نظم در بی نظمی از دید یک طلبه برنامهنویس! (2)
سید مهدی موشَّح
بینظمی حوزه از کدام نوع است و نظم آن از کدام نوع؟ در طرف نقیض که بنگریم، شاید حوزه از نظرِ Clock time بینظم به نظر برسد، ولی از نظرِ Raise event فوقالعاده منظم است. حوزه، نسبت به پارهای رویدادها حساس است، علما اینگونه بوده و هستند. تاریخ این واقعیت را نشان داده و اثبات کرده است.
اگر حوزه درگیر نظمِ Clock time شود چه اتفاقی خواهد افتاد؟! این مطلب را از دیدگاه سیدنا الاستاذ عرض میکنم. استاد حسینی الهاشمی – رحمه الله - مهمترین ویژگی آموزش را «نظم» میداند و مهمترین ویژگی پژوهش را «دقت» و البته مهمترین ویژگی تبلیغ را هم «سرعت» ذکر میکند. در آموزش، گاهی لازم است دقت و سرعت فدای نظم شود، ولی باید به خاطر داشته باشیم که در پژوهش، سرعت و نظم را فدای دقت کنیم. اگر اینطور به حوزه نگاه کنیم، شأن علمای حوزه به دلیل اشتغال به فراساختارهای علمی و حرکت در مرزهای دانش، کاملاً مبتنی بر «دقت» است و Planning [= طرح ریزی] برای سازمانهای پژوهشمحور نمیتواند مبنی بر نظمِ Clock time باشد؛ چنین نظمی کاملاً مخل و ضررزننده است. این سامانهها باید Raise event برنامهریزی شوند.
یک مثال سادهتر و یک نتیجهگیری کلّی؛ اگر عضو یک سازمان تروریستی مانند CIA یا موساد هستید و قصد ترور فردی را دارید که هر روز سر ساعت مشخصی از خانه خارج میشود و سر ساعت مشخصی باز میگردد، کار شما بسیار ساده است. اصلاً هم نیاز نیست بدانید کجا میرود و چه میکند، همین که Clock time عمل میکند کافیست. با همین یک داده میتوانید عمل خود را برنامهریزی کنید. اما نسبت به فردی که Raise event رفتار میکند، شما نیاز به دو دسته از دادهها دارید، اگر میخواهید شخصی را بربایید که نسبت به رویدادهای خاصی، کارویژههایی دارد، باید هم رویدادها را بشناسید و هم کارویژه متناسب با هر رویداد را. متغیرها بسیار بیشتر میشوند، زیرا رویدادها نیز شرایطی دارند که در تحقق کارویژه تأثیر میگذارد و هر فرد هم نسبت به رویدادها میتواند متفاوت عمل نماید. مثلاً رویداد را این قرار میدهید: تلفن کنید و بگویید برادرت تصادف کرده و در فلان بیمارستان است. کارویژه فرد الف ممکن است این باشد: به سرعت از خانه خارج شود، تاکسی بگیرد و به سمت بیمارستان برود. اما نسبت به فرد ب، ممکن است با تلفن همراه برادرش تماس بگیرد، سپس به دوستش زنگ بزند که بیاید دنبالش، با هم به بیمارستان بروند.
میگویند وقتی میرزای شیرازی – رحمه الله - در قضیه انحصاری شدن امتیاز تنباکو برای انگلیسیها فتوای حرمت تنباکو برای نفی سبیل کفار بر مسلمین را داد، متأثر شد، پرسیدند و اظهار کرد: امروز دشمن به قدرت مرجعیت شیعه پی برد. این یعنی چه؟ یعنی دشمن برای به دست آوردن قدرت پیشبینی و برنامهریزی علیه شما اگر نظمتان از نوع Raise event باشد، ناگزیر به استقراء است و استقراء به دلیل ابتناء بر نظریه احتمال، محتاج آزمونهای پیوسته و مداوم میباشد. هر آزمون یک گام شما را به نتیجهگیری نزدیک میسازد. پس هر بار که رویداد مورد نظر Raise شود یک فرصت برای نزدیکتر شدن به Planning است. مثل این است که با هر بار انداختن سکهای ناهمگون و غیریکنواخت، علم شما به اینکه «طرفِ رو[روی سکه]» بیشتر احتمال رویداد دارد یا طرفِ پشت، بیشتر میشود.
میخواهم فرمایش مرحوم آیةالله گلپایگانی – رحمه الله - را اینگونه تحلیل کنم که دشمن اسلام اگر چه توانسته نوع نظم حوزهها را تشخیص دهد که از نوعِ Raise event است، ولی همچنان در آزمون و خطای رویدادها و کارویژههای متناسب با آن اسیر و گرفتار است. ما تا زمانی که دشمن داریم، باید نسبت به نوع نظم خود حساس باشیم و البته هر نظمی را در جای خود به کار گیریم. قطعاً برای آموزش در سطوح پایین حوزه نیاز به زمانبندیِ Clock time داریم، ولی گمان نکنیم اگر مراجع ما و بزرگان ما Clock time عمل نمیکنند، پس چیزی در حوزه کم است، بلکه این یک تکنیک فراهوشمندانه بوده و سازوکاری است که قدرت انعطاف بسیار فراوانی به سازمان روحانیت در حوادث پیچیده و خطرناک سیاسی و اجتماعی داده است و سبب جلوگیری از درافتادن به انحرافاتی شده که بسیاری از سازمانهای روحانیتِ غیر اسلامی و غیر شیعی به ورطه آن غلطیدهاند. اصلاً قوه تفکر انسان یعنی: «دو روزِ انسان مثل هم نباشد»!
مثالی از یک درد تاریخی؛ اگر شخصی جرأت کرد طناب به گردن حضرت – علیه السلام - بیاندازد و او را به مسجد بکشاند، چون کارویژه متناسب با این رویداد را میدانست: اینکه ایشان به جهت مصالح اسلام و حفظ کیان توحیدی اقدامی نخواهد کرد، و الا چه جرأتی؟ مگر ندیده بود دروازه قلعه خیبر را چگونه از جا برکند؟! ملاحظه همین تناسب کارویژه و رویداد بود که دلیل شد تا آن یهودی اسلام آوَرَد.
پس بدانیم این حقیقتِ عظمت قوّه درّاکه علمای شیعه در اعصار و قرون متمادی بوده که نظم (Raise event) آنها در بینظمی (Not Clock time) طراحی شده است! بسیار هم هوشمندانه و با درس گرفتن از کتاب و سنّت!
منبع:
rastan.parsiblog.com/Posts/141 (با اندکی تصرف)
تنظیم:محسن تهرانی-گروه حوزه علمیه تبیان