زندگی نباتی سخت تر از کماست
زندگی نباتی (سندرم آپالیک) به حالتی گفته میشود که بیمار نفس میکشد، فشار خون طبیعی دارد، دستگاه گوارش وی کار طبیعی خود را انجام میدهد، چشمان بیمار باز است و گاه و بیگاه نیز حرکاتی غیر اردای انجام میدهد، اما هیچ یک از این حرکات در پاسخ به محرکهای محیطی نیست.
زندگی نباتی وضعیتی است که به علت ضایعه مغزی شدید در برخی از بیمارانی که به کما رفتهاند، رخ میدهد. به نحوی که بیمار در این حالت بیدار میگردد، ولی هوشیاری و آگاهی خود را مجددا به دست نمیآورد. در صورت مراقبت صحیح از این بیماران، احتمال زنده ماندن برای چندین سال وجود دارد.
حالت نباتی پایدار معمولا به علت آسیبهای شدید مغزی مانند هیپوکسی، ضربه مغزی و ضایعات ساختمانی مغز ایجاد میگردد.
بیماران دارای چرخههای خواب و بیداری، کنترل نسبتا طبیعی درجه حرارت، تنفس، دفع، تنظیم جریان خون و بلع هستند، ولی فاقد واکنشهای شناختی بوده و پاسخهای رفتاری آنها به صورت رفلکسهای حرکتی ابتدایی یا الگوهای احساسی غریزی است.
بنابراین در وضعیت نباتی پایدار، آگاهی و شناخت نسبت به خود و محیط اطراف وجود ندارد و بیماران فاقد تکلم هستند.
در سال 1972 دکتر فرد پلام، متخصص مغز و اعصاب آمریکایی و دکتر بریان جنت جراح اسکاتلندی برای اولین بار اصطلاح زندگی نباتی را به جای سندرم آپالیک به کار بردند.
زندگی نباتی بسیار سختتر از حالت کما است، زیرا با وجود یک سری حرکات غیر ارادی، هیچ نشانه ای از هوشیاری در بیمار وجود ندارد.
زندگی نباتی در پی آسیبهای جدی و گسترده به قشر مغز و کمای عمیق به وجود میآید و این بیماران کسانی هستند که از کما بیدار میشوند.
بیمار مبتلا به حیات نباتی واکنشهایی مانند خندیدن، گریه کردن و ... دارد.
اگر زندگی نباتی بیش از دو سال طول بکشد، دیگر هیچ امیدی به بازگشت هوشیاری در بیمار وجود ندارد.
این بیماران چرخه خواب و بیداری همانند انسانهای عادی دارند و گاهی حرکات آنها مثل چرخش به طرفین، بلع غذا، خندیدن، گریه کردن و فشردن دست اطرافیان، حتی پزشکان را هم گمراه میکند.
کما و زندگی نباتی چه تفاوتی دارند؟
در کما شانس بهبودی برای بعضی بیماران وجود دارد.
زندگی نباتی در پی بیداری از کما رخ میدهد و کمتر شانس بهبودی در آن وجود دارد، به خصوص اگر مدت آن کمی طولانی شود.
در هر دو حالت هیچ نشانه ای از هوشیاری و واکنش آگاهانه به محرکهای محیطی وجود ندارد.
علت اصلی مرگ در زندگی نباتی
منوچهری، متخصص اعصاب و روان و کارشناس کمیسیونهای تخصصی پزشکی قانونی گفت:
«زندگی نباتی حالتی است که بر اثر آسیب شدید نیمکرههای مغزی (اعم از ماده سفید و خاکستری) ایجاد میشود. در این حالت، ساقه مغز و دیانسفال آسیب ندیدهاند و به عملکرد فعال خود ادامه میدهند.
افرادی که در زندگی نباتی به سر میبرند، با توجه به آسیب نیمکرههای مغزی، آگاهی خود را نسبت به محیط و خود از دست میدهند.
