تبیان، دستیار زندگی
یکی منظر درونی و دیگری برونی. نگاه درونی اصول فقه همان بررسی مباحث اوامر، نواهی، مفاهیم، مطلق، مقید و حجج است و نگاه برونی همان فلسفه اصول فقه است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همایش ملی فلسفه اصول فقه با حضور حضرت آیت الله العظمی سبحانی برگزار شد

همایش ملی فلسفه اصول فقه با حضور حضرت آیت الله العظمی سبحانی برگزار شد
یکی منظر درونی و دیگری برونی. نگاه درونی اصول فقه همان بررسی مباحث اوامر، نواهی، مفاهیم، مطلق، مقید و حجج است و نگاه برونی همان فلسفه اصول فقه است.

پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره‌ای اساتید عالی حوزه - همایش ملی فلسفه اصول فقه به منظور بزرگداشت آراء مرحوم شیخ محمد حسین غروی اصفهانی (کمپانی) پنج شنبه، بیست و یکم آذرماه به همت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه در تالار اندیشه این پژوهشگاه برگزار شد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی نشست دوره‌ای اساتید عالی حوزه: در این همایش علمی، آیت الله العظمی جعفر سبحانی، استاد علی اکبر رشاد و استاد ابوالقاسم علیدوست پیرامون فلسفه اصول فقه، با محوریت آراء شیخ محمد حسین غروی اصفهانی سخنرانی کردند و از کتاب های «پیرامون فلسفه اصول فقه» و «المنهج القویم فی شرح تحفه الحکیم» رونمایی شد.

حضرت آیت الله العظمی سبحانی: علم اصول را پالایش جدید کنید

حضرت آیت الله العظمی جعفر سبحانی با اشاره به کاربرد فلسفه به دو صورت مجرد و مضاف اظهار داشتند: اگر فلسفه به صورت مجرد بررسی شد، همان علم أعلی است که از احوال موجود بما هو موجود، بحث می کند و اگر فلسفه به علوم دیگر مانند تاریخ و اصول فقه اضافه شد، فلسفه مضاف است.

ایشان افزودند: هر علمی از دو منظر بررسی می شود: یکی منظر درونی و دیگری برونی. نگاه درونی اصول فقه همان بررسی مباحث اوامر، نواهی، مفاهیم، مطلق، مقید و حجج است و نگاه برونی همان فلسفه اصول فقه است.

ایشان بررسی برونی علم اصول را به هفت بخش تقسیم کردند و گفتند: این تقسیمات که البته محصور هم نیستند عبارتند از: انگیزه تأسیس، مبانی علم، تاریخ و پیشینه، روش های تدوین، موضوع علم، ماهیت علم، تعریف جامع.

حضرت آیت الله العظمی سبحانی در توضیح انگیزه تأسیس علم اصول گفتند: پس از آنکه فقها احساس کردند [که] احکام نیازمند مبانی و پیش فرض است، علمی را تأسیس کردند که همان اصول فقه می باشد.

این مرجع تقلید جهان تشیع، اصول فقه را که خود مبنای فقه است، دارای مبانی ای ذکر کردند و افزودند: علم الفاظ یکی از مبانی این علم است و با بررسی دلالت الفاظ ظهورِ امر در وجوب و نهی در حرمت را مطرح می کنیم.

ایشان بهره گیری از عقلِ بدیهی در مبحث اجتماع امر و نهی را از دیگر مبانی اصول فقه برشمردند و اضافه کردند: قرآن کریم و سنت نبوی و معصومین - علیهم السلام - از مبانی دیگرِ این علم به شمار می آید.

حضرت آیت الله العظمی سبحانی، در ادمه به تاریخ تأسیس اصول فقه اشاره کردند و گفتند: اهل سنت قائلند که امام شافعی مۆسس این علم است و در رساله خود با عنوان «الرسالة» به مباحث اجماع، خبر واحد، قیاس و استحسان اشاره کرده است در حالیکه تنها یک دهم این کتاب به مباحث اصولی اختصاص دارد .

استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، ائمه اطهار علیهم السلام را مۆسسان علم اصول برشمردند و اظهار داشتند: امامین صادقین - علیهما السلام - اصول فقه را بر شاگردان املاء کردند و مرحوم شیخ حرّ عاملی در کتاب «الفصول المهمة فی اصول الائمة» در این باره بحث کرده است.

همایش ملی فلسفه اصول فقه با حضور حضرت آیت الله العظمی سبحانی برگزار شد

ایشان افزودند: دو روش در تدریس اصول فقه وجود دارد، که همان روش فقها و متکلمین است و اهل سنت نیز دارای دو دیدگاه هستند. دسته اول، که از شافعی آغاز می شود، نگاهی مستقل به اصول فقه دارند. کتاب هایی که با این نگاه به رشته تحریر در آمده است عبارتند از: «المعتمد فی أصول الفقه» اثر ابوالحسین بصری، «البرهان فی علم الاصول» از امام جوینی، «مستصفی» از امام محمد غزالی و «التحصیل» اثر ارموی.

