تبیان، دستیار زندگی
آن‌هایی که مخاطب ثابت برنامه‌های دینی رسانه ملی هستند، حتماً حجت‌الاسلام مسعود عالی را خوب می‌شناسند. همان روحانی جوانی که بسیار آرام، شمرده و البته دلنشین سخن می‌گوید و این روزها بین خانواده‌های مذهبی به «حاج آقا عالی» شهرت یافته.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گفت و گو با حجت‌الاسلام مسعود عالی


آن‌هایی که مخاطب ثابت برنامه‌های دینی رسانه ملی هستند، حتماً حجت‌الاسلام مسعود عالی را خوب می‌شناسند. همان روحانی جوانی که بسیار آرام، شمرده و البته دلنشین سخن می‌گوید و این روزها بین خانواده‌های مذهبی به «حاج آقا عالی» شهرت یافته.


حجت‌الاسلام مسعود عالی

یکی از ویژگی‌های اصلی سخنان استاد عالی، کاربردی بودن آن‌هاست، او سعی می‌کند تا مطالب دینی خود را طوری ارائه دهد تا در همین دهکده جهانی خودمان هم قابل استفاده و کاربرد باشد. به همین دلیل است که برنامه‌های حجت‌الاسلام عالی، خیلی زود از پربیننده‌های رسانه ملی شد و در چند نظرسنجی معتبر، به عنوان یکی از محبوب‌ترین روحانی‌های کشور معرفی شد.

در این سال‌های اخیر که موضوع سبک زندگی دینی از سوی مقام معظم رهبری و برخی از بزرگان دین مطرح شده و مورد تاکید قرار گرفته، بسیاری از خانواده‌های مذهبی این دغدغه را دارند که اساساً چگونه می‌توان این سبک زندگی دینی را محقق کرد؟ این موضوع را نباید ساده گرفت، تحقق همین اصل می‌تواند دنیا و آخرت ما را تضمین کند. به همین دلیل بود که برای بررسی این موضوع، قرار گفت‌وگوی مفصلی با حجت‌الاسلام عالی گذاشتیم و در مجالی مناسب با او درباره روش‌های تحقق سبک زندگی گفت‌وگو کردیم. حاصل این گفت‌وگوی مفصل، پیش روی شماست.

به نظر شما شرط لازم برای اصلاح سبک زندگی و تبدیل آن به یک مدل دینی و اسلامی چیست؟

برای اینکه مدل و الگوی زندگی دینی در جامعه گسترش پیدا کند، ابتدا همه باید یک سبک جدید و متفاوت با آنچه تاکنون افراد طبق آن چیدمان زندگی خود را شکل داده‌اند تولید شود؛ آن هم به دست سلیقه‌ها و افرادی که در این زمینه‌ها کارشناس و پخته‌اند و با منابع دینی آشنایی دارند. در واقع باید به دور از افراط و تفریط و به صورت واقع‌بینانه و متناسب با زمان، سبک زندگی صحیح اسلامی را تولید کنند. علاوه بر این، از منابع دینی که همان قرآن و اهل بیت(علیهم‌السلام) است بهره بگیرند و نکات لازم و کلیدی این منابع ارزشمند را مانند تکه‌های پازل کنار هم قرار دهند.

این نکته‌ها در سال‌های اخیر بسیار توسط کارشناسان مطرح شده است، اما سوال اینجاست که اساساً برای تحقق این هدف، باید از کجا شروع کرد؟

در این خصوص می‌توانم طراحی منزل را مثال بزنم. در این حرفه معمولاً هر چیزی (حتی یک میز کوچک که به نظرمان به‌دردنخور و غیرقابل استفاده می‌آید) مهندسی خاصی می‌طلبد. اگر همین میز در جای مناسبی قرار بگیرد، اتفاقاً قابل استفاده و کاربردی می‌شود. باید یاد بگیریم در سبک زندگی هم همین‌طور باشیم و کوچک‌ترین موضوعاتی را که به ظاهر غیرقابل اهمیت به نظر می‌رسند لحاظ کنیم و برای آن‌ها هم برنامه‌ریزی داشته باشیم.