این افراد توانایی تفکر ندارند. آنان نمی توانند با دیگران تعامل کنند، توانایی درک گفتار دیگران و تکلم ندارند، توانایی ارائه رفتار و پاسخ هدفمند به محرکهای بیرونی را ندارند، البته ممکن است در پاسخ به محرکهای بیرونی پاسخهای خودبخودی ایجاد شود به عنوان مثال: چشمهایش را در پاسخ به تحریک دردناک بازکند، اما این حرکات هدفمند نیستند یا ممکن است در برابر صدای بلند یا نور پلک بزنند.
در افراد دارای زندگی نباتی توانایی حرکت دادن دست و پا به صورت ارادی و آگاهانه از دست رفته و ممکن است به صورت خود به خود گاهی دست یا پا را حرکت دهد. در این افراد تنها رفلکس حرکتی هدفمندی که ایجاد میشود، رفلکس اولیه grasp (گرفتن دست افراد در اثر تماس) است.
عملکرد شناختی و قدرت تجزیه و تحلیل در این افراد از بین رفته است. بیاختیاری ادرار و مدفوع، آسیب شدید در عملکرد جنسی و بلع ارادی از دیگر ویژگی های این افراد است.
در زندگی نباتی حتی توانایی درک درد به علت آسیب مراکز مغزی مربوطه از بین رفته، اما از آنجا که ساقه مغز در این افراد سالم است، عملکردهای نباتی (vegetative) مثل عملکرد قلب، تنفس و توانایی کنترل فشار خون حفظ شده است.
حتی ممکن است رفلکسهای پیچیده مثل حرکات چشم، خمیازه، کشیدن، جویدن، سرفه، عطسه و حتی گریه و خنده حفظ شود.
تشـخیص این وضـعیت بـالیـنی اسـت، هر چند از تصویربرداری و سایر طرق تشخیص به عنوان ابزار کمکی استفاده میشود.
سیر این بیماری و میزان شانس بهبود به سه عامل بستگی دارد؛ اول سن بیمار و به طور کلی هر چه سن فرد کمتر باشد، شانس بهبودی بیشتر است. در افراد جوان نسبت به افراد مسن، بهبود عملکرد حرکتی بهتری دیده شده است اما از نظر شناختی و رفتار و گفتار تفاوتی بین این دو گروه دیده نشد.
نوع آسیب ایجاد کننده بیماری از دیگر موارد در شانس بهبودی است که در یک تقسیمبندی کل آسیبهای ایجاد کننده بیماری به دو گروه تروماتیک (سوانح رانندگی و ...) و غیر تروماتیک (آسیب هیپوکسیک ـ ایسکمیک در اثر سکته مغزی یا ایست قلبی و ....) تقسیم میشود. میزان بهبود در انواع تروماتیک بیشتر از انواع غیر تروماتیک است.
مدت زمان سپری شده از وقوع حادثه به طور کل هر چه مدت زمان سپری شده کمتر باشد، شانس بهبود بیشتر است.
البته باید توجه داشت که وقتی ما صحبت از بهبود در این افراد میکنیم، منظور بهبودی کامل نیست، زیرا در یک مطالعه که بر روی این افراد صورت گرفته است اشاره شده است که افراد بهبود یافته به شدت ناتوان باقی میمانند و برای انجام کارهای خود به دیگران وابستهاند. بهبود در این افراد ابتدا در آگاهی نسبت به محیط است.
میزان مرگ و میر در این افراد به علت شرایط خاص خود بالا است و در عرض پنج سال بیش از 85 درصد است.
زنده ماندن طولانی مدت نادر است و نیاز به مراقبتهای بهداشتی و پزشکی برای جلوگیری از زخم بستر، عفونتهای ریوی ـ ادراری، لخته شدن خون در وریدهای پا، جلوگیری از انقباض عضلات دست و پا دارد.
مرگ این افراد عمدتا به علت عفونتهای ریوی و ادراری میباشد.
در نهایت باید توجه داشت که چون این وضعیت نادر است، تعیین شانس بهبودی در آنها بسیار مشکل است.»
فرآوری: نیره ولدخانی
بخش سلامت تبیان
منابع:
همشهری آنلاین – زهره بانی
ویکی پدیا
سایت پزشکی قانونی
مطالب مرتبط: