تبیان، دستیار زندگی
در واقع شعر دهه نود تظاهرات سوژه‌ها و موضوع‌های گوناگون است که هر کدام گاه کامل و در چندین سطر و گاهی در حد یک کلمه متولد می‌شوند چنانکه حادثه در خود کلمه رخ می‌دهد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعر دهه‌ی نود!


در واقع شعر دهه نود تظاهرات سوژه‌ها و موضوع‌های گوناگون است که هر کدام گاه کامل و در چندین سطر و گاهی در حد یک کلمه متولد می‌شوند چنانکه حادثه در خود کلمه رخ می‌دهد

آفاق شوهانی

آفاق شوهانی متولد 1346 در ایلام است که تاکنون با انتشار مجموعه شعرهای «تنهاتر از آغاز، 1376 ـ در این نُه در سیزده، 1380 ـ من در این شعر آفاق شوهانی تویی، 1382 ـ ویرگول‌ها به کنار آمدنم آمده تو ببیند، 1388» خود را به عنوان یکی از چهره‌های شاخص شعر ایران معرفی کرده و حدود 17 سال سردبیری برنامه‌های ادبی رادیو را نیز عهده دار بوده است. از این شاعر مجموعه شعر «اصلن چرا ابدن» و مجموعه داستان «سایه در باغستان» به زودی منتشر می‌شود. خانم شوهانی آثار اخیر خود را تحت عنوان شعر دهه نود نام گذاری می‌کند. برای بررسی این نوع شعرها گفت‌وگویی با ایشان انجام شده که در ادامه بخش هایی از گفته های ایشان را می آوریم....

شعر دهه نود!

من و آقای پاشا از چندین سال پیش با دقت در شیوه‌های سرایشی خودمان و گروهی از شاعران این دوره، تفاوت‌هایی کمّی و کیفی با شیوه‌های پیشین سرایش دریافتیم و بعدها ـ یعنی تقریبا از آغاز دهه نود ـ به مرور حس کردیم که رعایت این تفاوت‌ها در بین شعرهایمان فزونی گرفته است، به دلیل اینکه آغازگاه رعایت جدی این تفاوت‌ها از آغاز دهه نود بود، ما این شیوه سرایشی را به همین نام صدا کردیم و این شیوه نیز به صدای ما پاسخ داد، خب همه اینها مقدمه‌ای بود برای آنکه برسیم به توضیح رویکرد چنین شعری در جامعه، پس باید اضافه کنم که این شیوه سرایشی، شیوه‌ای عجیب و غریب یا به عبارتی تافته جدابافته‌ای نیست که جامعه شعری ما از آن رویگردان شود بلکه در این نوع شعر نسبت به شعر قبل از خودش، چند عنصر مهم شعری بنا به اقتضای دوره‌ای که ما در آن زندگی می‌کنیم از بسامد بالاتری برخوردار است. از همین روی استقبال شاعران از این شیوه، تا اینجای کار بسیار خوب بوده است و بازخورد این شیوه در جامعه شعری رضایت بخش است اما یک واقعیت را نباید از یاد ببریم که ما شاعران آوانگارد کماکان وظیفه داریم در نقش مجرمی که محکوم به اعمال شاقه است پاسخ‌گو باشیم. هم‌نسل‌های من سه دهه است که کار خویش را به پیش می‌برند و هر چه پیش می‌رویم انگار کارمان دشوارتر می‌شود چرا که در کمال تعجب می‌بینیم این روزها حتی عده‌ای از همان هم‌نسل‌هایمان روی در هم می‌کشند و می‌پرسند: «یعنی چه؟ شعر دهه نود دیگر کدام است؟ هنوز که در ابتدای دهه نود هستیم!» و چه زود این بزرگان فراموش کرده‌اند که شعر دهه هفتاد هم از ابتدای همان دهه مورد بحث و بررسی قرار گرفت و رویکرد خوبی هم در جامعه شعری داشت.