همان‌طور که یک انسان مسلمان باید بداند در عبادت چه کاری انجام دهد و در ارتباطات اجتماعی مانند میهمانی رفتن، میهمانی دادن، مجلس شادی، مجلس عزا، ارتباط با خویشان، ارتباط با همسایه، ارتباط فرزندان و زندگی خانوادگی، مسائل اقتصادی، کسب و کار، دانشگاه، درس خواندن و... مطابق دین اسلام چگونه عمل کند. باید برای تمام عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی یک الگوی خاص ارائه شود تا یک سبک زندگی اسلامی ایجاد شده و زندگی جریان صحیح و درستی به خود بگیرد.

مسلماً تحقق چنین سبک زندگی‌ای کار آسانی نیست. به نظر شما برای تحقق این نوع سبک زندگی که تمام جزئیات را مدنظر قرار داده، چه کار باید کرد؟

نخست اینکه ارائه این نوع سبک زندگی باید متناسب با زمان و واقعیت‌های موجود در جامعه باشد. در مرحله بعد برای تحقق این سبک زندگی باید فرهنگ‌سازی شود. اطلاع‌رسانی به مردم ابزارهای خاص خودش را دارد. ما باید الگوی دینی و نرم‌افزار سبک زندگی دینی بسازیم.

سپس یک فرهنگ فراگیر با همه مقدمات و سازوکارهایش را فراهم کنیم تا چنین سبک زندگی‌ای به مرحله عمل برسد. البته گاهی اوقات بعضی از زمینه‌ها یا ابزارها به صورت غیرمستقیم و فیزیکی هستند. به عنوان مثال، بازار ما باید اسلامی شود یا فرض کنید شهرکی که قرار است برای زندگی مردم ساخته شود باید دینی باشد. یعنی طراحی آن شهرک، یک‌سری مکان‌های دینی را به ساکنان القا کرده و آن‌ها را یاد خدا بیندازد. این موضوع در مورد لباس، معماری، ورزش و... هم صدق می‌کند. باید مسئولانی که مرتبط به این کار هستند، عملاً به میدان بیایند. فقط و فقط این نباشد که نظری بدهند اما هیچ ابزار و زمینه‌ای فراهم نکنند.

نظارت مسئولان بر کوچک‌ترین فعالیت‌های شهر کار دشواری است. به قول شما در زمان ساخت یک شهرک، مسئولان باید به ساخت مکان‌های دینی و ظاهر ساختمان‌ها طبق معماری اسلامی توجه کنند. اما مگر می‌شود بر تک‌تک خانه‌های شهرک به ویژه داخل خانه‌ها که این روزها به سبک و سیاق کشورهای غربی ساخته می‌شوند نظارت کرد؟

منظورم از مسئول، لزوماً افراد رأس حکومت نیست. هرچند که آن‌ها هم به نوبه خود دارای مسئولیت‌هایی هستند، ولی هرکسی می‌تواند در این زمینه مسئول باشد. مهندس برای ساخت آشپزخانه مسئول است، معمار و بنا هم به نوعی مسئولند. کارگردان سینما مسئول است، نویسنده مسئول است و... . فرض کنید قرار است آشپزخانه‌ای در یک خانه ساخته شود.

