تبیان، دستیار زندگی
احمدآقا خبر نامه آیت ‏الله خامنه‏ ای به امام را داد که در آنها از حمایت امام از یک جریان گله شده و خواستار توجه به جناح جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و... شده‏ اند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

"9 دی" در خاطرات هاشمی رفسنجانی


احمدآقا خبر نامه آیت ‏الله خامنه‏ ای به امام را داد که در آنها از حمایت امام از یک جریان گله شده و خواستار توجه به جناح جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و... شده‏ اند

سایت رسمی هاشمی رفسنجانی خاطرات ایشان از 9 دی چند سال اوایل انقلاب را منتشر نموده است.

 در مجموعه این خاطرات كه به نكات جالبی اشاره شده ؛ آمده است:

9دی60

 جریمه 21 تومانی هاشمی در مجلس!

هاشمی رفسنجانی

پس‌ از نماز و جواب‌ مراجعات‌ و نوشتن‌ چهار روز خاطرات‌ عقب‌ افتاده‌، عازم‌ مجلس‌ شدم‌.راننده‌ دیر آمد، با کمی‌ تأخیر به‌ مجلس‌ رسیدم‌. کمیسیون‌ آئین‌ نامه‌ داشتیم‌. بیست‌ ویک‌ تومان‌،بابت‌ هفت‌ دقیقه‌، جریمه‌ شدم‌.عصر جلسه‌  هیأت‌رئیسه‌ داشتیم‌. برنامه‌ هفته‌ آینده‌ را منظم‌ کردیم‌. برای‌ تأمین‌ امنیت‌ نمایندگان‌ ازشر تروریستها تصویب‌ کردیم‌ که‌ اتومبیل‌ ضد گلوله‌ ازمنابع‌ داخلی‌ و خارجی‌ برای‌ مجلس‌ تهیه‌ کنیم‌، کارهای‌ اداری‌  را انجام‌ دادیم‌.نامه‌ای‌ از فرمانده‌ نیروی‌ زمینی‌ رسید، اطلاع‌ می‌داد که‌ امشب‌ نیروهای‌ ما درخاک‌ عراق‌حمله‌ای‌ دارند. طرح‌ کربلای‌ 1 اجرا می‌شود.

اول‌ شب‌، از دفتر مشاورت‌ و دبیرخانه‌ شورای‌ دفاع‌ آمدند و گزارشهایی‌ داشتند. اطلاع‌ دادند که‌ هیأتی‌ فنی‌ اعلان‌ آمادگی‌ کرده‌ که‌  رادارهایی‌ که‌ در انبارداریم‌ و با رفتن‌ کار شناسان‌ آمریکائی‌ عملیاتی‌ نشده‌، عملیاتی‌ کنند و نیاز نداشته‌باشیم‌ که‌ رادار از انگلستان‌ بخریم‌.گزارشی‌ بود که‌ از مصر چند هزار سرباز به‌ کمک‌ سربازان‌ عراقی‌ به‌ عراق‌ وارد شده‌ اند وچیزهای‌ دیگر.

شب‌، با حضور آقای‌ [عبدالرحیم‌] ربانی‌ شیرازی‌، در دفتر رئیس‌ جمهورجلسه‌ای‌ داشتیم‌.آقای‌ ربانی‌ از نهادهای‌ انقلابی‌ ناراضی‌اند و سفارش‌ به‌ کنترل‌ آنها می‌کنند و به‌ طور کلی‌ روحیه‌ احتیاط و میانه‌روی‌ در امور اقتصادی‌، سیاسی‌ و اداری‌ دارند. از آینده‌ وضع‌ موجود نگرانند.بحثهای‌ طولانی‌ با ایشان‌ داشتیم‌.و در اینکه‌ به‌ طرف‌ قانون‌ و ثبات‌ باید برویم‌، متفق‌ بودیم‌. شام‌را مهمان‌ آقای‌خامنه‌ای‌ بودیم‌. برای‌ خواب‌ به‌ مجلس‌ رفتم‌ و تا ساعت‌ دوازده‌ شب‌ کار کردم‌.

