شخصیتهای مونث داستانهای من همگی بردهاند !
گفتوگو با ایزابل آلنده
ایزابل آلنده متولد 2 آگوست 1945 در شهر لیمای پرو است؛ جایی كه زمانی پدرش به عنوان دیپلمات شیلیایی فعالیت میكرد. او به عنوان دختر یك دیپلمات شیلیایی به دور دنیا سفر كرد. پدرش پسرعموی سالوادور آلنده، رییسجمهوری شیلی بود. آلنده در ابتدا روزنامهنگار بود و بعد از مصاحبه با پابلو نرودا كه او را بدترین روزنامهنگاری معرفی كرده بود كه در عمرش دیده و به او توصیه كرده بود كه میتواند رماننویس بهتری باشد تا خبرنگار، به سمت نوشتن داستان سوق داده شد. «خانه ارواح» نخستین رمان آلنده بود كه در سال 1982 در 40سالگیاش منتشر شد. ایزابل آلنده این نویسنده شیلیایی، ممكن است كه در كالیفرنیا زندگی كرده باشد، اما آثارش حالوهوای جهانی دارد، حتی فراجهانی. كتابهایش مملو از كاراكترهای زن سرشار از زندگی و رگههایی از رئالیسم جادویی است و تعدادی از آنها مانند «خانه ارواح» و «از عشق و سایهها» فیلم شدهاند. آلنده به عنوان یك نویسنده، در جاهای مختلفی زندگی كرده است: در شیلی به عنوان روزنامهنگار، در ونزوئلا به عنوان تبعیدی سیاسی و اكنون در ایالاتمتحده به عنوان نویسنده و فعال حقوق زنان. تاكنون از وی بیش از 17 كتاب منتشر شده است كه 12 تای آنها به فارسی ترجمه شده است: «زورو»، «اینس روح من»، «جنگل كوتولهها»، «دختر بخت»، «پائولا»، «تصویر كهنه» و... «جزیره زیر دریا» آخرین رمان وی است كه از زبان اصلی توسط «زهرا رهبانی» ترجمه و از سوی نشر «گلآذین» منتشر شده است. «جزیره زیر دریا» خواننده را به 200 سال قبل بازمیگرداند؛ زمانی كه قیام بردگان منجر به تولد «هاییتی» به عنوان نخستین جمهوری مستقل سیاهان در جهان شد. بخشی از رمان در كشتزارهایی میگذرد كه انقلاب بردگان از آنجا آغاز شد؛ تنها واقعه شگفتانگیزی كه در تاریخ قیام بردگان به پیروزی انجامید؛ ماجرای رمان در هاییتی و نیواورلئان در اواخر سالهای 1700 و اوایل 1800 میلادی رخ میدهد. رمان درباره زن بردهیی است كه برای آزادی خود تلاش میكند و آلنده از این موضوع به نحوی استفاده كرده تا از تبعیض نژادی در روح بسیاری از سیاستمداران امریكایی انتقاد كند و همین موجب شد تا همزمان با انتشار این رمان در امریكا، حواشی بسیاری را با خود همراه سازد و جنجال بهپا كند. امریكای جنوبی همیشه برای آلنده عزیز خواهد بود. او هنوز داستانهایش را به زبان اسپانیولی مینویسد و «جزیره زیر دریا»، شاهد این مدعاست. در این مصاحبه كه برگزیده چند مصاحبه آلنده با مطبوعات غربی است، وی افكارش را درباره این رمان و هاییتی با خوانندگانش در میان میگذارد و درباره نقش تساوی حقوق زن در نوشتههایش بحث میكند.
در مطبوعات مكررا از «ساریته» -كاراكتر اصلی «جزیره زیر دریا»- به عنوان یك «زن قوی» نام برده میشود. تاریخ همیشه توسط فاتحان یا كسانی كه بر مسند قدرتند نوشته میشود، اما با این وجود ساریته هنوز هیچ آزادیای ندارد. او تسلیم نژاد آفریقایی و منزلت انسانی خویش است. چرا تصمیم گرفتید كه یك برده جوان دختر را در مركز داستان قرار دهید؟
موضوع آزادی به ویژه برای زنان ذهن مرا به خود مشغول كرده است. زنان مورد سوءاستفاده و تجاوز قرار میگیرند آنان ضعیفترین ضعفا هستند. آنان باید قوی و آسودهخاطر باشند تا بتوانند بر موانعی كه سر راه سرنوشتشان سبز میشود، غلبه كنند. این موضوعات یك داستان خوب میسازند. بیشتر شخصیتهای مونث داستانهای من به شیوهیی بردهاند، اما تا زمان نوشتن «ساریته» من درباره یك برده ننوشته بودم. داستان ساریته، یك مورد حاد است.