نه مهندسش سواد ساختن آشپزخانه به سبک اسلامی را دارد، نه مجوز ساخت چنین مدلی را به او می‌دهند، نه معمار و بنا می‌آیند چنین کار جدید و پردردسری برای او انجام دهند. طبیعت یک آشپزخانه جبری یعنی یک مدل جبری به صاحب‌خانه تحمیل می‌شود. با اینکه می‌داند آشپزخانه‌ای که در نهایت ساخته شده، مدل اسلامی نیست، ولی چاره‌ای ندارد و مجبور است این مدل را بپذیرد. چون زمینه‌اش فراهم نشده. این بحث در همه جنبه‌ها وجود دارد؛ مانند ورزش، تفریح، مجلس شادی، هنر و... . فرض کنید مختصات سینمای دینی را فیلمنامه‌نویس، نویسنده، کارگردان و بازیگر ما نمی‌دانند. اصلاً هیچ‌کدام درک درستی از آن ندارند. در این صورت نمی‌توانیم هنر دینی یا سینمای دینی داشته باشیم. به هر حال اگر کسی بخواهد زندگی دینی داشته باشد و نوع زندگی‌اش متفاوت باشد، باید اصول کلی اعتقادی‌ای در زندگی دینی‌اش حاکم باشد تا بتوانیم به او بگوییم مدل دینی این است و تو بیا به این الگو و مدل عمل کن.

آیا این سبک زندگی دینی برای همه افراد جواب می‌دهد؟ یعنی فرد باید بر چه اساسی زندگی کرده باشد تا وقتی سبک زندگی اسلامی در اختیار او قرار می‌گیرد بتواند به راحتی آن را اجرایی کند و با مشکلی مواجه نشود؟

نخست باید به اعتقاداتی که بر اصولی استوارند معتقد باشد. در مرحله بعد و برای تکامل این مسیر و برای اینکه بتواند با توجه به این اعتقادات یک سبک زندگی داشته باشد، آن نسخه در اختیارش قرار می‌گیرد تا بتواند با آن سبک به صورت دینی زندگی کند. فردی که قرار است زندگی دینی داشته باشد، باید به اصول و فروع دین اعتقاد داشته و به آن‌ها پایبند باشد.

آدمی که می‌خواهد دینی زندگی کند، باید اعتدال‌گرا باشد و افراط و تفریط در همه عرصه‌ها را کنار بگذارد. ولایت‌مدار بودن، یعنی اینکه انسان، ولایت حق را تشخیص دهد و بداند تحت سرپرستی چه کسی باید باشد و زندگی و موضع‌گیری‌هایش را به عنوان یک معیار با آن تنظیم کند. عمل‌گرایی یکی دیگر از این اصول است. روحیه صوفی‌منشی را کسانی داشتند که معتقد بودند در اسلام، اعتقاد صرف کفایت می‌کند و دیگر عمل اسلامی مهم نیست.

لباس اسلامی از اصول حاکم برای زندگی دینی است. اینکه انسان خودمحور نباشد و دیگران نیز برای او مهم باشند یکی دیگر از اصول است. اعتقاد به آخرت و معاد مربوط به اعمال انسان نمی‌شود. اینکه فرد اعتقاد داشته باشد، زندگی به این 70 سال ختم نمی‌شود و ادامه دارد، باعث می‌شود روش زندگی او عوض شود. فرق آدم دینی و غیردینی در همین اعتقادات است.

آدم دینی معنویت‌گراست، طالب اخلاق، معنویت و عرفان است اما آدم غیردینی این‌طور نیست. مقصود این است که وقتی یک سبک زندگی دینی به معنای مدل عملیاتی برای زندگی در همه عرصه‌ها قرار است تولید شود، باید در وهله اول، اصول دینی بر آن زندگی حاکم باشد. سپس می‌توان آن نسخه را به عنوان مدل تکاملی برای بهتر زیستن در اختیار این مسلمان قرار داد.

اما عده‌ای معتقدند دستورات اسلام در جامع امروزی چندان کاربردی نیستند و آن دستورات برای زمان پیامبر(ص) قابل استفاده بودند و برای زندگی بشر امروز با این وسعت ارتباطات و تکنولوژی دیگر قابل اجرا نیستند!

این‌گونه تفکرات در جوامعی وجود دارد که به گمان خودشان به بلوغ نسبی رسیده‌اند. این تفکر، ریشه در فرهنگ سکولار دارد. چنین اندیشه‌ای به افراد می‌آموزد خودشان عقل دارند و به بلوغ فکری رسیده‌اند. بنابراین دیگر احتیاجی به مدیریت دین در زندگی‌شان ندارند. عقل تشخیص می‌دهد که چه چیزی خوب است یا بد. چه کاری را باید انجام دهند و از انجام چه کاری خودداری کنند.