9 دی 61

اولین دانشجویان دانشگاه آزاد چند نفر بودند؟

در خانه‌ بودم‌. بیشتر مطالعه‌ کردم‌ و به‌ کارهای‌ جاری‌ با تلفن‌ پرداختم‌.عصر به‌ مجلس‌ رفتم‌.آقای‌ دکتر [عبدالله‌]جاسبی‌ برای‌ گرفتن‌ امضای‌ اعلامیه‌ دانشگاه‌ آزاد [اسلامی‌] و امضای‌ چک‌ برای‌ مخارج‌ دانشگاه‌ آمد. قرار شد سه‌ هزار نفر را در نه‌ واحد بپذیریم‌.جلسه‌ هیأت‌ رئیسه‌ داشتیم‌. امور اداری‌ و کارکنان‌ و ترمیم‌ حقوق‌ و برنامه‌ هفتگی‌ مورد بحث‌بود.

شب‌ در دفتر رئیس‌ جمهور برای‌ رسیدگی‌ به‌ اختلافات‌ رۆسای‌ نیروی‌ زمینی‌ و سیاسی‌ایدئولوژی‌ [ارتش‌]جلسه‌ داشتیم‌. اعتراضات‌ و گله‌های‌ خود را مطرح‌ کردند. خیلی‌ مهم‌ و ریشه‌دارنبود، تفاهم‌ نسبی‌ پیش‌ آمد. قرار شد همکاری‌ کنند. برای‌ شام‌ و خواب‌ به‌ مجلس‌ رفتم‌.

9 دی 62

عصر جمعه با خاطره نویسی و پیاده روی

اقامه‌ نماز جمعه‌ را به‌ آقای‌ امامی‌ کاشانی‌ محول‌ نمودم‌. چند روز نوشتن‌ خاطرات‌، عقب‌ افتاده‌ بود؛ جبران‌ کردم‌. مقداری‌ پیاده‌ روی‌ و استراحت‌ داشتم‌.

9 دی 63

تظاهرات حزب الله علیه امام جمعه دورود!

در جلسه‌ علنی‌، یک‌ لایحه‌ را تصویب‌ کردیم‌. بعد از وقت‌ تنفس‌ به‌ دفترم‌ آمدم‌. بخشی‌ از فیلم‌ مراسم‌ عیدخاص‌، در مدرسه‌ مجتهدی‌ تهران‌ را که‌ توسط جمعی‌ برگزار شده‌ بود، دیدم‌؛ عمل‌ مضر وتفرقه‌ افکنانه‌ای‌ است‌؛ معلوم‌ شد تحت‌ تعقیبند.

نماینده‌ دورود از تظاهرات‌ حزب‌ اللهی‌های‌ دورود،علیه‌ آقای‌ محمودی‌، امام‌ جمعه‌ درود ـ که‌ از نزدیکان‌ آیت‌الله‌ گلپایگانی‌ است‌ ـ خبر داد. افرادی‌هم‌ به‌ اتهام‌ کارگردانی‌ تظاهرات‌، بازداشت‌ شده‌اند.

ظهر، در دفترم‌ آقایان‌ [غلامرضا] سلطانی‌ و [حسین‌] سبحانی‌ نیا نمایندگان‌ کرج‌ و نیشابور آمدندو درباره‌ اختلافات‌ در حزب‌ [جمهوری‌ اسلامی‌] و مجلس‌ [شورای‌ اسلامی‌] و... صحبت‌ کردند؛تأکید برلزوم‌ بیداری‌ و بی‌طرفی‌ من‌ و آقای‌ خامنه‌ای‌ داشتند.

از منزل به قصد رفتن به جبهه، خداحافظی کردم. یاسر هم بنا بود بیاید. اما وقتی فهمید کار من در قرارگاه‌هاست و به جلو نمی‌روم، نیامد.برای اعلان حضورم در تهران در جلسه علنی مجلس تا هنگام نطق‌های قبل از دستور و قرائت تذکرات ماندم. قرار بود ساعت نه صبح حرکت کنیم

آقای‌ لطیف‌ صفری‌، نماینده‌ اسلام‌آبادغرب‌ آمد و از آقای‌ موحدی‌ قمی‌ امام‌ جمعه‌ و حاکم‌ شرع‌ آن‌ شهر، شکایت‌ داشت‌ و از وجود دو خط در روحانیت‌ گفت‌ و چاره‌ جوئی‌ داشت‌.

عصر، در جلسه‌ شورای‌ [مرکزی‌] حزب‌ شرکت‌ کردم‌. بیشتر وقت‌ جلسه‌ را مسئله‌ شهر درود وراه‌چاره‌ اینگونه‌ مسائل‌ در ارتباط با حزب‌ و اختلافات‌ وزارت‌ بازرگانی‌ با اعضای‌ هیأت‌ مۆتلفه‌ ـکمیته‌ صنفی‌ ـ گرفت‌.

