تبیان، دستیار زندگی
نویسنده «آب، باد، آتش» با اشاره به اینکه نمی‌توانیم از كارگاه‌های داستان‌نویسی انتظار داشته باشیم که قصه‌نویس تولید كنند، گفت: كلاس‌های داستان‌نویسی، دانشی عمومی از داستان را آموزش می‌دهد و باقی فاكتورها، چون ذوق و سلیقه و استعداد، را نمی‌تواند در افراد ا
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از کارگاه‌ قصه‌نویس تولید نمی‌شود


نویسنده «آب، باد، آتش» با اشاره به اینکه نمی‌توانیم از كارگاه‌های داستان‌نویسی انتظار داشته باشیم که قصه‌نویس تولید كنند، گفت: كلاس‌های داستان‌نویسی، دانشی عمومی از داستان را آموزش می‌دهد و باقی فاكتورها، چون ذوق و سلیقه و استعداد، را نمی‌تواند در افراد ایجاد كند.

محمد جواد جزینی

دومین شب از دوره دوم شب‌های داستان برج میلاد که به مناسبت هفته کتاب برگزار می‌شود، با داستان‌خوانی جواد جزینی، علی‌الله سلیمی، علیرضا سیف‌الدینی و شیوا مقانلو برگزار شد.

محمد جواد جزینی، نخستین نویسنده‌ای كه 27 آبان در شب‌های داستان برج میلاد داستان خواند، در سخنانی گفت: وقتی داستان‌نویسی و تدریس آكادمیك و علمی داستان در یك كشور متولی نداشته باشد، نتیجه این می‌شود كه علاقه‌مندان به داستان، مجبور هستند در فرهنگسراها، خانه‌های فرهنگ، دفاتر انتشارات یا حتی منازل شخصی خود، جمع‌های كوچكی را تشكیل دهند و جای خالی فضاهای آكادمیك را پر كنند و تجربیات خود را در حوزه داستان و داستان‌نویسی به اشتراك بگذارند.

وی ادامه داد: شاید عده‌ای كه داستان‌نویسی را به شكل آكادمیك تجربه كرده‌اند، این نقد را به كارگاه‌های داستان‌نویسی وارد كنند كه این نوع آموزش داستان‌نویسی، ابتدایی است ولی چون شكل منطقی و درست آن در كشور ما وجود نداشته، كارگاه‌ها جا افتاده‌اند و بسیاری از نویسنده‌های جامعه امروز ما حاصل همین فضاها هستند.

نویسنده كتاب «آب باد آتش» همچنین گفت: البته كارگاه‌های داستان‌نویسی در كنار تمام فوایدشان، آسیب‌ها و مضراتی هم دارند ولی سود آن بیشتر از آسیب‌هایش است. حتی ممكن است در این جمع‌ها، بحث‌های خصوصی هم شكل بگیرد و نویسنده‌ها از دغدغه‌های خود نیز بگویند ولی این مساله را كه كارگاه‌های داستان نویسی به كپی‌كاری ختم می‌شود، به كلی رد می‌كنم، چون دو ذهن متفاوت داستان‌ها را می‌نویسد و این كارگاه‌ها شاید فقط سلایق و تجارب را به هم نزدیك كند.

جزینی در بخش دیگری از سخنانش تاکید کرد: اساسا اینكه از كارگاه‌های داستان‌نویسی انتظار داشته باشیم که قصه‌نویس تولید كنند، اشتباه است چون كلاس‌های داستان‌نویسی، دانشی عمومی از داستان را آموزش می‌دهد و باقی فاكتورها، چون ذوق و سلیقه و استعداد، را نمی‌تواند در افراد ایجاد كند.

او پیش از اینكه داستان «زنی كه پپسی دوست می‌دارد» از مجموعه داستان چاپ نشده «موقعیت شهید پری دریایی» را بخواند، گفت: آموزش داستان و كارگاه‌های داستان‌نویسی، اتفاق تازه‌ای نیست و از دوره محمدعلی جمال‌زاده شكل گرفته و پس از او، نویسندگان دیگری چون چوبك و هدایت هم این تجربه را داشته‌اند.