تصورشان این است که یک ارتباط فردی و قلبی در معبد کفایت می‌کند. اینکه دین بخواهد به زندگی بیرونی و روابط اجتماعی و کاری ما وارد شده و نقش داشته باشد و حتی دستور دهد که مثلاً روابط در چه حدودی قرار بگیرد و با چه کسی و به چه شکلی باشد ابداً قبول نمی‌کنند. سکولار، ضد خدا نیست؛ فقط خدا را نه به عنوان یک مدیر که در جایگاه یک خالق و در حدی که نیازهای روحی ما را برطرف کند قبول دارند. اعتقاد آن‌ها بر این است که عقل می‌داند چه بکند و عقل است که دستور روش زندگی می‌دهد و باید و نباید می‌گذارد و نیازی به وجود خدا نیست.

حجت‌الاسلام مسعود عالی

قبول کنید که این روزها خیلی‌ها اطلاعات دینی خوبی دارند اما عمل نمی‌کنند. فکر می‌کنید دلیل بروز چنین رفتاری چیست؟

یکی از مشکلات امروز جوامع دینی این است که به دلیل افزایش ابزارهای اطلاع‌رسانی، حرف‌های دینی زیادی گفته می‌شود. هرچند که خیلی عمیق نیستند و به موازات آن‌ها عمل دینی، اخلاق و روح دینی رشد نکرده، اما تقریباً هرکسی درباره دین حرفی برای گفتن دارد. یکی از راهکارهای مقابله با این مشکل این است که الگوهای واقعی دینی زیاد شود. الگوهایی که عملاً اخلاق، معرفت، عرفان و دین را گسترش داده و آن را افزایش دهند.

در گذشته، افراد متدین همه جا دیده می‌شدند. افراد اخلاقی هر کدام مثل یک چراغ بودند که اطراف خود را روشن می‌کردند؛ اما در چند سال اخیر، کمتر با چنین افرادی برخورد داریم. در واقع این قبیل افراد به دلیل اخلاقی بودن و درک دین به معنای واقعی کلمه سعی کرده‌اند خود را از این آشفته‌بازاری که شکل گرفته دور کنند.

مسئله دیگر این است که ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که به شدت مادی شده. همان‌طور که ابزارها و رسانه‌های اطلاع‌رسانی دینی زیاد شده‌اند، ابزارهای گسترش فرهنگ غیردینی و مادی هم کم نیستند. حتی می‌توان گفت این فرهنگ غیردینی است که به یک فرهنگ غالب تبدیل شده. به عنوان مثال، صداوسیما را در نظر بگیرید و به مدل‌هایی که ارائه می‌کند توجه کنید. برای آن نویسنده، کارگردان و بازیگر، زندگی دینی به آن مفهوم وجود ندارد. طبیعت چیزی که ارائه می‌شود فرهنگ دینی نیست. این موضوع را به سایر ابزارهای اطلاع‌رسانی و ترویج روش زندگی بسط دهید. مشکلات مادی، معیشتی و چشم و هم‌چشمی‌ها، همه نشانه‌های دور شدن از سبک زندگی دینی است. مردم با اینکه حرف دینی می‌زنند، اما عمل دینی ندارند.

مسئولان در پاک‌سازی این شرایط چقدر وظیفه دارند؟

به طور قطع، عملکرد مسئولان بسیار مهم است. روایت است که مردم به حاکمانشان شبیه‌تر می‌شوند تا به پدرانشان. رهبر بزرگوار ما زاهد و ساده زندگی می‌کنند، ولی الان شاهدیم که برخی مسئولان یک شبه وضع زندگی‌شان تغییر می‌کند. حتی بعضی از روحانیون که خادمین دینی هستند ممکن است عمل دینی نداشته باشند.

