درباره كلاسهای داستاننویسی
چگونگی برپایی این كلاسها هنوز مخالفان و موافقانی دارد. مخالفان این كلاسها معتقدند این شیوه آموزشی دستاورد مثبتی برای جامعه ادبی كشور به بار نمیآورد و موافقان این كلاسها نیز معتقدند برترین قریحهها نیز نیاز به آموزش اصولی داستاننویسی دارند تا بتوانند آثار فاخر تولید كنند. در این میان سیل این نظرات متفاوت، كلاسهای داستاننویسی مجازی نیز تازه متولد شدهاند.كلاسهایی كه هنرجویان از پشت یارانهها به اصول داستاننویسی اشراف پیدا میكنند.شیوهای كه هنوز در ایران آنقدر نوپاست كه بیش از دو سال از تاسیس مدرسه داستاننویسیاش در فضای مجازی نمیگذرد. مخالفان و موافقانی كه هر كدام از منظر خود به این ماجرا نگاه میكنند اگرچه شاید دیگر در ضرورت برپایی این كلاسها با یكدیگر اختلاف چندانی ندارند اما در شیوه برگزاری و كیفیت این كلاسها تفاوت دیدگاههای همچنان قاطع دیده میشود. اختلافی كه شاید سر اصلیاش به مبنایی وجود این كلاسها نیز گره بخورد و دوباره همان بحث كهنه بودن یا نبودن این كلاسها را در پهنه ادبی كشور زنده میكند.
معلمهای واقعی در این كلاسها نیستند
كلاسهای داستاننویسی حضوری هنوز نسبت به آنچه كه به نام قصهنویسی مجازی معرفی میشود، حضورپررنگتری دارند. شاید به همین دلیل است كه باید پرداختن به ماهیت كلاسهای قصهنویسی مجازی را از ضرورت كلاسهای حضوری آغاز كرد و از این طریق به بررسی این ماجرای قدیمی پرداخت.«علیاصغر شیرزادی» نویسنده و منتقد ادبی است كه آثاری همچون «یك سكه در دو جیب»، «طبل آتش»، «هلال پنهان» را در كارنامه خود دارد. این نویسنده موضوع كلاسها و كارگاههای داستاننویسی را از زاویه ضرورت وجود این جمعهای آموزشی نگاه كرده و میگوید: «بد نیست برای روشن شدن بحث كلاسهای مجازی داستاننویسی در ابتدا به ضرورت وجود این كلاسها اشاره كنیم. من به عنوان یك نویسنده به لزوم و ضرورت آموزش درباره هر موضوعی معتقد هستم. اما به سرانجام رسیدن و مفید واقع شدن این آموزش به این نقطه باز میگردد كه ما آن را از چه زاویهای نگاه كنیم. با اینكه نقطه عزیمت به سوی داستاننویسی داشتن ذوق و قریحه لازم است اما آموزش صناعت ادبی قوی نیز مسئله مهمی است كه نباید از آن غافل شد. با نگاه كوتاهی در مییابیم كه كلاسهای داستاننویسی در كشور ما از سابقه طولانی برخوردار نیست. قدمت این كلاسها هنوز به نیم قرن هم نمیرسد زیرا این شیوه داستاننویسی از دو یا سه دهه پیش رایج شدند. این روزها مشاهده میكنیم كه سیل عظیمی از این كلاسها در فرهنگسراهای دولتی یا موسسات غیر انتفاعی تشكیل میشود.اما مسئله واقعی اینجاست كه چه كسی آموزش این صناعت را بر عهده میگیرد؟ آیا هنرجویان از كسی كه از قریحه خلاق داستاننویسی آن هم به صورت شش دانگ بهرهمند است قصهنویسی را فرا میگیرند یا از كسی كه به مدد ترجمه و تحقیق به نظریه پردازی و نقد ادبی متمركز شده است، داستاننویسی را فرا میگیرند؟ متاسفانه باید بگویم كه اقبال گروه دوم در حال حاضر بسیار بیشتر است. بسیاری از كسانی كه با عنوان معلم بر سر این كلاسها مینشینند تا به حال چهار پاراگراف ادبیات داستانی ننوشتهاند. البته این نكته را نباید فراموش كرد كه بسیاری از افراد به خاطر شركت در كلاس و قصهنوشتن پا به این كلاسها نمیگذارند.