مولفه‌های این نوع شعر

به عنوان نخستین مولفه باید از زبان و کارکردهای متنوع‌اش نام ببرم چرا که همچنان معتقدم شعر در حوزه زبان نمود عینی می‌یابد و با توجه به کارکردهای زیبایی شناسی زبان، هر شعری ساختار و فرم خود را می‌آفریند پس شاعر این نوع شعر از یک طرف همچنان طبق سنت نیما به طبیعت زبان پایبند است و از طرف دیگر در این نوع شعر، زبان همچنان تصویرساز است و مدام نقش آفرینش در ساحتش رخ می‌دهد، یعنی تصویری آفریده می‌شود و از بطن آن، تصویر جدیدی شکل می‌گیرد. در این شعرها مخاطب گاه به وضعیت فرازبانی در می‌غلتد و در نتیجه خوانش شعر با کلمات پس و پیش‌اش به تعویق می‌افتد. شاید لازم باشد که مخاطب ابتدا یک بار تمامی شعر را مرور کند و در خوانش دوم به القای شعر بر مبنای تأویل‌ها توجه داشته باشد. این نکته مهم یکی از ویژگی‌های اصلی شعر دهه نود است که مرکزگریزی و فرافکنی معنایی و به تعویق انداختن برداشت‌های متعدد مولف را به همراه دارد.

در واقع شعر دهه نود تظاهرات سوژه‌ها و موضوع‌های گوناگون است که هر کدام گاه کامل و در چندین سطر و گاهی در حد یک کلمه متولد می‌شوند چنانکه حادثه در خود کلمه رخ می‌دهد به عنوان مثال ممکن است سطرهای متعدد شعری در دهه نود، اوضاع خاورمیانه و خاور دور را به تصویر بکشند و ناگهان کلمه «سونامی» ـ که به ظاهر ربطی با سطرهای پیشین‌اش ندارد ـ مخاطب را به کلمه «زلزله» برساند یا ممکن است در این نوع شعر با خلق اصواتی مواجه شویم که نتیجه درهم تنیدن واج‌هاست مانند «شنبل ا... شنبروک» که طنز تلخی را نیز به همراه دارد.

به عبارت دیگر شعر دهه نود برای رسیدن به لذت هنری، از امکانات مختلف زبانی استفاده می‌کند و نیز با بهره‌گیری از عنصر خیال معناهای جدیدی پیش روی خواننده می‌گذارد و با دخل و تصرف در دنیای واقعی، عناصر پیش رو را دگرگون می‌کند در نتیجه، مخاطب واقعیت جدید را می‌پذیرد، به تأویلش می‌پردازد و لذت هنری می‌برد به بیان دیگر باید بگویم در شعر دهه نود، استحاله در معنا رخ می‌دهد، معنای ملموس و متعارف کارکرد خود را از دست می‌دهد و در نتیجه معنایی با هویت جدید بازآفرینی می‌شود. به علاوه اینکه شعر دهه نود زبان پریش است، شاعر این نوع شعر، رشته تفکر و استدلال را از دست داده است. این شاعر درست مثل دنیایی که در آن زندگی می‌کند به لکنت افتاده است و می‌خواهد با شتاب فراوان به پیرامونش سر و وضعی بدهد اما اوضاع را بی‌ریخت می‌کند. قصد دارد با آرامش کامل، مویش را با قیچی مرتب کند اما دست لرزانش برش‌های بی ریختی می‌زند و آرایش‌اش را به طور کلی دگرگون می‌کند یا حتی دژانره و شاید هم مختل می‌کند. در شعر دهه نود به خاطر همین زبان پریشی‌ها کمتر با سپیدخوانی از نوع متعارف آن مواجهیم و در عوض با کلمات و آواهای نامفهوم روبه‌روییم که مخاطب را ناگزیر به دریافت سپیدخوانی جدیدی می‌کند. در واقع کلمات و آواهای نامفهوم نشانه‌هایی هستند برای بیان و رونمایی از مشکلات اجتماعی، سیاسی در سطح جهانی که فراخواندن پیشینه‌های فرهنگی و حرکت‌های تاریخی ضد فرهنگ، منجر به پیدایش جهان دوقطبی امروز شده است. مخاطب در مواجهه با این نوع شعر، نشانه‌های ملموس را درمی‌یابد ذهنیت تاریخی را می‌گشاید و مسائل و مصائب پیش رویش را شناسایی می‌کند و به درک مطلب و مفهوم متن می‌رسد.