نمی‌خواهم این موضوع را به همه مسئولان تعمیم دهم تا خدای نکرده ظلم شود. به هر حال هستند کسانی که حقیقتاً سالم زندگی کرده‌اند. افراد متدین هم کم نیستند. در این موج که «موج آخرالزمان» نامیده می‌شود و شدت حملات سهمگین است، نمی‌توان از افراد خوب غافل شد.

بهتر است خیلی سیاه نبینیم، اما به هر حال این مجموعه عوامل داخلی و خارجی می‌تواند باعث دین‌زدگی برخی مردم شود یا اینکه در آن‌ها بی‌رغبتی به دین ایجاد کند. این‌ها عواملی هستند که موجب می‌شوند عمل دینی به ظاهر افزایش یابد، اما کارهای اخلاق و معرفتی روز به روز کاهش پیدا کنند.

به‌هرحال نمی‌توان دست روی دست گذاشت. به نظر شما خانواده به عنوان مهم‌ترین خاستگاه اجتماعی افراد، چه نقشی در شکل‌گیری سبک زندگی دینی دارد؟

هر قدر بتوانیم به خانواده و تربیت خانوادگی بپردازیم، باز هم کم است. صهیونیست‌ها به خانواده‌ها پیشنهاد می‌دادند بچه‌ها را تربیت نکنید؛ ما آن‌ها را تربیت خواهیم کرد. فرزندی که در خانواده تربیت نشود، قطعاً سرباز شیطان خواهد شد. کما اینکه می‌بینیم متأسفانه در فرهنگ غرب، خانواده بنیانی ندارد و از هم پاشیده است.

اگر چنین شرایطی در جامعه ما ایجاد شود، همان نتیجه را در برخواهد داشت. در واقع مثل یک فرمول ثابت می‌ماند که در شرایط مشابه آن موقعیت صدق می‌کند. در صورتی که خانواده قبل از تولد فرزند، از امنیت، صداقت، اخلاق و همه چیزهایی که لازمه زندگی سالم است برخوردار باشد، قطعاً فرزندان سالم و محکم در چنین خانواده‌ای رشد پیدا خواهند کرد. یعنی در صورت ارائه مدل دینی به این خانواده، فرزندان از خطراتی که اجتماع را تحریک می‌کند مصون خواهند ماند؛ لذا ما باید این جهت را پررنگ کنیم.

با این حساب، بحران‌های خانوادگی امروز تا چه اندازه ریشه در دوری از معنویات دارند؟

مهم‌ترین بحرانی که در خانواده‌ها به وجود می‌آید، دلیلش فقر است. هرچند که ما خانواده‌های فقیری داشتیم که سالم زندگی کردند و در مقابل، خانواده‌های ثروتمندی را هم داشته‌ایم که فاسد زندگی کرده‌اند. پس نمی‌توان گفت عامل بحران، صددرصد فقر است اما به هر حال بی‌تأثیر یا کم تأثیر نیست.

متأسفانه امروزه شرایط به سمتی پیش می‌رود که هر مشکلی اعم از کوچک یا بزرگ باعث ایجاد ناسازگاری و در نهایت منجر به طلاق می‌شود! در جوامع گذشته با اینکه مردم از سطح رفاه کمتری برخوردار بودند اما اعتقادات محکم‌تری داشتند و طلاق به مراتب کمتر اتفاق می‌افتاد. اصلاً خانواده‌ها به بحران نمی‌رسیدند. اگر معنویت در میان باشد، جلوی بسیاری از ناسازگاری‌ها گرفته می‌شود. می‌خواهم بگویم اگر عامل معنویت جدی باشد، بسیاری از عوامل بحران‌زا مثل فقر، مشکلات معیشتی و... در مقابل یک عامل قوی به نام «خدا» خنثی خواهند شد.

