تبیان، دستیار زندگی
نوع روایت اسکورسیزی و هم چنین کارگردانی اش از او یک کارگردان منحصر به فرد ساخته است . نکته ی جالب در مورد اسکورسیزی دقت در جزئیات و سینمایی کردن داستان است .
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مجتبی شاعری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همه ی شاهکارهای اسکورسیزی


نوع روایت اسکورسیزی و هم چنین کارگردانی اش از او یک کارگردان منحصر به فرد ساخته است . نکته ی جالب در مورد اسکورسیزی دقت در جزئیات و سینمایی کردن داستان است .


همه ی شاهکارهای اسکورسیزی

از میان فیلم هایی که اسکورسیزی ساخته و بدون تردید تمام شان نکته هایی برای بررسی دارد و از جنبه هایی هم می تواند نوعی آموزش هنری باشد، برخی اهمیت بیشتری دارند . فیلم هایی که در فهرست بهترین های  روزنامه ها و نشریات سینمایی و کارشناسان قرار می گیرند. فیلم هایی که تاریخ مصرف ندارند و هر موقع که بخواهیم  این فیلم ها را دوباره و چندباره  ببینیم  ، بازهم از تماشایشان لذت خواهیم برد.

راننده تاکسی

قاعدتا سینمای اسکورسیزی در راننده تاکسی باید متاثر از سینمای هالیوود باشد، اما مشخص نیست این جامعه شناسی زیرپوستی چگونه شکل گرفته است. چطور در هجوم تبلیغات امریکایی فیلم با ته مایه های سینمای اندیشه گرای اروپا ساخته می شود . هنر اسکورسیزی در راننده تاکسی معطوف به یکی دو مولفه ی سینمایی نیست و می شود ارکان یک هنر متعهدانه را در این فیلم مشاهده و لمس کرد. از طرفی راننده تاکسی آینه تمام نمای دوران به تصویر کشیده شده در فیلم است (دهه ی هفتاد میلادی ) و هم نگاهی روان شناختی به تاثیری اجتماعی است که  تاریخ مصرف ندارد.

با این وجود راننده تاکسی از لحاظ سینمایی و داستانی از اصول رایج در تبدیل یک متن نمایشی به یک فیلم تبعیت نمی کند. داستان راننده تاکسی شاید به خودی خود قابلیت تصویری نداشته باشد. از این جهت که داستان  زمانی تماشاچی را در خود حل می کند که همزادپنداری درستی با قهرمان فیلم داشته باشد و زمانی این همزادپنداری صورت می گیرد که اکت خاصی در روند زندگی قهرمان معرف ذهنیتش باشد. متن اولیه راننده تاکسی مثل یک رمان ذهنی است . رمانی که دلمشغولی ها و دغدغه های یک نفر راروایت می کند که آن هم اگر درجهان رمان اتفاق بیافتد ناگزیر باید از شیوه ی اول شخص پیروی کند. البته اسکورسیزی در راننده تاکسی هم چون اکثر فیلم هایش از گفتارمتن (نریشن ) آن هم به شیوه ی روایت اول شخص استفاده می کند ، اما هر گز هیجانات، تغییرات و تصمیمات مهم را در این گفتارمتن پیاده نمی کند . در واقع گفتارمتن کمک کارگردان برای تفهیم روحیات نیست چه این گفتار متن در قضاوت اشخاص بازی دیگر فیلم نه تاثیری دارد و نه ناظر به رویه شان است.

اسکورسیزی در راننده تاکسی نوعی از شخصیت پردازی را ارائه می دهد که بی تردید پیش از آن نمونه ای در سینمای جهان نداشته است و پس از آن هم با وجود الگوی مشخص کسی نتوانسته است که این گونه یک رمان روایی و ذهنی را به تصویری کاملا سینمایی تبدیل کند.

گاو خشمگین

شباهت هایی که میان راننده تاکسی و گاوخشمگین وجود دارد، شاید تکرار کارگردان و بازیگر نقش اولش باشد و ذهنیت بیمار هر مخاطبی که توان تفکیک فضاها را ندارد . والا نمی شود این دو فیلم را ادامه دهنده و یا کامل کننده هم دانست . راننده تاکسی یک فیلم کاملا جامعه شناختی است با توجه به تاثیری که بر روان شناسی هر فرد می گذارد درحالی که گاوخشمگین کاملا یک تراژدی انسانی و شخصی است . یک اتللوی قرن بیستمی  . سقوط انسان به بهانه ی غرور و گم گشتگی هایش. و لابد از این بابت شبیه بسیاری از داستان ها و فیلم ها و نمایش نامه های معروف و گمنام . با این حال آن چه گاو خشمگین به اثری متفاوت ، ماندگار و تاثیر گذار در تاریخ سینما تبدیل می کند ، نمایش امروز ی این داستان قدیمی غرور است. نمایش امروزی غرور و گم گشتگی در گاو خشمگین شاید نقب و کنایه ای به جامعه ی مدرن تلقی شود اما این ورطه  چندان به مناسبات جهان مدرن بستگی ندارد و سند تایید این ادعا آثار دراماتیک متقدمین است . گاو خشمگین بشری نشان می دهد که از نتیجه ی کارهایش باخبر است . می داند که چه بر سر خود آورده ، حتی راه بازگشت را هم می داند اما دیگر این بازگشت محلی از عافیت برای دنیای کوچک شخصی اش هم نمی شود

اسکورسیزی در راننده تاکسی نوعی از شخصیت پردازی را ارائه می دهد که بی تردید پیش از آن نمونه ای در سینمای جهان نداشته است و پس از آن هم با وجود الگوی مشخص کسی نتوانسته است که این گونه یک رمان روایی و ذهنی را به تصویری کاملا سینمایی تبدیل کند

دار و دسته های نیویورکی

نمایش اجداد آمریکایی ها و تن سپردنشان به مدنیت بخشی از فیلم دار و دسته های نیویورکی است. و شاید بخش پر حاشیه ی فیلم هم باشد. این که اسکورسیزی دویست سال پیش آمریکایی را در یک توحش ناشی از عقده های سرزمین های مادری می داند و راه رسیدن و یا رساندن به این مدنیت امروز را راهی سخت تصویر می کند قطعا بخش مهمی از فیلم است اما نمی تواند به تنهایی یک شاهکار بسازد. شاید شاهکار دارو دسته های نیویورکی ناظر به نشان دادن حس بقایی باشد که نوع بشر درگیر آن است و زمانی که از فقر رنج ببرد این حس به ماندن رنگ و بوی غیر انسانی به خود می گیرد . شاید دارو دسته های نیویورکی نظام مند شدن و یا قانون مدار شدن امریکایی ها در دویست سال پیش را نمایش می دهد ولی می شود به هر مبارزه برای یافتن راهی برای مدنیت تعمیم داده شود . نشان دادن این مفهوم در دار و دسته های نیویورکی از مسیر داستانی می گذرد که تمامی اجزا درام را در خود دارد و طبیعتا با پیروزی خیر بر شد پایان می پذیرد ، اما این غلبه ی قهرمان بر ضد قهرمان با آن نمای پایانی هرگز به این معنی نیست که حالا با یک آرمان شهر مواجهیم. رنگ و لعاب تصویر دویست سال پیش امروزی می شود. نو می شود. اما چارچوب ها، همان است که دویست سال پیش بود.

مجتبی شاعری          

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطالب مرتبط:

مارتین اسکورسیزی

نکات جالب و خواندنی در مورد رابرت دنیرو

من عاشق فیلم هستم ! نقطه تمام!