویت کاری، طی صحبتی که با معاونت فرهنگی داشتیم سامان دادن به همین مسائل است. من هم می دانم که رسیدن به آن پایه والگو فوری نخواهد بود و محتاج زمان و مذاکرات فراوان است. به عقیده من بیش از 50 درصد از موارد را می‌توانیم با گفت‌وگو حل کنیم. بهرحال یا ما در نظارت‌مان اشتباه کردیم که با تذکر ناشر متوجه‌اش می‌شویم و در آن صورت مطالبات‌مان را کمتر خواهیم کرد و یا اگر بر نظرمان اصرار داشتیم می‌شود با گفت‌وگو به اشتراک رای رسید. این چند وقته هم نمونه‌هایی داشتیم که با گفت‌وگو توانسته‌ایم آنها را حل کنیم. باید به این گفت‌وگوها دامن زد. اینها همه برنامه‌های کوتاه مدت ماست. آقای صالحی قبل از این که بنده به اداره کتاب بیایم با دوستان وقت صحبت کردند که زمان ویژه‌ای را برای بحث تجدیدنظر بگذارند. کتاب‌های بسیاری هم هستند که در حال بازبینی است، و بخشی از آنها هم نتایجش رسیده و ما هم به ناشر آن را اعلام کردیم.

در برنامه میان‌مدت اما برای این که احیانا بتوانیم نگاه‌های سلیقه‌ای را حذف کنیم و در بررسی کتاب‌ها به وحدت رویه برسیم، در حال برنامه‌ریزی هستیم. همین الان فرم‌های بررسی را خودمان بررسی می‌کنیم، اینها اشکال‌یابی می‌شود برای این که به یک قاعده و مفهوم برسیم که بشود به عنوان یک دستورالعمل آن را ابلاغ کرد.

الان تیم ممیزان عوض شده؟ شما آن تیم را عوض کردید یا همان تیم هستند ولی با دستورالعمل جدید کار می‌کنند؟

عمده همان تیم هستند. بعضی افراد عوض شدند، بعضی افراد اضافه شدند. احساس خود من این است که بیش از افراد باید به رویه‌ها و دستورالعمل‌ها و آیین‌نامه‌ها بیندیشیم...

راستش یک پرسشی همیشه برای من وجود داشته و آن را از زبان خیلی از ناشران و نویسندگان هم شنیده‌ام، چرا ممیزان ارشاد هیچ وقت معرفی نمی‌شوند؟ چرا اینقدر همه چیز سری است؟ چرا نامه‌هایی که به عنوان اصلاحیه به ناشران داده می‌شود نه سربرگ دارد، نه شماره نامه نه امضا؟ اگر ممیزی کار خوبی است چرا علنی نیست؟ چرا این چهره‌ها همیشه اینقدر پنهان هستند که ناشران و نویسندگان نمی‌دانند با چه کسانی روبرویند؟

به این اندازه هم که شما می‌گویید پنهان نیستند. بالاخره از قبل بوده، الان هم هستند و اینجا حضور دارند، گفت و گو هم می‌کنند. مثلا موردی بوده که دبیرعلمی‌مان حضور داشته و با ناشر گفت و گو کرده. این مسئله دو جنبه دارد. یکی بخش شخص من است که دلم می‌خواهد اسمم معلوم شود یا نه، یک بخش هم از جنبه اداره باید دید. ما هم نمی‌خواهیم این افراد خیلی شناخته شوند. بهرحال جامعه ما جامعه ویژه با روابط ویژه است. ما نمی‌خواهیم این دوستان از مسیرهای غیررسمی مورد مراجعه افراد مختلف قرار بگیرند چون این مراجعات گاهی مخل کار ماست.

در دوره‌های گذشته نوع حمایت ارشاد از نشر نغییر کرد، الان حمایت‌های شما به چه شکلی ادامه پیدا خواهد کرد؟ قرار است مثل سابق شود یا همین روند را ادامه می‌دهید؟

اصل این جور مباحث باید در ستاد معاونت فرهنگی به بحث گذاشته شود و درباره‌اش تصمیم گرفته شود...

پیشنهاد شما چیست؟

اعتقاد شخص من نه تنها در این مورد که در مورد همه نوع حمایت‌های دولتی این است که این نوع حمایت‌ها به نتیجه مطلوب نمی‌رسد، بلکه ما باید به نتیجه نهایی پاداش دهیم. مثالی می‌زنم. ما یک وقتی به ناشر کاغذ می‌دادیم، حالا اگر قرار است دوباره کاغذ دهیم، نباید این کار را قبل از چاپ بکنیم. بلکه بعد از چاپ باید این حمایت از کتاب‌های علمی حرفه‌ای صورت بگیرد. ما نیاییم از اول به هر کتابی که می‌خواهد در این مملکت منتشر شود، علی‌السویه بگوییم کاغذ می‌دهیم. یا به هر کسی که می‌توانیم علی السویه، بن توزیع کنیم. که بعضی از اینها ممکن است سر از بازار آزاد دربیاورد، یا بعضی‌هایشان به کتاب‌های کمک آموزشی اختصاص داده شود یا بعضی‌ از اینها هم ممکن است خرج کتاب‌های زرد شود. اگر قرار است به قشر کتابخوان بن دهیم، باید ببینیم کتابخوان‌های‌مان چه کسانی هستند. مثلا در بین اعضای کتابخانه‌های عمومی دنبال کتابخوان‌ها بگردیم. از همه اینها گذشته به نظر من دولت‌ها موظفند بستر کاری مناسب را برای اقشار هدف فراهم کنند. مثلا اگر قرار است از ناشران حمایت کنیم بستر حضورشان را در خارج از کشور فراهم کنیم. باید بستر تلاش را فراهم کرد نه بستر راحت باش.

یعنی ماهی‌گیری را یاد دهید؟

بله، هم ماهی‌گیری را یاد دهیم هم آن رودخانه و دریایی که قرار است آنها در آن ماهی بگیرند فراهم کنیم. اگر ناشران می‌توانند مثلا در افغانستان فعالیت کنند، معاونت فرهنگی باید آن بستر را فراهم کند و به ناشر داخل کشور بگوید ما میدان فعالیت را برایت گسترده‌ایم، بعد اگر ناشر موفق شود از آن حمایت هم بکنیم. ممکن است شما بگویید در این صورت ناشران بزرگ را بزرگتر می‌کنید. بله، ناشران ما باید حرفه‌ای‌تر شوند و افراد غیرحرفه‌ای که دارند نظم نشر ما را اعم از نظم علمی، کاری و اقتصادی به هم می‌زنند تشویق کنیم از این میدان بیرون بروند و عرصه را برای ناشران حرفه‌ای باز کنیم. پیشنهاد من این است که نگاه کلی ما حمایت از قهرمانان این عرصه باشد و بسترسازی برای این قهرمانان صورت بگیرد.

فرآوری: رویا فهیم

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان


منبع: خبرآنلاین- الهه خسروی یگانه