زیباترین لباس برای دین به نام؟!
همان کسی که انسان را آفریده احکام الهی را مطابق با فطرت او بیان کرده است، همانند دستگاهی صنعتی که معمولاً دفترچه راهنمایی دارد و نحوه ی استفاده از آن را توضیح می دهد. دین خدا هم مانند دفترچه راهماست که اگر مطابق آن عمل شود نتیجهء آن رسیدن به رستگاری است.
یکی از امتیازات مهم دین الهی آن است که با فطرت آدمی منطبق است.
قرآن کریم به زیبایی به این مطلب اشاره می کند:
«فَأقِم وَجهَکَ لِلدّینِ حَنیفاً فِطرَهَ اللهِ الَّتی فَطَرَهَ اللهِ النّاسَ عَلَیها لاتَبدیلَ لِخَلقِ اللهِ ذلِک الدّینُ القَّیِّم»
پس به آیین خالص پروردگار روی آورد. این فطرتی است که خداوند انسانها را برآن آفریده؛ دگرگونی در آفرینش الهی نیست؛ این است آیین استوار.
در این آیه پروردگار از آدمی می خواهد روی به سوی آیین خالص الهی کند. این است آن فطرت و سرشت که خداوند انسانها را بر آن آفریده است و هیچ دگرگونی در آن نیست.
همان کسی که انسان را آفریده احکام الهی را مطابق با فطرت او بیان کرده است، همانند دستگاهی صنعتی که معمولاً دفترچه راهنمایی دارد و نحوهء استفاده از آن را توضیح می دهد. دین خدا هم مانند دفترچه راهماست که اگر مطابق آن عمل شود نتیجهء آن رسیدن به رستگاری است.
احکام الهی در تمام قرون و اعصار بدون تغییر ثابت می ماند، چون فطرت انسانی همواره ثابت است. مردم و افکار و عقاید آن در طول زمان فراز و نشیب دارند، گاهی به راست می روند و گاهی به چپ گرایش می یابند. گاهی به دنبال یک تفکر می روند و گاهی با شدت آن را رد می کنند.
به طور کلی حساسیت هایی که با فطرت بشری سازگار نباشد گذراست و دوامی ندارد. مکاتب و آیینهایی که دستاورد بشری است روزی به میدان می آید و از چند صباحی به کنار می رود، اما احکام خدا چون مطابق با فطرت است کهنه نمی شود مگر آن که فطرت آدمی زنگار بندد.
یکی از امور فطری شرم و حیاست. حیا به معنای پروا داشتن است به طوری که دیگران از انسان چیزی را نبینند که ناخوشایند باشد.
انواع حیا
شرم و حیا را از یک منظر می توان به دو نوع عام و خاص تقسیم کرد. حیای عام عبارت است از شرم و حیای لازم در اجتماع و حیای خاص عبارت است از شرم و حیای لازم در خانواده.
حیای عام: در مسائل عمومی مطرح می گردد. برای مثال انسان در برابر فرد بزرگی از انجام کاری شرم میکند؛ زیرا آن کار یا دون شأن خود اوست و یا در شأن طرف مقابل نیست. این نوع از حیا در روابط اجتماعی نمود مییابد، به ویژه در ارتباط با جنس مخالف؛ چه باید توجه داشت که حفظ شرم و حیا در برخورد با جشن مخالف از دستورات شریعت است و کسی حق ندارد گام در حریم دیگری نهد.
امّا حیای خاص در خانواده و در مورد روابط خصوصی میان همسران مطرح می شود. بحث حیا در خانواده از مباحث مهم تربیتی به شمار می رود. خانواده نخستین مکان برای آموزش فرزندان است تا بیاموزند در همه ی جهات مثل کلام و رفتار و پوشش حیا و شرم را در زندگی به کار بندند. در این مسائل مربوط به عفاف و مسائل جنسی نیازمند رعایت های جدی است.
در محیط خانواده و میان اعضای آن باید حریم عفاف و حیا مراعات گردد، حتی در بیان الفاظ هم باید دقت گردد که سخنان با معیار حیا بیان گردد. پدر و مادر موظفند مسائل مربوط به بلوغ را به فرزندان خود که در آستانه ی بلوغند، آموزش دهند اما این آموزش باید با انتخاب الفاظ مناسب و با کنایه و اشاره باشد.
قرآن کریم بحث حیا در خانواده را با ظرافت خاصی بیان می کند:
«یا اَیُّهَا اَّذینَ آمَنُوا لِیَستَأدِنکُمُ الَّذینَ مَلَکَت اَیمانُکُم وَ اَّذینَ لَم یَبلُغُوا الحُلُمَ مِنکُم ثَلاثَ مَرّاتٍ مِن قَبلِ صَلاهِ الفَجرِ وَ حینَ تَصَعُونَ ثِیابَکُم مِن الظَّهیرَهِ وَ مِن بَعدِ صَلاهِ العِشاءِ ثَلاثُ عَوراتٍ لَکُم»
ای اهل ایمان باید که از شما اجازه بگیرند کنیزان و فرزندان زیر سن بلوغ شما در سه موقع، قبل از نماز صبح و هنگامی که لباسهایتان را از تن بیرون می کنید و بعد از نماز عشا این سه برای شما زمان محدودیت حساب می شود.
در این آیه بیان می گردد که بچه های زیر سن بلوغ در صوتی که خواستند وارد اتاق یا خلوت شما شوند در این سه زمان باید اجازه بگیرند پس معلوم می شود که باید به آنها آموزش داده شود که سرزده وارد اتاق نشوند.
به طور خلاصه در خصوص فطری بودن و اجرای حیا چه در جامعه و چه در خانواده توجه به دو نکته ضروری است: اول این که باید از این نیرو و حس فطری نگهداری شود و دوم این که در انجام رفتارها باید دقت لازم مبذول گردد زیرا مۆدبانه بودن یا نبودن رفتارها حکایت از میزان حیای فرد دارد.
اهمیت حیا
مسأله ی حیا و شرم، هم از نظر عقلی و هم از نظر نقلی جایگاه مهمی دارد. عقلانی بودن شرم و حیا و اهمیت آن بر هیچ کس پوشیده نیست. شرم و حیا در روایات اسلامی از جایگاه بالایی برخوردار است و تعداد فراوانی روایت در این خصوص وجود دارد؛ برای نمونه چند روایت از حضرت علی (علیه السلام) نقل می کنیم؛
امام علی (علیه السلام):
«کَثرَهُ حَیاءِ اَلرَجُلِ دَلیلُ ایمانِهِ»
کثرت حیای آدمی دلیل ایمان اوست.
امام علی (علیه السلام):
«سَبَبُ الحَیاءِ العِفَّهُ»
ارمغان عفت و پاکدامنی شرم و حیاست.
امام علی (علیه السلام):
«اَحسَنُ مَلابِسِ الدّینِ الحَیاءُ»
زیباترین لباسهای دین حیاست.
عفاف بدون حیا معنا ندارد. عفاف انسان را به معنویت و قداست می رساند. روزی فردی خدمت حضرت رسول (صلی الله و علیه وآله) رسید و گفت: یا رسول الله مرا موعظه فرمایید.
حضرت فرمودند:
لا تَغضَب قَظُّ فَاِنَّ فیهُ مُنازَعَهَ رَبِّکَ
هرگز خشمگین مشو که در آن منازعه با پروردگار است.
گفت: زِدَنی یا رَسولَ الله
بیشتر بفرمایید.
اِیّاکَ وَ ما تَعتَدِرُ مِنهُ فَاِنَّ فیهَا الشِّرکَ الخَفِّیِ
از آنچه باید برایش عذرآوری پرهیز کن که در آن شرک خفی است.
گفت: زِدنی یا رَسولَ الله
بیشتر بفرمایید.
صَلِّ صَلاهَ مُودعٍ فَاِنَّ فیها الوُصلَهَ وَالقُربی
چون نماز میخوانی چنین بنگار که واپسین نماز توست که در آن قرب است.
گفت: زِدَنی یا رَسولَ الله
بیشتر بفرمایید.
اِستَحیِ مِنَ اللهِ استِحیاءَکَ مِن صالِحی جیرانِکَ فَاِنَّ فیها زیادَهَ الیَقینِ
از خداوند حیا داشته باشد چنان که از بهترین همسایه ات حیا می کنی؛ زیرا که آن بر یقین می افزاید.
همان طور که انسان مراقب است که حرمتش در میان همسایگان شکسته نشود و هیچ نمی خواهد که آنها از او کاری را ببینند که موجب سرشکستی او بشود به فرمودهء حضرت با حیا کردن از خداوند می توان به یقین بیشتر دست یافت و البته بالاترین درجهء ایمان یقین است.