با آقایان‌ خامنه‌ای‌ و [واعظ] طبسی‌ جلسه‌ داشتیم‌. درباره‌ بنیاد تدوین‌ تاریخ‌ و خط سه‌ و گروه‌ قهدریجان‌ [ـ سید مهدی‌ هاشمی‌ ـ]  و هم‌ درباره‌ لزوم‌ کم‌ کردن‌ حضور زیاد روحانیون‌ در تلویزیون‌ مذاکره‌ شد.

دیر وقت‌ به‌ منزل‌ آمدم‌. گزارشهائی‌ را آوردند که‌ عراق‌، چند حمله‌ هوائی‌ به‌ شهر بستان‌و اطراف‌ سوسنگرد داشته‌ و [در این‌ حادثه‌] عده‌ای‌ شهید و زخمی‌ شده‌اند.

9 دی 64

خبر حاج احمد آقا از نامه گلایه آمیز آیت الله خامنه ای به امام

طرف صبح احمدآقا آمد. مدتی است که برای استراحت به توصیه پزشکان بیشتر در سفر است.راجع به مسائل جاری کشور و جنگ مذاکره کردیم. آقایان عروج و اقبالی آمدند و توصیه‏ هایی در مورد حفاظت داشتند.عصر خانم شهید مطهری آمد. اتومبیلی برای خودشان می‏ خواست و نگران یک تلفن تهدید آمیز بود. آقای سراج [الدین موسوی] رئیس جدید کمیته‏ ها آمد. گزارشی از وضع کمیته‏ ها داد و برای محل جدید کمیته مرکزی استمداد کرد. گزارش‏ها را از مجلس آوردند. تازه مهمی نداشت.

احمدآقا خبر دو نامه از آیت‏ الله خامنه ‏ای و آقای [جلال‏ الدین] فارسی به امام را داد که در آنها از حمایت امام از یک جریان گله شده و خواستار توجه به جناح جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] و... شده‏ اند.

9دی 65

تهدید صدام برای بمباران شیمیایی باختران!

از منزل به قصد رفتن به جبهه، خداحافظی کردم. یاسر هم بنا بود بیاید. اما وقتی فهمید کار من در قرارگاه‌هاست و به جلو نمی‌روم، نیامد.برای اعلان حضورم در تهران در جلسه علنی مجلس تا هنگام نطق‌های قبل از دستور و قرائت تذکرات ماندم. قرار بود ساعت نه صبح حرکت کنیم.

به خاطر رفتن برق، ماشین‌ها نتوانستند بنزین بگیرند و تا ساعت یازده معطل شدیم. در این فاصله در دفترم کار کردم. نمایندگان باختران آمدند و از شایعه تهدید بمباران شیمیایی امروز باختران نگران بودند.آقای رفیق دوست آمد. گزارش کیفیت انفجار انبار مواد منفجره در پادگان شهید بهشتی1 را داد و دستور گرفتن ارز برای خریدهای نظامی از بانک مرکزی گرفت.

ساعت یازده همراه دکتر روحانی و سرهنگ ترابی و محافظان، با چند اتومبیل به طرف خوزستان حرکت کردیم. بیرون تهران، لباس نظامی پوشیدم. ناهار را به طور ناشناس در قهوه‌خانه‌ای بین قم و اراک خوردیم. یک جا هم بنزین زدیم و چای خوردیم و ساعت شش و نیم شب وارد خرم‌آباد شدیم. در مهمانسرای نیروی زمینی مستقر شدیم. من را نشناختند.

هاشمی رفسنجانی

خیلی زود شام خوردیم. بنا نبود من شناخته شوم. گفته شده‌ بود فرمانده نیروی زمینی می‌آید. نمی‌دانم مسئول مهمانسرا که با مهمانان ناشناخته، همراه با محافظان مسلح زیاد مواجه می‌شد، چه فکری داشته‌است؟ تلفنی رسیدنمان را به تهران اطلاع دادیم. برق قطع شد و اخبار تلویزیون نیمه کاره ماند. ما هم رفتیم خوابیدیم2/

1- سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مسئولیت حادثه تروریستی انفجار در پادگان شهید بهشتی را بر عهده گرفت.

2- در این روز ژنرال عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت:«چنانچه ایرانی‌ها به گلوله باران بصره (جنوب عراق) و بخش‌های مرزی ادامه دهند از این مساله تعجب نکنید که دسته‌هایی متشکل از صد هواپیمای عراقی، هم زمان شهرهای ایرانی را بمباران کنند». وی در جریان این کنفرانس مطبوعاتی که به آخرین تهاجم ایران در جنوب جبهه اختصاص داشت افزود که صبر عراق حدی دارد و نمیتواند تا ابد شاهد کشتار ملت خود باشد.

وزیر دفاع عراق آنگاه در تشریح نتایج آخرین تهاجم ایران در جنوب جبهه اظهار داشت که هدف ایران تصرف شهر بصره بوده و هست و سپس با لحنی طنزآلود گفت:«اما اگر ایرانی‌ها یک بخش دیگر زا جبهه را انتخاب کنند ما به آنها خوشامد می‌گوئیم». وی در همین حال مجدداً تاکید کرد که عراق قادر است هرگونه تهاجم ایران را دفع کند.

9 دی 66

جلسه هاشمی با فرماندهان نظامی در باختران

تا ساعت دو و نیم بعد از ظهر در منزل بودم. كارها را از مجلس آورده بودم. وقت حركت مشخص نبود. به [فرودگاه] مهرآباد آمدیم. با هواپیمای شاهین به سوی همدان حركت كردیم. ارتفاعات در مسیر پوشیده از برف بود. پس از نیم ساعت پرواز، در پایگاه هوایی همدان فرود آمدیم. فقط سرهنگ پردیس فرمانده پایگاه و جانشین او مطلع بودند. معلوم شد ماشین‌هایمان نرسیده‌اند. آنها را به تبریز فرستاده بودیم. برنامه عوض شد. گفتم بیایند همدان که در گردنه آوج به خاطر برف گیر كرده بودند. از طریق دفتر تهران مطلع شدیم.

با اتومبیل‌های پایگاه، به سوی باختران حركت كردیم. در گردنه اسدآباد، جاده‌ها برف داشت و یخ زده بود؛ با احتیاط رفتیم و ساعت هفت بعد از ظهر  به باختران [= کرمانشاه] رسیدیم.

در قرارگاه سپاه مستقر شدیم. آقای رضایی و فرماندهان دیگر منتظرمان بودند. علت تاخیر عملیات را گفتند1: بارش برف، بسته شدن جاده و خراب شدن پل ها. تلفنی با منزل صحبت كردم و خبر سلامتی دادم. خسته بودم؛ دیر وقت خوابیدیم.

1-  امروز آقای هاشمی فرمانده جنگ، وارد باختران شد. هدف ایشان از این سفر، آگاهی از اوضاع جبهه های غرب و شمال و نیز بررسی طرح های عملیاتی سپاه برای جبهه  شمال، است. آقای رضایی فرمانده سپاه،  پس از جلسه با فرماندهان نیروی زمینی و قرارگاه های نجف و قدس، به منظور مطلع کردن آقای هاشمی از اوضاع  و تصمیمات اتخاذ شده، از بانه به باختران  آمد. جلسه در قرارگاه رمضان با حضور افراد دیگری از جمله آقایان غلامعلی رشید، ابراهیم حاج محمد زاده، احمد وحیدی ، مصطفی ایزدی و حجج اسلام حسن روحانی و برهانی تشکیل شد.آقای محسن رضایی دلایل تعویق زمان عملیات را به تفصیل بازگو کرد. ایشان در این باره به آقای هاشمی گفت که براثر بارش باران و افزایش آب رودخانه، پل و بخش هایی از جاده تخریب شده است.همچنین به یخ بندان جاده ها و تأثیر منفی آن بر ارتباط عقبه با خط مقدم اشاره کرد و افزود به دلیل اوضاع نامناسب و غافلگیری در برابر آن، زمان عملیات به 20/10/1366 تغییر یافت.به گفته آقای محسن رضایی، باز شدن جاده ماۆوت، احداث جاده ژاژیله و نصب پل در میان تنگه نیز برای شروع عملیات لازم ا ست. در این میان، باز شدن جاده ماۆوت  شرط شروع عملیات اعلام شد.آقای رضایی این عملیات را تجربه جدید جنگ  نامید و افزود:« ما یک سری مشکلات داریم که چه اکنون آفند کنیم، چه در آینده، برای غلبه بر جو، به توان  مهندسی نیازمندیم.» ایشان همچنین  گفت که نباید عملیات را با تعجیل آغاز کرد.

آقای  هاشمی نیز تعویق زمان عملیات را عاقلانه دانست و گفت: « اگر عملیات انجام می شد، بچه ها می رفتند داخل  و تدارکات به آنها نمی رسید.» ایشان همچنین تأکید کرد که عملیات شمال، قبل از عملیات فاو در جنوب انجام شود. نگرانی این است که اگر عملیات جنوب اول انجام شود، در فاو فشار زیادی به نیروها  وارد شود و هم اینکه برای انجام عملیات در شمال، دشمن می فهمد که کار ما  در جنوب انجام شده و توان شما را می‌فهمد و نیروهای خود را می آورد اینجا، ولی اگر اول عملیات شمال انجام شود، دشمن نسبت به جنوب تردید خواهد داشت و خرده خرده نیرویش را می آورد[به شمال] و ضربه می‌بیند.»

آقای هاشمی و آقای رضایی درباره لزوم فاصله زمانی میان عملیات شمال  و جنوب به مدت چهار و پنج روز و تقدم عملیات جبهه شمال، اشتراک نظر داشتند.آقای هاشمی تصمیم دارد برای آگاهی بیشتر از جبهه های شمال، فردا به بانه برود. دلیل این تصمیم آن است که آمد و رفت فرماندهان برای تشکیل جلسه با ایشان، حدود دو روز وقت آنها را می‌گیرد و بدین ترتیب روند پیشرفت کارها مختل خواهد شد. در عین حل ، نگرانی از امنیت آقای هاشمی نیز مطرح است، به خصوص آنکه آقای رضایی فاش شدن حضور آقای هاشمی فرمانده جنگ در آن منطقه را خیلی خطرناک می‌داند. *

مأخذ: روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب پنجاه و دوم، حسین اردستانی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران.

9 دی 67

هاشمی رفسنجانی

هدیه پسته کاران رفسنجانی به هاشمی

در منزل بودم. كار زیادی نداشتم. بیشتر به استراحت و مطالعه كتاب درباره مسائل بعد از جنگ جهانی دوم گذشت.كوفتگی و نقاهت كمردرد و كسالت دو سه روز گذشته باقی است. آقای [عبدالمجید] معادیخواه آمد و گزارش كار بنیاد تاریخ را داد.همشیره زاده محمد و دامادش آمدند. اخیراً مرضیه ازدواج كرده؛ داماد فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی از دانشگاه امام صادق(ع) است. عفت هدیه ای داد.

شب آشیخ حسین هاشمیان و جمعی از بستگان آمدند. بیشتر مذاكره درباره مشكلات شركت تعاونی [تولیدكنندگان و صادركنندگان] پسته رفسنجان بود. محسن و رضا [هاشمیان] عموزاده ها از كویت برگشته و یك ماشین حساب سخنگو به عنوان هدیه آورده اند و خواستند در تحسین روابط بكوشیم. مدعی اند شركت تعاونی پسته ضرر می دهد؛ تسهیلات بیشتر می خواهند. با اینكه من عضو شركت نیستم، معمولاً خیال و شایعه می شود كه با نفوذ من استفاده زیادی به شركت می رسد. چون متعلق به ده ها هزار كشاورز است، برای رفع مشكلات آنها كمك می كنم. شركت تعاونی، نمونه خوبی از همكاری كشاورزان با هم برای رفع مشكلات است.

9 دی 68

واکنش ایران به حوادث آذربایجان شوروی

فاطی با مادرش صحبت كرد. دكتر یك هفته دیگر اقامت را تمدید كرده است. آقای [قدرت‌الله] علیخانی آمد. مراتب ناراحتی خط 3  را از اظهارات رهبری اطلاع داد و تحلیل‌های آنها را گفت. توقع كمك من  برای خلاص كردن آنها را دارند. موج حمایت‌های مراكز روحانی و فرهنگی از بیانات رهبری و حمایت از دولت ادامه دارد.[آقای عبدالله نوری] وزیر كشور برای امور جاری كشور آمد و همان مضامین مطالب آقای علیخانی را گفت.مهندس [مهدی] چمران آمد. از مدیریت دانشكده هنرهای زیبا و طرد نیروهای مخلص شكایت كرد.آقای كامروا [مسئول ستاد معین تهران] آمد. امكانات ستاد معین [برای بازسازی نوسازی] خرمشهر  و برنامه‌های بازسازی را گفت؛ تأكید بر سرعت عمل نمودم.عصر دكتر هاشمی [گلپایگانی] برای برنامه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی آمد. چهار نفر از نمایندگان مجلس كه برای سیاحت و مطالعه كتابخانه‌ها عازم شوروی هستند، برای مشورت و خداحافظی آمدند.