منظورتان این است اگر خانواده‌ها مهارت‌های زندگی دینی را بدانند، مشکلات کمتر خواهد شد؟

صددرصد. زندگی‌های امروزی با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند. شاید به ظاهر، پیشرفت تکنولوژی باعث شده رفاه به زندگی مردم بیاید، اما این پیشرفت، آسایش و آرامش را وارد زندگی مردم نکرده. آسایش و آرامش به چیزهای دیگر مربوط می‌شود. حتی در مواردی زندگی‌های ماشینی باعث شده عوامل لغزش بیشتر شوند.

لازم است زن و شوهر در کنار توصیه‌های کلی، مهارت‌های زندگی را یاد بگیرند و قبل از انتخاب همسر، همسرداری، فرزندپروری و... را آموزش ببینند. درست است که اعتقادات دینی پشتوانه محکمی محسوب می‌شود، اما چه بهتر که در کنار اعتقادات دینی، علم لازم را هم داشته باشیم.

نکته مهم اینجاست که باید زمینه آموزش مهارت‌ها برای زوج‌های جوان فراهم شود. این کاری است که مراکز فرهنگی و دینی ما باید آن را انجام دهند و صادقانه، ساده و آسان این دوره‌ها را در اختیار آن‌ها بگذارند. مراکز دینی شناخته شده و متخصصان و کارشناسان معتقد و دینی که با این مهارت‌ها شناخت کامل دارند، باید این زمینه‌ها را فراهم کنند. اگر این اتفاق نیفتاد، زوج‌های جوان می‌توانند با همیاری یکدیگر این دوره‌ها را دنبال کرده و با کمک مطالعه و نرم‌افزارهای آموزشی، مهارت‌های زندگی دینی را آموزش ببینند. البته اعتقاد دینی و روح دینی باید پای ثابت کار باشد؛ ضمن اینکه صرف آموزش، کافی نیست و در کنار آن باید عمل و رفتار هم موجود باشد.

اینکه آدم بداند و عمل کند و معرفت دینی خود را بالا ببرد و با عشق و علاقه خاصی در مورد خدا و اهل بیت(علیهم‌السلام) کار کند، موفقیت بزرگی است. اگر این معرفت در زوجین بالا برود و از آن طرف مهارت زندگی را هم یاد بگیرند، می‌توانند یک زندگی سالم و خداپسند و اهل بیت ‌پسند داشته باشند.

سخنان ائمه(علیهم‌السلام) بهترین منبع کتاب سبک زندگی است

حجت‌الاسلام عالی در پاسخ به ادعای کسانی که معتقدند دین نمی‌تواند سبک زندگی جامعی برای آدم‌ها ارائه دهد و باید طبق تدابیر عقلی سبک زندگی آدم‌ها مشخص شود، می‌گوید: «این انتقادات نوعی بازی با کلمات است. اینکه بشر از خدا، دین و انبیا مستقل شود و ارتباط خود را با ابدیت و آنچه او را به سعادت می‌رساند قطع کند و آن را به عقل بسپارد، امکان‌پذیر نیست چرا که عقل به هیچ‌وجه توانایی این را ندارد که فرد را به سعادت و تکامل برساند».

این کارشناس دینی با تاکید بر اینکه صحبت‌های پیامبر(ص) و ائمه(علیهم‌السلام) برای زمان خودشان نبوده، می‌گوید: «بسیاری از موضوعاتی که ائمه معصوم در موضوعات مختلف علمی، دینی، روانشناسی و... مطرح کرده‌اند و در قرآن نیز از آن‌ها یاد شده، دانشمندان پس از سال‌ها تحقیق و پژوهش، به مرور صحت آن‌ها را اثبات کرده‌اند و به حقانیت آن‌ها پی برده‌اند.»