شعر دهه نود در صدد برجسته کردن رویدادهای اجتماعی ـ سیاسی است. خب اگر بخواهم در باره روند و افت و خیز چنین شعری صحبت کنم باید بگویم که وضعیت منتقد در جهان پسامدرنیته وضعیت متزلزلی است چرا که جهان هم به مرگ مولف رسیده و هم منکر معانی تثبیت شده است.

گاهی ممکن است یک شعر از چند ویژگی برخوردار باشد گاهی هم ممکن است یک شعر ویژگی جدیدی را ـ جدا از این ویژگی‌ها ـ در بطن خودش کشف و ارائه کند. فراموش نکنیم که این ویژگی‌ها از قبل برای شعر دهه نود نوشته نشده‌اند بلکه من در خوانش شعر‌های چند سال اخیر به این ویژگی‌ها رسیده‌ام. البته نباید این مطلب که «هر شعری می‌تواند برای خودش قاعده و قانون خاصی داشته باشد» ما را به اشتباه بیندازد. شعر دهه نود فراتر از این دسته بندی‌هاست و چون این شعر چنین خصلتی دارد حساب دو دوتا چهار تا از دستش درمی‌رود تابع هیچ خط مشی و پیش فرضی نیست سر از ناکجاآباد درمی‌آورد و چون قائم به ذات است از تکرار و تقلید فاصله می‌گیرد و به آنچه در یک شعر دیگر آفریده و برجسته شده پشت پا می‌زند. در این شیوه سرایشی، دیگر شاعر از روی دست خودش نمی‌نویسد، به جای آنکه شاعر، نحو شعر و موقعیت شعری را بنویسد، این بار، شعر و موقعیت شعری است که نحو شاعر را می‌نویسد، شاعرانگی‌اش را خلق می‌کند و از شاعر و سبک او پیشنهاد جدیدی به دنیای ادبیات می‌دهد و این مخاطب است که با فراست، به هزار توی شعر سفر می‌کند، بازی‌های زبانی و رمزهای آن را درمی‌یابد و به سهم خود به کشف و شهود می‌رسد.

شعر دهه نود در صدد برجسته کردن رویدادهای اجتماعی ـ سیاسی است. خب اگر بخواهم در باره روند و افت و خیز چنین شعری صحبت کنم باید بگویم که وضعیت منتقد در جهان پسامدرنیته وضعیت متزلزلی است چرا که جهان هم به مرگ مولف رسیده و هم منکر معانی تثبیت شده است.

شاید به نظر برسد که پرداختن همزمان به مقوله معنا و مقوله کارکردهای زبانی ایجاد تضاد کند ما در دهه نود سعی کرده‌ایم با رفرنس‌‎ها و کلمات کلیدی، تضادها را مرتفع کنیم البته خواننده‌ای که حتی مختصری از پیشینه تاریخی ایران و جهان را نمی‌داند و قوه درک کلیدهای معنایی و ارجاعات به اشعار شاعران ایران و جهان را ندارد قدر مسلم مخاطب شعر دهه نود نیست؛ این خواننده باید حوزه مطالعه‌‎اش را از میان ادبیات کلاسیک انتخاب کند که البته بعید می‌دانم در آن حوزه هم نصیبی ببرد!

شعر دهه نود پسامدرن محسوب می‌شود

طبق نظریه لیوتار هر شعری در دوره ما ماهیت پسامدرن را بازگو می‌کند و کارکردهای متفاوت زبانی‌اش آشکار می‌شود البته هرگز نباید سلیقه ایرانی را فراموش کنیم، چنانکه عده‌ای از شاعران با توجه صددرصد به معیارهای زندگی غیر ایرانی و در طمع جهانی شدن، نه مخاطب فارسی زبان داشتند و نه مخاطبی غیر از فارسی زبان! پس شاعر دهه نود با حفظ حس آمیزی و عاطفه و تخیل نقبی به سلیقه ایرانی می‌زند.

فرآوری: مهسا رضایی

بخش ادبیات تبیان


منبع: روزنامه آرمان- فرهاد کریمی