اول شب با وزرای اطلاعات، كشور و امور خارجه درباره مسائل و حوادث آذربایجان شوروی جلسه داشتیم. تحلیل این است كه خود مردم باكو تمایل به انقلاب اسلامی دارند و شعار وحدت می‌دهند، ولی عوامل حكومت شوروی و توده‌ای‌ها نفوذ كرده‌اند و شعارهای انحرافی هم از قبیل استقلال آذربایجان و ....  داده می‌شود.

قرار شد هیأتی برای مذاكره با روس‌ها به مسكو اعزام بشود و هیأتی برای كشف بیشتر حقیقت به باكو بروند و كمیسیونی در تهران و تبریز، مسائل را زیر نظر داشته باشد. شب در دفترم ماندم و كارها را انجام دادم.

طرف صبح احمدآقا آمد. مدتی است که برای استراحت به توصیه پزشکان بیشتر در سفر است.راجع به مسائل جاری کشور و جنگ مذاکره کردیم. آقایان عروج و اقبالی آمدند و توصیه‏ هایی در مورد حفاظت داشتند.عصر خانم شهید مطهری آمد. اتومبیلی برای خودشان می‏ خواست و نگران یک تلفن تهدید آمیز بود

9 دی 69

پیغام آمریکایی ها به هاشمی چه بود؟

ساعت هفت و نیم به دفتر رسیدم. كارهاى مانده از دیروز را تا ساعت نُه صبح انجام دادم. در گزارش‌ها، مسأله بحران خلیج فارس، رو به تشدید دیده می شود. آقاى مختار كلانترى فرمانده كمیته[های انقلاب اسلامی]آمد. از طرح آقاى [عبدالله]نورى، وزیركشور، براى ادغام نیروهای انتظامی انتقاد داشت. او گفت، واسطه‌اى از طرف آمریكایى‌ها، گفته است، به عنوان نشانه حُسن نیت، حاضرند یك میلیارد دلار از اموال ما را آزاد كنند و یكى از ایرانیان را كه علیه ما به عنوان تبعه آمریكا[ تابعیت مضاعف]، به عنوان جاعل سند، [در دادگاه لاهه]، اقامه دعوى نموده است، وادار به صرف نظر كنند.

با [آقای علی فلاحیان]، وزیر اطلاعات، درباره حفاظت صحبت كردم.آقاى [سیدمحمدباقر] مُهرى، [رهبر شیعیان كویت] آمد. وضع كویتی‌ها را گفت و درباره سیاست برخورد با حكومت آل صباح پرسید و كمك مالى گرفت. آقاى [سیدغلامرضا]شیرازیان، [مجری‌ساخت فرودگاه امام] و همكارانش آمدند. گزارش وضع طرح ساخت فرودگاه امام خمینى را دادند و از اینكه [آقای محمد سعیدی كیا]، وزیر راه و ترابری، او را بركنار كرده است، انتقاد داشت و حمل بر اختلاف نظر سیاسى مى‌كرد.

[آقای ایرج فاضل]، وزیر بهداشت، همراه با معاونان آمدند و گزارش كار دادند؛ به خاطر استیضاح ناراحت به نظر مى‌رسیدند؛ تقویت روحی‌شان كردم. عصر آقاى [بیژن نامدار]زنگنه [وزیر نیرو] آمد و گزارش پیشرفت كار تعمیر سد سفید رود را داد؛ راضى است. او همچنین اطلس آب‌هاى ایران را آورد. در جلسه هیأت دولت شركت كردم.

شب با آیت‌الله خامنه‌اى جلسه داشتیم. درباره سفر ایشان به استان ایلام، دادستانى تهران، استیضاح دكتر فاضل و مسئولیتی برای احمدآقا و مسایل اقتصادى، سیاسى و قضایى و همچنین تعیین سخنگو برای دولت، مذاكره و تصمیم گیرى شد. به خانه آمدم.

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان

منبع : پارسینه

مطالب مرتبط:

خاطره‌ی رهبر از«مسئول درست کردن چای»