روایت است که امام جعفر صادق(ع) بیش از 4 هزار شاگرد تربیت کرده که هرکدام آن‌ها در زمینه علمی سرآمد بودند. می‌توان هشام بن حکم را نام برد که 29 اثر از سخنان گوهربار امام صادق(ع) در زمینه مباحث کلامی، فلسفی و حکمی را به رشته تحریر درآورده یا جابر بن حیان کسی بود که دقیق‌ترین علوم تجربی، ریاضی، نجوم و... را از محضر امام صادق(ع) کسب کرد و به صورت کتاب درآورد و هم‌اکنون این آثار در کتابخانه‌های اروپا موجود است، یا از جمله کتاب‌های مغز متفکر جهان شیعه امام جعفر صادق(ع) را می‌توان نام برد که توسط مرکز مطالعات اسلامی استراسبورگ منتشر شده. به گفته حجت‌الاسلام عالی از جمله سرفصل‌های این کتاب «تئوری نور از منظر امام صادق» یا «زمان از منظر امام صادق» را می‌توان نام برد.

اشتباه کردید از دیوار مردم بالا رفتید!

کارشناس برنامه «سمت خدا»، امر به معروف و نهی از منکر را یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های سبک زندگی دینی می‌داند و معتقد است کسانی که می‌خواهند امر به معروف و نهی از منکر بکنند، باید معروف و منکر را بشناسند؛ «انسان باید بداند این کاری که شخص دارد انجام می‌دهد گناه است. گاهی طرف دارد کاری را انجام می‌دهد که گناه نیست، ولی شما خیال می‌کنید گناه است.»

مثلاً طرف کاری را طبق فتوای مرجع خودش انجام می‌دهد و شما خیال می‌کنید گناه است یا کار دوپهلویی انجام می‌دهد که هم می‌تواند گناه باشد و هم می‌تواند نباشد. مثلاً خانم یا آقایی با هم راه می‌روند و دلیلی ندارد شما تجسس کنید که این‌ها زن و شوهرند یا خیر. وقتی شما در ظاهر هیچ قرینه یا نشانه بدی نمی‌بینید، آن را بر وجه خوب ببینید. در واقع ما نباید منکرتراشی کنیم، بلکه باید منکری رخ دهد تا ما در مقابل آن بایستیم.

شاید یک چیزی منکر باشد، ولی منکر آن در حدی است که باید به همان اندازه با آن برخورد شود. به عبارت دیگر نباید با نهی از منکر با شدت بیشتر از خودش برخورد کنیم تا منکر بزرگ‌تری از آن در بیاید. در زمان آیت‌الله نجفی اصفهانی، عده‌ای نفس‌زنان پیش ایشان آمدند و گفتند در چند خانه آن طرف‌تر عروسی بود که در آن بزن و بکوب بود.

ما از روی پشت بام به آن مجلس رفتیم و عده‌ای را زدیم و دف آن‌ها را شکستیم و به عروس سیلی زدیم. آقا گفتند اشتباه کردید. شما به بهانه نهی از منکر چند منکر بزرگ‌تر انجام داده‌اید. شما از دیوار مردم بالا رفته‌اید و با آن‌ها درگیر شده‌اید. با چه مجوزی این کارها را کرده‌اید؟

ما باید شیوه امر به معروف و نهی از منکر را بدانیم. چیزی که مهم است این است که معروف انجام شود و منکر ترک شود ولی شیوه آن به عهده ما گذاشته شده که به تناسب موقعیت‌ها و شرایط، آن را انجام دهیم. ممکن است یک منکر با یک تذکر آرام حل شود. شما حق ندارید از این مرحله فراتر بروید یا تندتر صحبت کنید.

مهم، ترک منکر است. ممکن است شما با یک تذکر مهربانانه موجب ترک آن منکر شوید. گاهی ممکن است با سکوت یا اخم یا مهربانی این کار انجام شود. روایت است اگر بچه‌ای کاهل‌نماز است، زیاد به او نگویید. چون ممکن است او لجبازتر شود. با او قهر کنید ولی قهرتان طول نکشد و با او سرسنگین باشید. نباید قهر کردن طول بکشد چرا که اثر تنبیهی خودش را از دست می‌دهد».

همشهری آیه/ شماره 21


باشگاه کاربران تبیان - ارسالی از: heaven_h

برگرفته از انجمن: معارف