كتابهای شما خوانندگان را به مكانهای زیادی از جمله زادگاه شما در شیلی و محله كنونیتان در سانفرانسیسكو میبرد. چه چیزی باعث شد كه شما درباره دوران استعمار هاییتی در «جزیره زیر دریا» بنویسید؟
من اصلا بنا نداشتم این رمان [خاطرات زیر دریا] را بنویسم. من قبلتر از آن یك رمان نوشته بودم به اسم «زورو». یكی از فصلهای این رمان در نیواورلئان رخ میدهد. به آنجا رفتم و چندین بار درباره نیواورلئان تحقیق كردم. در ضمن این تحقیق متوجه شدم كه بخش زیادی از شخصیت این شهر، 200 سال پیش توسط 10 هزار پناهنده كه از هاییتی گریخته بودند، شكل گرفته است. آنها به همراه خانوادهها و بردهها و همسران رنگینپوست و بچههایشان از هاییتی گریختند. حادثه عجیبی بود. این حادثه شهر نیواورلئان را به كلی دگرگون كرد. بنابراین وقتی برای نوشتن رمان جدیدم درباره نیواورلئان تحقیق كردم، نیاز داشتم بدانم این 10هزار پناهنده چرا به نیواورلئان رفته بودند.
چه نوع تحقیقاتی انجام دادید كه به طور موثق نشاندهنده اوضاع قرن 18 و 19 سنتدومینگو، هاوانا و نیواورلئان بود؟
كتابهایی درباره تاریخ كاراییب، هاییتی، اروپا و ایالات متحده را خواندم. همهشان به هم مربوط بود و همچنین چندین زندگینامه از توسانت لوورچر [رهبر انقلاب هاییتی كه ملقب به ناپلئون سیاه بود، (1803-1743) ] و تریلوژی بینظیر مدیسن اسمارتبل [نویسنده امریكایی، 1957) ] درباره توسانت لوورچر خواندم.
من از طرفداران رئالیسم جادویی هستم و از رمان «خانه ارواح» بسیار لذت بردم. چندین رمان متوالی را از شما خواندهام، اما از این ژانر ادبی در رمانهایتان به یك اندازه استفاده نكرده بودید. در «جزیره زیر دریا» چگونه از رئالیسم جادویی بهره گرفتهاید؟
جادوی بسیاری در «جزیره زیر دریا» وجود دارد. توصیف شورش بردگی در هاییتی بدون «وودو» و قدرتهای معنویای كه مذهب به بردگان میدهد، غیرممكن است. بهدرستی سحر و جادو است. آنان در مذهبشان توسط «لائوس» قدرتمند میشوند. در حالت خلسه آنها قدرت لائوس را دارند كه به آنها قدرت و شجاعتی باورنكردنی میدهد. آنان با قمه علیه توپ و گلولههای ناپلئون میجنگیدند، به خاطر اینكه معتقد بودند كه در ازای هر جنگجوی سیاهپوست، صد هزار روح از جزیرهیی زیر دریا (بهشت، گینه [كشور گینه بیسائو]، آن دنیا) برای كمك به آنها میآیند.
بنیاد ایزابل آلنده به دنبال عدالت اقتصادی و اجتماعی برای زنان است، دلیلی كه با اعتقادات شما همخوانی دارد. شخصیتهای مونث شما اغلب به خاطر جنسیتشان نادیده گرفته میشوند، اما میتوانند پرشور، مفید و مصمم باشند. جایگاه فمینیسم در داستانهای شما كجاست؟
من مدتها پیش از ورود نهضت فمینیست به كشورم شیلی، فمینیست بودم. همیشه به نابرابری جنسی آگاه بودم، همیشه میخواستم مستقل باشم. این نهضت (فمینیست) شخصیت مرا، تصمیمات مرا، زندگی مرا، نوشتههای مرا و بنیاد مرا شكل داد.
یكروز معمولی را كه صرف نوشتن میكنید و عادتهای غیرمعمولی نوشتنتان را توصیف كنید. آیا هنوز كتابهایتان را در روز خوشیمن هشت ژانویه زمانی كه «خانه ارواح» را شروع كردید، آغاز میكنید؟ آیا این روز در طول این سالها، هنوز هم برای شما شانس میآورد؟
هشت ژانویه، روز خوششانسی من بوده است. من همه كتابهایم را در این روز شروع كردهام و همه خوانندگان نیز از آنها به خوبی استقبال كردهاند. روزانه 8 تا 10 ساعت تا زمانی كه نخستین پیشنویس آماده میشود، مینویسم. بعد میتوانم كمی استراحت كنم. خیلی مقرراتی هستم. در سكوت و تنهایی مینویسم. شمعی روشن میكنم تا افكار الهامبخش و خلاقیت هنری در من فعال شود. اطراف خودم را با عكسهای آدمهایی كه دوستشان دارم -مرده و زنده- پر میكنم.