حضرت آیت الله العظمی سبحانی اظهار داشتند: در مقابلِ این جریان، جریان احناف هستند که به اصول فقه با دیده مستقل نمی نگریستند و پیروان ابوحنیفه، اصول فقه را از فتاوای وی استخراج می کردند و هر کدام که با آن فتاوا مطابقت داشت قبول و در غیر اینصورت رد می کردند و سرانجام در قرن هفتم هجری بین این دو دیدگاه جمع کردند.

این مرجع عالیقدر، اصول فقه شیعه را مستقل توصیف کردند و افزودند: با نگاه به کتب اصولی از قرن چهارم هجری مانند: «تذکرة الخواص» شیخ مفید، «الذریعة فی اصول الشریعة» سید مرتضی، «عدة الاصول» شیخ طوسی می توان این ادعا را تایید کرد.

ایشان با اشاره به موضوع علم اصول گفتند: به نظر ما موضوع علم اصول همان حجت در «الحجة فی الفقه» است زیرا در قرن دوم هجری به دنبال حجج می گشتند در حالیکه می دانستند اسلام دین کاملی است. استادِ ما، مرحوم بروجردی، در کرسی تدریس، موضوع علم اصول را حجت در فقه دانستند؛ در این هنگام حضرت امام خمینی اشکال کردند که اگر موضوع علم اصول حجت است، چرا همیشه محمول واقع می شود و می گوییم: «الخبر الواحد حجةٌ» و مرحوم بروجردی پاسخ دادند که این بخاطر تسهیل در تعریف است، همانطور که موضوع علم فلسفه نیز موجود است ولی محمول قرار می گیرد و می گوییم: النفس موجودٌ یا المجرّد موجودٌ.

حضرت آیت الله العظمی سبحانی، در باب ماهیت علم اظهار داشتند: باید دانست که علم اصول از امور حقیقی است یا اعتباری و بر آن اساس برهان اقامه کنیم و همین امر، لغزش گاه بسیاری از متأخرین می باشد. مرحوم آخوند در« کفایة الاصول» اخذِ قصدِ امر در متعلَّق امر را رد کرده است، در حالیکه علم اصول، اعتباری است و جای اینگونه مباحث نیست.

این مرجع عالیقدر، به اداور تکامل اصول فقه اشاره کردند و افزودند: اولین مرحله، هسته بندی اصول فقه بود که در عصر اهل بیت - علیهم السلام - رخ داد، دومین دوره، عصر شکوفایی بود که از زمان شیخ مفید شروع شد و تا شهید ثانی ادامه یافت. در قرن دهم هجری نیز بلای اخباریت نازل شد، گرچه فوایدی از قبیل احیاء اخبار اهل بیت را در پی داشت، تا اینکه مرحوم محقق بهبهانی ورق را برگرداند. پس از ایشان، دوران شیخ جعفر کاشف الغطاء، میرازی قمی، صاحب ریاض و شیخ انصاری، دوران تکامل علم اصول است.

ایشان دوران شیخ انصاری را عصر بلندای علم اصول توصیف کردند و دوران شاگردان ایشان یعنی میرزای شیرازی و مرحوم آخوند خراسانی و بعد از ایشان مرحوم نائینی و بروجردی و حضرت امام خمینی را فوق بلندای اصول برشمردند.

حضرت آیت الله العظمی سبحانی، در پایان با اشاره به اینکه با وجود همه این تطورات، علم اصول نیازمند پالایش است اظهار داشتند: پالایشی را مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی انجام دادند و پالایش دیگر در اختیار شماست.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: مرحوم اصفهانی اصولیِ نوآور بود

در ابتدای این همایش ملی، استاد علی اکبر رشاد، ریاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، اظهار داشت: پژوهشگاه بیش از یک دهه است که درباره فلسفه های مضاف تلاش می کند که حاصل آن برگزاری یازده نشست در سالروز فلسفه است.

وی گفت: همایش فلسفه اصول فقه با نگارش مقاله ای از حضرت آیت الله العظمی جعفر سبحانی دارای شناسنامه و در ایام ساگرد ارتحال مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانی برگزار شد؛ عالمی که با نگارش اصول علی النهج الحدیث، نوآوری کرد.

استاد رشاد با اشاره به مقاله علمی خویش درباره فلسفه های مضاف، به تعاریف مختلف فلسفه های مضاف پرداخت و اظهار داشت: علامه شعرانی اولین کسی است که به فلسفه های مضاف از قبیل فلسفه زیبایی اشاره کرده است ولی اولین تعریف را مرحوم علامه محمد تقی جعفری ارائه کرد و گفت: فلسفه علم، شناخت مبادی و آشنایی با آن معرفتِ علم و ماهیت و شناخت روابط آن علم با دیگر علوم است.

رئیس پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: گرچه تا کنون 12 تعریف از فلسفه مضاف ارائه شده است ولی باید جامعیت و مانعیت را در تعاریف لحاظ کرد. علاوه بر این، جهتِ تعریف را نیز باید مشخص کرد؛ آیا این تعریف ناظر به تعریف علمِ موجود است یا علمی که شایسته است باشد.

استاد علیدوست: دفتر دوم اصول فقه نیازمند بازگشایی است

در پایان نشست نیز استاد ابوالقاسم علیدوست با طرح این پرسش که اصول فقه و تکثیر مسائل آن، آری یا نه؟ اظهار داشت: اصول فقه جزو نوادر علومی است که در بستر تمدن اسلامی تولد و رشد یافته است و بی تردید مۆسس آن، حضرت امیر مومنان، علی علیه السلام است.

استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم، مرحوم اصفهانی را بی شک ویژه دان اصول فقه توصیف کرد و گفت: گرچه در اصطلاح روز نمی توان آن اصولی را صاحب مکتب خواند، ولی در مجموعه اصول، نوآور قَدَری است و به برکت ایشان مباحث عقلیه و حجت از اینکه در مباحث الفاظ و اصول عملیه جای گیرد، نجات پیدا کرد.

وی اصول رباعی یعنی مباحث لفظیه و ملازمات عقلیه و مباحث حجت و اصول عملیه را تراث این محقق بزرگ برشمرد و گفت: ایشان صاحب تألیفاتی در اصول است که مشهورترین آنها «نهایة الدرایة» تعلیقه بر «کفایة الاصول» است.

استاد علیدوست اظهار کرد: ایشان 13 سال شاگرد مرحوم آخوند خراسانی بود و در طی این مدت تنها دو روز غیبت داشت؛ یک روز بخاطر بیماری شدید و دیگری بخاطر بارندگی فراوان. مرحوم اصفهانی در آن زمان که دوره های خارج اصول هفت ساله بود، یک دوره پانزده ساله اصول تدریس کردند.

استاد دروس خارج فقه و اصول با طرح پرسشی ادامه داد: آیا محقق اصفهانی و سایر بزرگان اصول فقه را به مرز کفایت رساندند و یا برای آیندگان جایی برای بحث گذاردند؟

وی به سه دیدگاه و پاسخ به این پرسش پرداخت و گفت: دیدگاهی معتقد است که اصول فقه نه تنها به حد کفایت رسیده بلکه چاق هم شده است و باید از حجم آن کاست و علت نام گذاری کتاب «کفایة الاصول» و «نهایة الاصول» و «نهایة النهایة» نیز بر همین اساس است.

استاد علیدوست اظهار داشت: گروه دوم معتقد است که اصول فقه نه جسیم است و نه نیازی به کاهش دارد و بر اساس نیاز بوجود آمده است و این مقدار هم لازم است هم کافی.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: نظریه سوم می گوید: حجم گفت و گو و بحث در برخی از مسائل اصولی نیازمند تهذیب است ولی تعداد مسائل در صحنه استنباط باید افزایش پیدا کند و باید در دفتری دوم به طرح آن پرداخت.

استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم اضافه کرد: مثلاً در خبر واحد که حجیت خبر ثقه آن محل وفاق است، مهمترین دلیل، سیره عقلاست ولی در اثبات خبر واحد به آیه نبأ و نَفْر بیش از 120 اشکال وارد شده است. اگر پذیرفتیم که خبر واحد، با سیره عقلاء ثابت می شود چه لزومی به طرح این همه اشکال است؟

وی گفت: ادعای دوم این است که در کنار این تهذیب، نیازمند تأسیس مباحث جدید هستیم. اصول فقه در صدد بیان وظیفه فهمنده و مستنبط است در حالیکه در استنباط احکام، وظیفه مبیّنان شریعت نیز مورد توجه است. باید دید که شارع، یعنی حضرت رسول اکرم و ائمه معصومین، تا چه اندازه از عرف متأثر بودند و بحث تقیه چگونه بوده است.

استاد علیدوست به ضرورتِ شناختِ منبع واره ها اشاره کرد و گفت: تا منبع واره ها معلوم نشود، منابع شناخته نمی شوند. جایگاه مباحث عرف، عقل، مصلحت و مقاصد شریعت باید دانسته شود.

استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه در پایان گفت: اگر بگوییم که گذشتگان کم کاری کرده اند، بی انصافی است و باید با احترام و تواضع نسبت به گذشتگان، اصول فقه را بسط دهیم.


تهیه و تنظیم:محسن تهرانی -گروه حوزه علمیه تبیان