پیدا كردن روابطعمومی یا محفل بازیهای مرسوم نیز هدف دیگر كسانی است كه پا به این كلاسها میگذارند. البته آنچه به عنوان كارگاه برگزار شده شیوه مناسبتری است زیرا بحث و گفتوگو به شیوه دموكراتیكتری در آنجا جریان دارد و همه چیز به تكگویی استاد بستگی ندارد. این نویسنده در كل به ماهیت فعلی كلاسهای داستاننویسی با دیده شك و تردید مینگرد،درباره كلاسهای داستاننویسی كه حالا در فضای مجازی برای خود جایگاهی كسب كرده،میگوید: «اگرچه من به شخصه به آنچه كه در حال حاضر به عنوان كلاسهای داستاننویسی برگزار میشود،اعتقاد ندارم و معتقدم نویسنده در تنهایی خود باید به خلاقیت و رشد برسد،با این وجود ضرورت این كلاسها را نیز نفی نمیكنم. درباره كلاسهای داستاننویسی مجازی كه در فضای اینترنت برگزار میشود، قضاوت هنوز زود است. سابقه این نوع كلاسها كه از آموزشهای حضوری كمتر است، باید بگویم اصل قضاوت را باید به خروجیهای این كلاسها متكی كرد؛ این كلاسها كه در بهترین حالت حتی نویسنده متوسط بیرون نمیدهد دیگر وضع مجازی آن نیز معلوم است.»
استانداردهای تدریس رعایت نمیشود
انتقاد به شیوه تدریس كلاسهای نویسندگی،موضوعی است كه اتفاق نظر بیشتری درباره آن وجود دارد. «ناهید طباطبایی» نیز از این جرگه منتقدان جدا نیست. وی به برخی از ویژگیهای تدریس در این كلاسها اشاره كرده و میگوید: «مدرسی كه میخواهد پایههای كار خلاق و پرتكاپوی قصهنویسی را در ذهن هنر جوی خود بنا كند حتما باید كار داستاننویسی كرده باشد یا به صورت آكادمیك قواعد نوشتن و اصول حرفهای داستاننویسی را به درستی فرا گرفته باشد.یك آسیب جدی و فراگیر این كلاسها این است كه برخی از اساتید توقع دارند، شاگردان رونوشتی از خودشان باشند و دنیای نویسندگی را از منظرخودشان ببینند كه این آسیبی بسیار جدی را رقم زده است. آسیب دیگر این است كه عدهای هنوز فكر میكنند با روابط استاد و شاگردی مرسوم كه در گذشته رواج داشت میتوانند به اوضاع این كلاسها سر و سامان دهند و هنرجو تربیت كنند. به نظر من این كلاسها در شرایطی به رشد و نهادینه شدن میرسند كه یك نظارت حرفهای جدی درباره آنها وجود داشته باشد. تاسیس هنرستانهای حرفهای داستاننویسی و نظم دادن به سیل علایقی كه در این زمینه وجود دارد، یكی از راهكارهای توجه جدی به مقوله آموزش داستاننویسی است كه ما باید آن را در نظر بگیریم. آموزش داستاننویسی مجازی نیز از این جرگه جدا نیست. ما مانند بسیاری از مسائل از اصول آموزش حرفهای داستاننویسی مجازی دور هستیم اصولی كه هر روز در كشورهای پیشرفته به روز میشود و ما هنوز آن را به شیوهها و روشهای شخصی یا منحصربهفرد تعریف میكنیم.»
چگونگی برپایی این كلاسها هنوز مخالفان و موافقانی دارد. مخالفان این كلاسها معتقدند این شیوه آموزشی دستاورد مثبتی برای جامعه ادبی كشور به بار نمیآورد و موافقان این كلاسها نیز معتقدند برترین قریحهها نیز نیاز به آموزش اصولی داستاننویسی دارند تا بتوانند آثار فاخر تولید كنند.
در مدرسه قصهنویسی آنلاین چه میگذرد؟
آنچه كه در این میان واضح به نظر میرسد این است كه اطلاعات از چگونگی تشكیل شدن و ماهیت كلاسهای قصهنویسی مجازی زیاد نیست. اگرچه هنوز بسیاری به ضرورت كلاسهای داستاننویسی ایمان ندارند اما بسیاری نیز معتقدند كه نه تنها كلاسهای آموزشی داستاننویسی باید وجود داشته باشد بلكه ما باید در شرایط فعلی كلاسهای داستاننویسی مجازی را تقویت كنیم. «جواد جزینی» قصهنویس و مدرس داستاننویسی، حدود 20 سال است كه در حوزه هنری داستان تدریس میكند. نویسندهای كه آثاری در زمینه دفاع مقدس دارد حالا دو سال است كه مدرسه قصهنویسی آنلاین را تاسیس كرده است.
جزینی این موضوع كه هنوز عدهای ضرورت كلاسهای داستاننویسی را چه به صورت واقعی و چه به صورت مجازی قبول ندارند را ناشی از كم اطلاعی از روند آموزش داستاننویسی دنیای مجازی در كشورهای پیشرفته دانسته و میگوید: «به نظر من مخالفت با آموزش داستاننویسی چه به صورت حضوری و چه به صورت مجازی از یك واقعیت تلخ حكایت دارد كه ما هنوز از آنچه كه در دنیا به عنوان كلاسهای قصهنویسی میگذرد اطلاعات به روز نداریم.به نظر من الان حتی سنتیترین آدمها در حوزه آموزش نیز باید متقاعد شده باشند كه الگوی آموزش قصهنویسی بیش از پنج دهه است كه درغرب و بیش از دو دهه است كه در ایران رواج دارد. برخی تصور میكنند كه كلاسهای مجازی داستاننویسی فقط روخوانی اصول داستاننویسی از روی یك متن است حال آنكه همه چیزهایی كه در كلاسهای داستاننویسی حضوری وجود دارد در كلاسهای داستاننویسی مجازی نیز تجربه میشود.دراین شیوه نوین آموزشی در مراحل اولیه ذهن هنرجو با كتابهای مفید تغذیه میشود كتابهایی كه هر كدام با مثالهای زیادی همراه است و به نوعی خود آموز محسوب میشود. دانشجو با ثبتنام در این مدرسه میتواند به صورت آنلاین از درس استاد بهرهمند شود و سوالهای خود را نیز از استاد بپرسد. قصههای بچهها در دنیای مجازی به نقد گذاشته میشود و هنرجویان میتوانند باز خوردهای كار خود را ببینند. بنابراین این شیوه بر تكگویی و آموزش صرف بنا نشده است.»
ریشه مشكل هنوز حل نشده است
آرزوی نویسنده شدن نیز مانند بازیگر شدن در ذهن بسیاری از مردم بخصوص جوانان و دانشجویان وجود دارد. خلق داستانی كه از جهان ذهن یك نفر ریشه میگیرد و بر آدمهای دیگر تاثیر میگذارد هنوز به ساز وكارهای زیادی نیاز دارد. كیفیت برخی كلاسهای داستاننویسی، انحصار آموزش داستاننویسی به جلسات خانگی و نیمهخصوصی و نبود نظام آموزشی علمی مشكلاتی است كه هنوز بر این ماجرا سایه افكنده است مشكلاتی كه آنقدر طولانی شده كه فضای فكر كردن به كلاسهای مجازی را نیز سلب كرده است. گام برداشتن برای حل مشكل اولیه شاید نخستین حركت مثبتی باشد كه میتواند چگونگی و چرایی كلاسهای ادبی مجازی را بیشتر روشن كند و ماهیت كلاسهای ادبی را با وضوح بیشتری به تصویر بكشد.
بخش ادبیات تبیان
منبع: تهرانامروز/ زهرا نوروزی