چطـوری یك رمان را مینویسید؟ با طرح یك ایده، ایده یك كاراكتر یا یك دوره تاریخی؟
بستگی دارد. بعضی از كتابها با ایدهیی مبهم آغاز میشوند، مانند «جزیره زیر دریا» رمان اولم، «خانه اشباح»، با شخصیتها شروع میشوند كه بیشتر آنها از اعضای خانوادهام الگوبرداری شده بودند. رمان دومم بر اساس یك جنایت واقعی كه توسط ارتش در زمان دیكتاتوری در شیلی رخ داده بود (1973) نوشته شد. كتابهای دیگرم، رمانهای تاریخی هستند مانند: «دختر سرنوشت» كه از كشف طلا در 1848 در كالیفرنیا [این كشف توسط جیمز مارشال آغاز شد و سپس و از تمام قارهها برای كشف طلا به كالیفرنیا هجوم آوردند] الهام گرفته شده بود (1848) . برای دیگر كتابهایم نیز چنین كارهایی انجام دادم.
درباره فرآیند آفرینندگی اثر بگویید. گذشته و حال، چگونه به هم پیوند میخورند؟
كتابهای من از روی تجربههای شخصی خودم، خاطراتم و داستانهایی كه از جاهای مختلف به من میرسد، نوشته میشود. هر كسی داستان خودش را دارد، دنیا پر از داستان است. فرآیند خلق داستان رازآلود است. نمیدانم، چرا ناگهان موضوعی مرا دربرمیگیرد و تا زمانی كه آن را بررسی نكنم و ننویسم، مرا رها نمیكند.
نقش زنان در آثار شما چیست؟
ساختن كاراكترهای زن برای من آسان است؛ زیرا من در میان زنانی قوی زندگی كردهام. از زمانی كه خیلی جوان بودم با آنها و برای آنها كار كردهام، زنان را بسیار خوب میشناسم. كتابهای من بر اساس احساسات، عواطف و روابط است. در این حیطهها زنان حرفهیی هستند؛ بنابراین خیلی عجیب نیست اگر شخصیتهای رمانهای من زنان باشند.
شما با فروش بیش از 51 میلیون نسخه كتاب، بیشترین خوانندگان امریكای لاتین را در دنیا دارید و شما تنها كسی هستید كه بیش از یك سال در فهرست پرفروشترین كتابهای نیویوركتایمز باقی ماندهاید. این موفقیت را چگونه كسب كردید؟
من برای این موفقیت بسیار خوشحالم؛ زیرا این آزادی را به من میدهد كه بدون هیچ فشاری بنویسم، به شیوه خودم.
مرا قادر میسازد كه خانوادهام را اداره كنم و به فرزندانم و نوههایم آموزش بدهم و یك بنیاد برای بهبود شرایط زنان و دختران تاسیس كنم. این موفقیت در جایی بیرون از من اتفاق افتاده است و تاثیر عمیقی بر من نگذاشته است. من به روش خودم زندگی میكنم، تغییرات زیادی نكردهام. من همان زن قبل از چاپ خانه اشباح هستم. در دایره خصوصیام، من یك مادر، مادربزرگ، همسر، دوست، دختر و... هستم. موفقیت در طایفه كوچك من هیچ معنیای ندارد.
همان طور كه اشاره كردید نهضت فمینیست با تحصیلات زنان شروع شد. واقعیت امریكای لاتین را در این حوزه چگونه میبینید؟ آیا باور دارید كه دولت و جامعه به طور كلی این موضوع را در اولویت قرار داده است؟ در چه حوزههایی معتقدید كه باید به زنان قدرت بیشتری داده شود؟
اگر صفحه وبسایت موسسه مرا ببینید، پاسخ كاملی برای این سوال خواهید یافت. ماموریت موسسه این است كه شرایط زنان و دختران از لحاظ آموزش، سلامت (شامل سلامت خانواده) و مصونیت را بهبود بخشد. فقیرترین و عقبماندهترین نواحی در دنیا جاهایی است كه زنان را مقهور میسازند و مورد سوءاستفاده قرار میدهند. بهبود شرایط زنان موجب بهبود خانواده، جامعه و در بعد وسیعتر بهبود شرایط كشور میشود. هر سرمایهگذاریای روی زنان سریعا به ثمر مینشیند. زنان تنها كسانی هستند كه قادر خواهند بود مردسالاری را حذف كنند. زمانی كه این اتفاق بیفتد همه ما برنده خواهیم بود. مردان هم به اندازه زنان برنده خواهند بود.
در پایان، اگر بخواهید پیامی به زنان بدهید، آن پیام چیست؟ آیا پیامی برای زنان امریكای لاتین و كسانی كه آثار شما را در دیگر كشورها مورد تحسین قرار میدهند، دارید؟
خواهران، با هم صحبت كنید! باهم ارتباط داشته باشید و آگاه باشید! گروههای زنانه تشكیل بدهید، تجربههایتان را با هم به اشتراك بگذارید. با هم كار كنید! خطر كنید! ما با هم شكستناپذیر میشویم. چیزی وجود ندارد كه از آن بترسید و میخواهم از تمام كسانی كه كتابهای مرا با آغوش باز میخوانند، عمیقا تشكر كنم، به ویژه كسانی كه برای من نامه مینویسند. ارتباطی كه با خوانندگانم دارم مرا بسیار خوشحال میكند و به حرفه شگفتانگیز نوشتن معنا میدهد.
بخش ادبیات تبیان
منبع: روزنامه اعتماد- ترجمه لیلا مرادی