بنابراین همان گونه که از حضور دیگران شرم می شود و برخی از کارها انجام نمی گردد، باید ازمحضر الهی شرم کرد و از انجام معاصی پرهیز کرد. چطور می شود که در حضور پروردگار به گناه تن داد؟ اهل خدا در خلوت مراقبتهای جدی به خرج می دهند چون محضر پروردگار را کاملاً درک می کنند.
علل بیحیایی
هر چند گفته شد که حیا در انسان، امری فطری است اما علل و عواملی او را از این امر فطری دور میسازد، که در اینجا به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
1 - حرمت شکنی: امام کاظم (علیه السلام) میفرماید: «پرده شرم و آزرم میان خود و برادرت را برندار و مقدارى از آن را باقى گذار، زیرا برداشتن آن، برداشتن حیاست.»(اصول کافی، ج 2، ص 672)
اگر در جامعه مرزها و حریمها معیّن نباشد و هر کس به خود اجازه دهد وارد حریم دیگران شود، به تدریج بیحیایی در جامعه رواج پیدا میکند. صمیمیت و خودمانی شدن در جای خود امری پسندیده است اما اگر به افراط کشیده شد، حرمتها شکسته میشود. در اسلام جایگاه هر کس تعریف شده است. پدر و مادران نباید پرده شرم میان خود و فرزندان را بردارند و حرفهایی بزنند که ارزش آنان را نزد فرزندانشان پایین آورد. همینطور فرزندان نیز باید حرمت والدین را نگه دارند و از گفتار یا عملی که حمل بر بیحیایی میشود پرهیز کنند. هر چند ارتباط نزدیک فرزندان با پدر ضروری است، اما اسلام به آنها سفارش کرده که او را به نام صدا نزنند. این نکته مهمی است که گاهی از آن غفلت میشود.
داستان احترام حضرت علی (علیه السلام) به مهمان خود و شستن دست او پس از سرو غذا و واگذار کردن شستن دست پسر مهمان به فرزندش محمد، نشان دهنده رعایت و پاسداشت حرمتهاست و به ما میآموزد که جایگاه هر کس باید محترم شمرده شود تا حیا و شرم در بین افراد ماندگار شود.
2 - درخواست غیر ضرور از مردم: گرچه مشکلات زندگی گاهی آدمی را به درخواست از دیگران وا میدارد اما تا ضرورت ایجاب نکند نباید دست نیاز به سوی دیگران دراز کرد، چون به تدریج حیا از آدمی رخت بر میبندد. امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «دست نیاز به سوى مردم دراز كردن، عزت را سلب مىكند و حیا را مىبرد.»(همان، ص 148)
البته موارد اضطرار از این قاعده مستثناست.
3 - پرحرفی: یکی از عوامل بی حیایی، زیاد سخن گفتن است. امام علی (علیه السلام) میفرماید: هر که زیاد حرف زد، راه خطا بسیار پویید و آنکه بسیار خطا کرد، شرم او اندک شد و آنکه شرمش کم شد، پارساییاش کم گردد و آنکه پارساییاش اندک شد، دلش مُرد. (نهج البلاغه، قصار 349)
4 - شرابخواری: امام رضا (علیه السلام) حکمت تحریم شراب را از بین رفتن عقل و حیا دانسته و فرمودهاند: خداوند متعال شراب را حرام فرمود، زیرا شراب تباهی میآورد، عقلها را در شناخت حقایق، باطل میکند و شرم و حیا را از چهره فرد میزداید. (فقه الرضا، ص 282)
5 - معصیت خدا: یکی از آثار گناهان، دریدن پردههای اجتماعی و بیحیایی است. امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «از براى خداى متعال بر بنده با ایمانش چهل پرده است كه هر گاه گناهى بزرگ انجام دهد، یكى از آن پردهها برداشته مىشود.»(اختصاص مفید، ص 220)
در روایتی، امام سجاد (علیه السلام) از گناهان خاصی نام برده که پردهها را میدرد و موجب بیحیایی میشود. این گناهان عبارتاند از: شراب خواری، قمار بازی، رد و بدل کردن سخنان لغو، شوخی خارج از نزاکت برای خنداندن مردم، عیب دیگران را بیان کردن و همنشینی با مردمان بد نام. (معانی الاخبار، ص 270)
فرآوری: زهرا اجلال
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
سایت دکتر سید محسن میرباقری
پرسمان
اسک دین
مطالب مرتبط: