آیا چراغی كه به خانه روا است...درسته؟
ضرب المثلی در جامعه ما جا افتاده است با این مضمون که : «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» آیا این ضرب المثل درست است ؟آیا بر دستورات اسلام مبنی بر انفاق و ایثار در تعارض نیست؟
بارها شنیدهایم كه امام حسن مجتبی علیه السلام سه مرتبه تمام دارایى خویش را با فقرا تقسیم كرد، نصف آن را براى خود برداشت و نصف دیگر را به فقرا داد!».[1]
و یا روایتی هست كه؛ مرد نیازمندى خدمت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم رسید و عرض كرد: گرسنهام، فقیرم، نیازمندم، كمكم كنید! پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم به یكى از اصحاب فرمودند: به منزل ما برو، اگر چیزى، كه به درد این شخص بخورد، یافتى بیاور تا به او بدهیم. آن فرد به منزل پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم رفت و برگشت و چیزى نیافت!
پیامبر خطاب به اصحابش فرمود: كدام یك از شما مىتواند امشب این شخص را میهمان خود كند و به او غذا بدهد؟
یكى از اصحاب آمادگى خویش را براى این كار اعلان كرد و به همراه آن شخص نیازمند به منزلش رفت. پس از ورود به منزل سرى به آشپزخانه زد، جز غذایى كه خانمش براى او و فرزندانش تهیّه كرده بود، چیزى نیافت!
مرد به همسرش گفت: بچّهها را قبل از خوردن شام بخوابان! سپس غذا را بیاور.
همسرش بچّهها را گرسنه خوابانید و سپس سفره را پهن كرد، صاحبخانه پس از آماده شدن شام، چراغ را خاموش كرد. و به همراه میهمان نیازمند مشغول خوردن غذا شد. او دستش را به سوى غذا دراز مىكرد و بدون این كه غذایى بردارد به نزدیك دهانش مىبرد تا میهمان متوجّه نشود او غذا نمىخورد و كاملًا سیر شود.
بدینسان او و خانوادهاش آن شب را گرسنه خوابیدند و غذاى مورد نیاز خود را به آن فقیر دادند.
روز بعد به خدمت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم رسید، پیامبر همین كه او را دید فرمود: دیشب با میهمانت چه كردى؟ آن مرد تمام داستان را براى حضرت تعریف كرد. پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: به خاطر این عمل تو دیشب آیهاى از قرآن بر من نازل شد.
«انصار آنها (مهاجرین) را بر خود مقدّم مىدارند؛ هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند.».[2]
اما سوالی كه اینجا مطرح میشود این است كه: چرا این بزرگوران این گونه اهل انفاق بودند مگر این حرف را كه چراغی كه به خانه روا است به مسجد حرام است را قبول نداشتند؟
شاید بشود در پاسخ این را گفت كه: این بزرگواران میدانستد كه؛ خداوند حوایج بسیارى از بندگانش را به وسیله بندگان دیگر انجام مىدهد و تصوّر نمیكردند كه هر چه دارند مخصوص خود آنهاست؛ بلكه خود را واسطه میدانستند. و خوشا به حال بندگانى كه واسطه بین خداوند و نیازمندان هستند. خداوند متعال این مطلب را به صورت زیبایى در قرآن كریم بیان كرده است:
«به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نماینده (خود) در آن قرار داده انفاق كنید».[3]
و شاید به خاطر این بوده است كه این بزرگواران میدانستند كه: احسان دو رقم تأثیر دارد؛ تأثیرى در احسان كننده (مُحْسِنْ) دارد، و تأثیرى دیگر در احسانشونده.
تأثیرى كه این عمل در احسان كننده دارد، بسیار مهمتر از تأثیر آن در احسان شونده است. (برخلاف آنچه معمولًا تصوّر مىشود و بدین جهت در بسیارى از موارد احسان همراه با منّت و آزار و اذیّت است).
جالب این كه قرآن مجید درباره زكات، كه نوعى احسان است، تعبیر به «تُطَهِّرُهُمْ» و «تُزَكیهِمْ».[4] دارد؛ یعنى احسان باعث «طهارت» و «تزكیه» احسان كننده مىشود، به رشد اخلاقى او كمك مىكند و باعث از بین رفتن صفات زشت و رذیله او مىگردد.
شاهد این مطلب روایتى است كه مىگوید: «صدقهاى كه به فقیر مىدهید قبل از این كه به دست فقیر برسد، به دست خدا مىرسد!» .[5]
آیه انفاق .[6] هم به خوبى دلالت بر این مطلب دارد، كه انفاق باعث رشد و نموّ انفاق كننده مىگردد.
این بزرگواران میدانستند كه احسان نه تنها طهارت فردى را به دنبال دارد، بلكه باعث طهارت اجتماعى نیز مىگردد؛ زیرا یكى از عوامل مهمّ بسیارى از گناهان اجتماعى فقر است، و هنگامى كه در سایه احسان فقر برچیده شود، جامعه نیز پاك مىگردد.
وقتی انفاق این همه فایده دارد پس این حرف كه «چراغی كه به خانه روا است به مسجد حرام است» دیگر جایگاهی نخواهد داشت.
پی نوشت ها:
[1]. منتهى الآمال، جلد اوّل، صفحه 417،
[2]. «وَ یُۆْثِرُونَ عَلى انْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ .»[حشر ایه 9]
[3]. «آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِه وَ انْفِقُوا مِمَّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفینَ فیهِ». [سوره حدید آیه 7]
[4]. این دو جمله در آیه شریفه 103 سوره توبه آمده است.
[5]. صحیح مسلم، جلد 2، صفحه 702،( به نقل از مثالهاى زیباى قرآن، جلد اوّل، صفحه 109).
[6]. منظور از آیه انفاق، آیه 261 سوره بقره است.
بخش اخلاق عرفان اسلامی تبیان
منبع: سایت رهروان ولایت