وقتی داستان‌نویسی و تدریس آكادمیك و علمی داستان در یك كشور متولی نداشته باشد، نتیجه این می‌شود كه علاقه‌مندان به داستان، مجبور هستند در فرهنگسراها، خانه‌های فرهنگ، دفاتر انتشارات یا حتی منازل شخصی خود، جمع‌های كوچكی را تشكیل دهند و جای خالی فضاهای آكادمیك را پر كنند و تجربیات خود را در حوزه داستان و داستان‌نویسی به اشتراك بگذارند.

داستان‌های مذهبی مدام بازنویسی می‌شوند

علی‌الله سلیمی، نویسنده و روزنامه‌نگار، دیگر نویسنده‌ای بود كه داستانی با عنوان «سفارش» با نگاهی به قیام عاشورا را خواند.

نویسنده كتاب «زنی شبیه حوا» درباره ترفندهای نویسنده برای نگارش جذاب داستان‌های مذهبی گفت: نگارش داستان‌های مذهبی در كشور ما سابقه‌ای دیرینه دارد ولی نویسندگان این داستان‌ها تلاش نكرده‌اند تا این قصه‌ها را از روایت به داستان تبدیل كنند بلكه اكثراً همان داستان‌های گذشته را با تغییراتی جزئی بازنویسی كرده‌اند.

وی افزود: در بسیاری از داستان‌های مذهبی، مخاطب می‌تواند به راحتی پایان داستان را بفهمد ولی من در داستان‌هایم سعی كرده‌ام خواننده را با یك پایان‌بندی تكراری اذیت نكنم.

برای خودمان می‌نویسیم و ترجمه می‌كنیم

علیرضا سیف‌الدینی، نویسنده و مترجم ادبیات ترک، نیز كه در دومین شب از شب‌های داستان شركت كرده بود، به مقایسه ادبیات تركیه و ایران پرداخت و گفت: من بارها گفته‌ام كه اگر ادبیات تركیه، رشد كرده، اورهان پاموك و خیلی نویسنده‌های دیگر را دارد كه همه دنیا آنها را می‌شناسند و به این دلیل است كه با همه دنیا ارتباط برقرار كرده‌اند.

وی اضافه كرد: من بارها گفته‌ام كه ادبیات ما باید وارد فضای مكتوب شود چون اگرچه ما كتاب چاپ می‌كنیم ولی همیشه این ذهنیت برای نویسندگان و مترجمان وجود دارد كه دارند برای خود و دوستان‌شان می‌نویسند و ترجمه می‌كنند ولی این اتفاق در تركیه نیفتاده است و آنها با اروپا ارتباط خوبی دارند و ترجمه‌های به‌روزی را هم ارائه می‌كنند.

نویسنده «پلنگ خانم تنها نیست» در بخش دیگری از سخنانش گفت: ارتباط ما با مراكز فرهنگی ادبی مهم، كم است و باید اصلاح شود. درواقع ما باید وارد یك دیالوگ ادبی با دنیا شویم و نشان دهیم كه چه در چنته داریم و اجازه دهیم كه نوشته‌های مكتوب با یكدیگر صحبت كنند.

سیف‌الدینی اضافه كرد: اینكه آثار نویسنده‌ها به صورت تك‌تك و گاه به گاه ترجمه شود، ادبیات ما را معرفی نمی‌کند؛ ادبیات ایران باید در یك مجموعه و به طور منظم ترجمه شود.

مترجم «زخمی» در بخش دیگری از سخنانش گفت: اورهان پاموك كه دو كتاب او را ترجمه كرده‌ام، درباره كشور خودش و مسائل مربوط به مردمش می‌نویسد ولی در بخش تكنیك‌های قصه‌گویی از تكنیك‌های اروپایی استفاده كرده تا بتواند رمانش را برای ملت‌های دیگر خواندنی كند.

بخش ادبیات تبیان


منبع: مهر