مفرد شناسی در علوم حوزوی و نحوه آموزش آن (2)
در بخش قبلی نوشتار، به مفرد شناسی و جایگاه آن در زبان عربی و ارتباط آن با ادبیات عرب پرداخته شد. در این بخش، جایگاه پژوهش لغوی در دروس رسمی حوزه در حال حاضر و مشکلات موجود، مورد رسیدگی قرار گرفته و راه حل آن بررسی می شود.
جایگاه پژوهش لغوی در دروس فعلی حوزه
وقتی با این نگاه به کتابها یا جلسات درس بزرگان مراجعه میکنیم، میبینم بزرگان خوب کار کردهاند و به شکلهای مختلفی به طلبهها در زمینه مفردشناسی و لغت، سفارشهای أکیدی میکنند. ولی مشکلی که وجود دارد، این است که تا امروز در حوزه، برای آموزشی کردن این مقوله مهم، یعنی مفردشناسی یا فقهاللغة، تلاشی انجام داده نشده است. در واقع، برای فراگیری کامل این دانش، هیچ برنامهای تدوین نگشته است. البته کتابهایی، نوشته و کارهایی به شکل مقطعی، انجام شده، اما این علم، به صورت آموزشی در نیامده است. متأسفانه به همین دلیل برخی طلبهها و همچنین استادان حوزه از این مقوله خیلی بیگانه هستند. برای نمونه، یکی از ابتداییترین پیشنیازها در بحث مفردشناسی یا واژهشناسی، شناخت منابع است و یکی از منابع مفردشناسی، معاجم لغت است و شناخت منابع در حدود یک پنجاهم بحث کلی آموزش مفردشناسی، سهم و اهمیت بسیاری دارد. ولی اگر آمار بگیریم، میبینیم بسیاری از طلبهها، اسامی مهمترین معاجم را هم نمیدانند. این در حالی است که شمار معاجم مهم و اولیه، بیش از ده مورد نیست. معاجمی که نویسندگان آنها مستقیماً با بادیهنشینها، که صاحبان لغت محسوب میشوند، مرتبط بودهاند و اقوالشان قابل استفاده است.
بعضی از طلبهها، جوهری و کتاب صحاحش، ازهری و تهذیباللغهاش، ابن درید و جمهرهاش، خلیل و العینش را نمیشناسند. حتی اگر مقاییساللغه را به اسم معجم بشناسند، فکر میکنند کتابی لغوی است و لغتِ صِرف در آن آمده است و اصلاً این کتاب شناخته شده نیست. شاید ابن فارس را در مقام ادیب بشناسند، ولی به عنوان لغوی نمیشناسند. این در حالی است که او یکی از مهمترین کتابهای لغت را نوشته است. اگر این بیگانگی بعضی طلاب و استادان را در نظر بگیریم، آنگاه متوجه جایگاه مفردشناسی در دروس فعلی حوزه میشویم و میفهمیم امروز در چه مرحلهای هستیم.
بزرگان ما، خودشان پرونده لغوی خود را بستهاند. بیشتر کسانی که به من برای کار لغتشناسی و مفردشناسی مراجعه میکنند، دوستانی هستند که میخواهند کار علمی قوی انجام بدهند و برایشان دغدغه ایجاد شده است. این نشان میدهد، کسانی که کار علمی قوی میکنند، متوجه اهمیت این موضوع میشوند و دنبال حل آن نیز میروند، همان طور که بزرگان ما این کار را کردند. اما هزینه زیادی باید بپردازند؛ یعنی وقتی میتوان این تخصص مهم را با یک دوره خیلی کوتاه و فشرده یاد گرفت و ذخیره کرد، چرا باید عقب بیفتد تا زمانی که شخص در کارش به این مشكل بربخورد. در آن وقت، پیدا کردن منبعی که از آن مطالب را فراگیرد و هم یافتن استادی که بتواند او را آموزش دهد، مشکلتر است. برای همین، وقت زیادی خواهد گرفت. علاوه بر مسأله صرفهجویی در وقت، ممکن است کسانی اصلاً وارد این وادی نشوند و این یک ضربه به شمار میرود و هنگامی که شخص به مراحل بالای علمی برسد، خلأ آن را احساس خواهد کرد که دیگر به هیچ شکل نمیتواند آن را پر کند.
