تبیان، دستیار زندگی
ما از مباحثه کردن، خیلی استفاده می‌کردیم و چه بسا می‌توانم بگویم استفاده ما از مباحثه، کمتر از استفاده از استاد نبوده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جایگاه درس خارج در مسیر طلبگی (2)

جایگاه درس خارج در مسیر طلبگی (۲)
ما از مباحثه کردن، خیلی استفاده می‌کردیم و چه بسا می‌توانم بگویم استفاده ما از مباحثه، کمتر از استفاده از استاد نبوده است.

توصیه دیگر این است که طلاب، دیر به درس نیایند. دیر آمدن، یعنی تلف کردن وقت. خدا حضرت امام را رحمت کند. ایشان می‌فرمودند: من دلم می‌خواهد طلبه‌ها سر وقت بیایند، نه زود و نه دیر؛ به ‌طوری که وقتی در مسجد اعظم، درس را شروع می‌کنم، درِ مسجد اعظم تزاحم بشود. مثلاً هشت صبح که استاد شروع بکند، این طور نباشد که طلبه از ساعت هفت یا هفت و نیم آنجا آمده و نشسته باشد. برای چی باید این‌طور باشد؟

درباره مباحثه به نکته ای اشاره می کنم. ما از مباحثه کردن، خیلی استفاده می‌کردیم و چه بسا می‌توانم بگویم استفاده ما از مباحثه، کمتر از استفاده از استاد نبوده است. اگر طلبه این نکات را رعایت کند، هدف درس خارج که رسیدن به اجتهاد است، تأمین می‌شود. من از امام خمینی (ره) استفاده کردم. استفاده من بیشتر از امام (ره)، در فقه و اصول بود. به درس علمای دیگر، مثل مرحوم آیت‌الله داماد، گلپایگانی، اراکی و بروجردی هم مقداری رفته‌ام، ولی بیشتر، از امام استفاده کردم.

مرحوم حضرت امام (ره)، مردی خوش‌بیان و متدین بود. به هیچ کس هم باج نمی‌داد. بنده خدا بود. برای خدا حساب باز می‌کرد. اهل دنیا نبود. اهل این نبود که بخواهد خودش را مطرح کند. وقتی می‌آمد بحث می‌کرد، به فلک هم باج نمی‌داد. همه حرف‌هایش استدلالی بود. یادم می‌آید یک وقتی ایشان فرمودند: والله شیخ مفید هم باید این حرف‌ها را قبول بکند. ایشان این‌طور قوی بحث می‌کرد. با وجود این، بیرون از کلاس، به یک طلبه عادی هم احترام می‌گذاشت. من سعی می‌کردم گه‌گاهی که آقا را در خیابان می‌بینم، اول سلام کنم. یادم هست یک بار ایشان از مدرسه فیضیه بیرون می‌آمدند. تقریباً فاصله من با امام، 25 متر بود. گفتم صبر کنم تا ایشان نزدیک بشوند و سلام کنم. نمی‌دانم معمم بودم یا نه. ایشان ده ـ دوازده متر مانده بود که به من برسد، سلام ‌کرد و نگذاشت من سلام کنم. وجود و کیفیت برخورد ایشان با طلبه‌ها، خودش درس اخلاق بود و اصلاً خودش را نمی گرفت. وقتی می‌خواست بیاید درس، تنها می‌آمد. بعد از درس می‌رفتیم سۆال بکنیم. گاهی بعد از درس، مسجد اعظم تشریف می‌بردند و در یکی از صفه‌ها می‌نشستند و به سۆالات پاسخ می‌گفتند. ایشان وقت آمدن به درس و وقت بازگشت به خانه، تنها می‌رفتند. گاهی که می‌رفتند، به همراهشان می‌گفتند بفرمایید شما. می‌گفت یک کاری می‌خواهید بکنید که من دیگر درس نیایم. این فرد باید هم تک باشد.

یک بار، من و یکی از فضلایی که یکی از علمای ارزشمند حوزه است، با حضرت امام کاری داشتیم. ایشان از مسجد اعظم بیرون آمدند و از همان قسمتی که کوچه باغ ملک بود، رفتند. ما از آنجا می‌آمدیم، امام از طرف مسجد سلماسی می‌آمدند. آنجا به ایشان رسیدیم و سلام کردیم. ایشان هر دوی ما را می‌شناخت. فرمودند که بفرمایید. گفتیم: با شما کار داریم. فرمودند: شما بفرمایید، من می‌آیم. نگذاشتند ما همراه ایشان باشیم. یعنی واقعاً روش، برخورد، اخلاق و صحبت‌های ایشان عجیب بود. آقای خمینی همین آقای خمینی بود که بعد هم که رهبر نظام و انقلاب شد، خودش را هیچ می‌دانست. می‌گفت: «همه کارها را خداوند عنایت کرده است. مردم این خدمت ها را کردند. کشور، کشور رسول الله است.» واقعاً اینها را می‌گفت. صورت‌سازی نمی‌کرد. اهل این حرف‌ها نبود. بهترین نهی از منکر و امر به معروف را انجام می داد.

