از کرخه تا بهشت
او قبل از انقلاب، با وجود سن کم، در راهپیماییها و تظاهرات شرکت میکرد. بعد از انقلاب نیز از اعضای فعال بسیج مسجد رضوی شهرری بود. در فعالیتهای مختلف فرهنگی و اجتماعی محل نقش تعیینکنندهای داشت تا اینکه به عنوان بسیجی عازم جبههها شد و در چندین عملیات نظیر فتحالمبین، والفجر مقدماتی، والفجر 3 و 4 شرکت کرد. شهید کلهر به طور ذاتی از تفکر و دانش نظامی بالایی برخوردار بود و با عشق و علاقه خاصی با دشمن بعثی میجنگید و همیشه به همرزمانش میگفت: تا هر وقت جنگ باشد در منطقه میمانم و اگر بعد از جنگ زنده بمانم، به طلبگی ادامه خواهم داد. اما در نهایت ایستادگیاش در 14 آذرماه 1362 در حین اجرای عملیات والفجر 4 در دامنه ارتفاعات کانی مانگا مشرف به شهر پنجوین عراق، بر اثر اصابت گلوله به سرش به آرزوی دیرینه خود که همنشینی و محشور شدن با شهدای کربلا بود، رسید. پیکر پاک این شهید در بهشت زهرای تهران (س)، قطعه28، ردیف 23، شماره 17 به خاک سپرده شد. شهید صدای زیبا و دلنشینی داشت و در گردان مقداد لشکر 27 محمد رسولالله(ص) به مداحی اهل بیت عصمت و طهارت(ع) میپرداخت. او در جمع رزمندگان از صورت نورانی و سیرت معنوی والایی برخوردار بود به طوری که هنگام برپایی نماز جماعت، با وجود فرماندهان و دیگر افراد گردان، همه علاقه داشتند که نماز را به امامت علیرضا اقامه کنند. همچنین از آنجا که به احکام دینی تسلط داشت، پاسخگوی سۆالات شرعی رزمندگان نیز بود.
سعی کنید پشتیبان رهبر باشید و حرفهایتان را با حرف او یکی کنید. پدر و مادر عزیز که سالیان دراز برای من زحمت کشیدهاید، حال، دیگر موقع بازگشت رسیده است
فرازی از وصیتنامه شهید
سعی کنید پشتیبان رهبر باشید و حرفهایتان را با حرف او یکی کنید. پدر و مادر عزیز که سالیان دراز برای من زحمت کشیدهاید، حال، دیگر موقع بازگشت رسیده است؛ امیدوارم شما این امانت را که از طرف خدا نزدتان بوده با رضای کامل به صاحب اصلیاش بدهید.
از کرخه تا بهشت
طلبه شهید علی کلهر، در هجدهمین روز از بهمن ماه سال 1343 در خانوادهای متدین و انقلابی به دنیا آمد. دوره ابتدایی را در دبستان فردوسی گذراند و مقطع دبیرستان را تا سال دوم طی کرد و پس از آن وارد حوزه علمیه شده و به تحصیل علوم حوزوی پرداخت. او در تمام تظاهرات خیابانی و محلی و تحصنهای مدارس و راهپیماییهای بزرگ عاشورا و تاسوعا شرکت داشت.
با پیروزی انقلاب اسلامی، در بازسازی و سازندگی کشور فعالانه شرکت کرد و به عضویت بسیج و جهاد درآمد. علی نزد شیخ مصطفی تهرانی و حاج آقا شاکری در مسجد جامع بازار به فعالیتهای درسی و دینی میپرداخت. او از بنیانگذاران بسیج محل بود و آموزش رزمی و ورزشی جوانان و نوجوانان محل را بر عهده داشت. با شروع نبرد ایران و عراق، از مسجد میرزا موسی «مسجد جامع بازار» به جبههها اعزام شد و اعزامهای بعدی او از طریق سپاه پاسداران صورت گرفت. در چندین عملیات ازجمله شکست حصر آبادان، مطلعالفجر و فتحالمبین و در مناطق عملیاتی آبادان، شوش، کرخه نور و بازی دراز شرکت داشت. علی دیدهبان بود و در نهایت عشق بازی با معبودش، در عملیات فتحالمبین بر اثر اصابت ترکش خمپاره در کرخه نور به درجه رفیع شهادت نائل شد. پیکر مطهرش در خاکهای بهشت زهرای تهران در قطعه 24، ردیف 115، شماره 35 با رسیدن به معبودش آرامش یافت. علی در آخرین دیدارش با اقوام و دوستان و همرزمان طوری رفتار میکرد گویی همه از رفتار و سیمای ایشان متوجه شده بودند به زودی شهید میشود. او به مادرش گفته بود: مادر، این ابراز محبت شما مانع شهادت من میشود. مادر در جوابش گفته بود: پسرم، من از خدا سعادت شما را میخواهم و شهید در پاسخ به مادرش میگوید که سعادت برای خوبهاست ولی شهادت برای بهترینهاست و من شهادت را برگزیدهام.
فرازی از وصیتنامه شهید علی کلهر
این شهید با استعانت از بیانات امام راحل (ره) که درباره شهید چمران فرمودند: گمنام بزیست و گمنام بمیر، اطرافیان را به رعایت این جمله مهم سفارش میکرد. همچنان که خود نیز در زمره گمنامان تاریخ قرار گرفت و بعد از شهادتش هیچ آثار و وصیتنامهای از وی باقی نماند و اینگونه به خیل نامآوران تاریخ پیوست.
منبع: روزنامه جوان