مشکل از کجاست؟
به نظر می رسد یکی از دلایل اصلی بروز مشکل این بوده که تا امروز، جایگاه آن به درستی تشریح نشده است. در سابقه درسی بزرگانمان وجود دارد که لغت کار میکردهاند. باید توجه کرد که آن زمان مثل امروز نبوده که نظام درسی نوشته شده باشد. نظام درسی مربوط به دوران متأخر است. باید ببینیم چگونه هر یک از بزرگان، شاگردان خود را پیش میبردند. میدانیم که خیلی از بزرگان، به شاگردان خود لغت و تحقیق لغوی یاد میدادهاند. از این رو، توجه به این امرِ مهم وجود داشته است. اما حالا که نظام درسی نوشته شده و میخواهند بر اساس نظام درسی، طلبه را جلو ببرند، این درس مغفول مانده است که احیای آن نیز کار مشکلی نخواهد بود و در این زمینه کارهایی در حال انجام است و این بیتوجهی که تا الان احساس میشد، تا حدودی دارد برطرف میشود. البته دیده می شود که در مرکز مدیریت و در مراکز تخصصی، این دغدغه به وجود آمده است و انشاءالله سرانجامش این باشد که نظام آموزشی ما این بحث را قبول کند.
راه حل چیست؟
برای اینکه این بحث در میان طلاب و نیز در بین فضلای حوزه جایگاهش را پیدا کند، چند راه به ذهن میرسد که خودم چند وقت اجرا کردم و خیلی هم اثر داشته است. شاید بتوانم عرض کنم که این چند سال بنده یک تنه در این زمینه ورود کردم و خیلی هم وقت گذاشتم. یکی از مهمترین عواملی که سبب ایجاد انگیزه و شناخت اهمیت این مسأله میشود، این است که از همان ابتدا طلابِ مدارس را با لغت و ارتباطش با ادبیات عرب آشنا کنیم. بنده الان گاهی برای طلبههای سطح سه و چهار، سۆالهایی مطرح میکنم که آنان نمیدانند جواب آنها را باید از کجا به دست آورند، یعنی طلبه پس از دوازده یا پانزده سال در حوزه نمیداند ثلاثی مجرد یا ابواب ثلاثی مزید فعلها را کجا میتواند پیدا کند. برای همین، از همان پایه اول باید به طلبهها گفته شود که قسمت عمدهای از ادبیات عرب در معاجم است و چند معجم نیز به آنها معرفی شود. در این صورت، طلبه اهمیت مسأله را میفهمد.
قرار دادن واحد درسی برای این درس، یکی از ضروریاتی است که باید انجام شود. این مهم، هنوز در سطح یک اعمال نشده است، ولی خبر دارم در سطح دو و سه، برخی مراکز تخصصی این درس را گذاشتهاند. این واحد باید از ابتدا در نظر گرفته شود. برگزاری جلسات توجیهی با استادان مدارس نیز بسیار سودمند است. عموم استادان ما، به ویژه استادان دوره ادبیات از این مقوله دور هستند. حتی میتوان برای استادان ادبیات عرب، کلاسهای علمی گذاشت و مفردشناسی را به ایشان یاد داد تا آنها به طلبهها یاد بدهند. این کار سبب میشود که استادان، انگیزه پیدا کنند و طلبهها را نیز به این سمت و سو بکشانند. در این قسمت، نقش استادان خیلی محوری است. برای همین، استادان باید در این زمینه، توجیه شوند. الآن استاد کافی هست و زمینه نیز آماده است.
منبع: پایگاه اینترنتی رهنامه
تهیه وتنظیم:محسن تهرانی- گروه حوزه علمیه تبیان