اگر واقعاً برادران یا خواهرانی که در درس خارج شرکت می‌کنند، با یک پیش‌مطالعه خوب و دقت خوبی نسبت به مسائل شرکت و بعد هم با هم بحث کنند و بحثشان هم استدلالی باشد و به نقض و ابرام حرف استاد بپردازند، سبب می‌شود بعد از چهار ـ پنج سال که خوب در درس استاد شرکت کردند، دیگر نیاز نداشته باشند بیست یا پنجاه سال در درس خارج شرکت کنند. حضرت امام (ره) در این باره می‌فرمود که به نظر من طلبه‌ها باید یک کتابی که با قواعد بیشتر سر و کار دارد، مثل بیع مرحوم شیخ را پیش استاد بخوانند، چون درباره قاعده لزوم بیع، صحت بیع و ادله‌ای که این طرف و آن طرف است، بحث می‌کند. کتاب را برای تطبیق کردن قواعد در موارد و مصادیق، پیش استاد بخواند. هم‌چنین استادی پیدا بکند و یک کتاب را که با روایات سر و کار دارد، مثلاً کتاب زکات یا کتاب صلاه را بخواند که بیشتر روایات را مطرح و بررسی می‌کنند؛ (چون این گونه نیست که قواعدِ کلی باشد و مانند بیع، همان ادله‌ای که برای صحت معاطاة در بیع می‌آید، همان ادله برای نکاح و عاریه بیاید.) کتابی که بیشتر با روایات سر و کار دارد و این گونه، طلبه در فهم روایات و تعارض روایات و جمع ادله، استاد می‌شود؛ چون انسان در محضر استاد می‌تواند تبحر پیدا کند. فرمودند که اگر درک و فهم باشد، همین دو تا بس است و بساطش را جمع کند و برای خودش برود، به شرطی که مطالعه و مباحثه داشته باشد. وقتی یک دوره را خواند، دیگر بس است. یک وقت می‌خواهد استاد حوزه و جزو ارکان تعلیم حوزه شود، باید بیشتر کار کند، ولی افرادی که هدفشان این است که در حوزه،  معلومات دینی کسب کنند و هم خودشان استفاده کنند و هم مردم را در شهرها و روستاهای دیگر بهره‌مند سازند، به این شکلِ درس خواندن، مجتهد می‌شوند، ولی نه حد اعلی از اجتهاد، که مرجع تقلید شوند. همین کار را کنند، بس است.

این درباره آن قسمتی است که مربوط به بحث‌های خارج معروف حوزه است که فقه و اصول است، اما اسلام که فقط فقه نیست. اسلام شامل معارف و تفسیر و مباحث اعتقادی و اخلاقیات هم است. متأسفانه در حوزه‌ها، کار لازمی که الان در حق فقه و اصول انجام می‌شود، نسبت به تفسیر به این حد نمی‌شود. درسی که آیت‌الله جوادی دارند ادامه می‌دهند، درس بسیار پر برکتی است، ولی این کار در حوزه کم انجام می‌شود.

انسان باید اخلاقیات را یاد بگیرد. باید روی علم کلام، اخلاقیات یا معارف اسلامی، بحث شود. متأسفانه این گونه کارها، هنوز که هنوز است، در حوزه انجام نمی شود. یک قسمت از مسائل فقهی هم آن گونه که احتیاج و حقش است، روی آن کار نشده که یکی از آن مباحث، مباحث ولایت امر است. در مرحله اول، ولایت پیامبر بزرگوار و ائمه معصومین – علیهم السلام - که قرآن شریف فرموده است، باید تبیین شود. بعد از پیغمبر، ولایت حضرت امیر – علیه السلام - و ائمه – علیهم السلام - است و بعد از این، در زمان غیبت، ولایت برای فقیه است. اختیارات فقیه و ولایت فقیه یعنی چه؟ حقِ این مسئله فقهی و بسیاری از مسائل دیگر هم ادا نشده است. این‌ها کمبودهایی است که امیدواریم با اشراف و برنامه‌ریزی شورای عالی حوزه و اجرای مدیریت حوزه، این مباحث هم، آن طور که حقش است، در حوزه‌ها مطرح شود و طلابِ ما، از همه جهات بتوانند به نیازها پاسخ بگویند. اتفاقاً بیشتر نیاز مردم هم به علمایی است که این‌گونه آیات قرآن، لطایف و معارف اسلامی و اخلاقیات اسلام و این مسائل را کار کرده باشند. نمی‌گویم مردم به فقه نیاز ندارند. قطعاً این  طور نیست. مستحبات فقه هم قابل احترام است، ولی همان‌طور که نسبت به فقه حساب باز شده است، خوب است که به علوم دیگر هم توجه بشود و طلاب، نسبت به آن علوم هم توجه پیدا کنند تا طلبه‌ای در حوزه پرورش یابد که قرآن و تفسیر و اخلاقیات اسلام را بداند و با روایات در این باره نیز ارتباط داشته باشد تا مردم در کل کشور و بلکه دنیا، از معارف عمیق دینی استفاده بکنند. ان شاءالله خدا کمک بکند خدمت کنیم.


منبع:

http://www.pazhuhesh.com

تنظیم:محسن تهرانی-گروه حوزه علمیه تبیان