تبیان، دستیار زندگی
من بشارت می دهم دنیا دارد متوجه عظمت مکتب اهل بیت می شود و این که یک عده ای اسلحه در دست گرفتند چون منطق ندارند خسته شده اند و دارند یک جوری عقده هایشان را خالی می کنند. اما انشاءالله بشارت های کلی به دنبال دارد. دنیا به مکتب اهل بیت گرایش پیدا کرده چون م
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم جعفری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در راه حق از کمی یاران نترسید!

دکتر اسدی گرمارودی

چکیده قسمت دوم مصاحبه با دکتر اسدی گرمارودی:

مکتب ما (تشیع) مکتب فکر است، مکتب منطق و استدلال  است. پس در ابتدا باید کار ما حکیمانه باشد یعنی منطق، استدلال و برهان عقل، بر احساسات حاکم باشد سپس موعظه و جدال احسن.

ائمه اطهار و یارانشان با شهادت، زندان رفتن و تحمل همه محرومیت ها، اما با منطق استدلال و با سر جا قرار دادن امور اتمام حجت کردند. به طوری که امروز هر انسان محققی که مسلمان شده بدون هر غرض و لجبازی اگر بخواهد اسلام بعد از پیامبر را بشناسد راهی جز اسلام علی و آل علی در برابرش باز نمی شود. دنیا دنیای فکر است، زور، قلدری یک دوره کوتاهی است ممکن است مدتی دوام بیاورد ولی دوام دائمی ندارد. تکفیری ها هم از بین می روند، وهابیت هم محکوم به فناست برای اینکه منطق ندارند. اما شیعه پشتوانه اش منطق است و باید این منطق را یاد بگیریم.

سوال: تکفیری ها و سلفی ها نیز یک تفکر قدیمی را زنده کرده اند و پیروانی هم دارند به طوری که مرد و زن اسلحه به دست گرفته و از این تفکر دفاع می کنند اینها را چگونه می بینید؟ آیا این برای دشمن موفقیت نیست؟

روز عاشورا شخصی تیر در کمان گذاشته بود و امام حسین را نشانه می رفت و می گفت خدایا تو شاهد باش برای اطاعت اولوالامر یزید، پسر پیغمبر را می کشم. این باورش بود اگرچه عده ای هم مثل عمرسعد و شمر و ... برای پول، مقام و قدرت آمده بودند اما بعضی برای قرب الهی امام حسین را کشتند.

در واقع اینها را شستشوی مغزی داده بودند ولی چون پشتوانه منطقی نداشت دوام نداشت و خیلی زود به اشتباه خود پی بردند و آن شد که در تاریخ بعد از عاشورا می بینید.

الان هم همینطور است تکفیری ها که هستند؟ خوشبختانه در سایت ها منعکس می شود. گاهی بعضی از آنها که برمی‌گردند و دست می کشند از آن فعالیت ها، معلوم می شود افراد کم سوادی هستند که شستشوی مغزی شده اند. از نظر مالی آنها را تأمین می کنند و نوعی تفکر غلط در ذهن آنها ایجاد می کنند که شما به عنوان جهاد فی سبیل الله این کار را بکنید. مگر خوارج در برابر امیرالمۆمنین اینگونه نبودند، شاید از من و شما هم بیشتر قرآن می خواندند.

من بشارت می دهم دنیا دارد متوجه عظمت مکتب اهل بیت می شود و این که یک عده ای اسلحه در دست گرفتند چون منطق ندارند خسته شده اند و دارند یک جوری عقده هایشان را خالی می کنند. اما انشاءالله بشارت های کلی به دنبال دارد. دنیا به مکتب اهل بیت گرایش پیدا کرده چون مکتب فکر، منطق و استدلال است

چرا این را موفقیت نمی دانیم؟

به جهت آنکه مکتبی که بر احساسات، جهل و تعصب متکی باشد دوام ندارد. خوارج با اینکه فداکاری و جانبازی آنها خیلی زیاد بود نتوانستند پیشرفت کنند، با آن کیفیت در برابر امیرالمۆمنین ایستادند اما چرا محکوم به فنا هستند؟ در کربلا فقط 72 تن بودند همه را هم کشتند پس چرا اینها ماندند و آنها رفتند؟ چرا اینها از 72 تن به حدود پانصد میلیون نفر رسیده اند؟ البته عده ای هم تقیه می کنند و بروز نمی دهند. اگر بنابر آشکار شدن باشد به اعتقاد من تعداد شیعیان خیلی بیشتر از این حرفهاست. در عربستان شیعیان جدیداً ابراز وجود می کنند در عراق زمان صدام خیلی از شیعه ها خود را سنی معرفی می کردند. الآن در سوریه وقتی شیعه ها گرفتار تکفیری ها می شوند نمی گویند شیعه هستند.

با توجه به این صحبت ها اگر قرار بود اینطور راهها جواب بدهد که در طول تاریخ جواب می داد پس چرا نداد؟ در زمان انبیاء هم همینطور، مگر جاهلان در برابر آنان نمی ایستادند حتی جان هم می دادند. در زمان پیامبر اسلام مگر در جنگ احزاب همه گروهها با هم متحد نشدند ولی چه کسی پیروز شد؟ پیامبر مکه را گرفت، مدینه را گرفت، عربستان را گرفت، امروز در دنیا این همه پیرو اسلام شده اند، لذا اینجور چیزها را موفقیت نمی دانیم به همین جهت می گوئیم:

اولاً: " لاتستوحش فی طریق الهدی لقله اهله " مولا امیرالمۆمنین فرمود: در طریق حق از کمی اهلش نترسید.

ثانیاً: شما ببینید چقدر این راههای باطل بر مبنای احساسات و برخوردهای غیرمنطقی جلو رفتند ولی طول نکشید رسوا شدند و کنار رفتند.

مگر معاویه از این کلک ها نمی زد، می گفت من جانشین واقعی پیامبرم و اینها چنین و چنان هستند، طوری تبلیغ کرده بود که وقتی خبر شهادت امیرالمۆمنین به شام رسید مردم گفتند عجب !مگر علی نماز می خواند؟ در مسجد چه کار می کرده؟ اما چطور عوض شد؟

دکتر اسدی

اگر حق را خوب معرفی کنیم ، اینها که یک مشت بیچاره هایی هستند که شستشوی مغزی شده اند برمی گردند. یکی از افراد القاعده که فرار کرده بود می گفت من فقر شدیدی داشتم اینها هم پول زیادی به من دادند. روزی به من گفتند این بمب را به خودت ببند و عملیات انتحاری انجام بده ،ما در حضور خودت پول را به خانواده ات می دهیم، دیدم کشته می شوم لذا فرار کردم. پس آنکه شستشوی مغزی نمی شود فرار می کند. و آنها که شستشوی مغزی می شوند تفکرشان مثل آن شخصی است که در روز عاشورا امام حسین را برای رضای خدا می کشد اما آیا این روش ادامه پیدا کرد؟

در همین عصر بن باز مفتی سابق عربستان گفته بود حق با یزید بود حق با امام حسین نبود یعنی هنوز هم سعی می کنند اما آیا می توانند اثبات کنند؟ در حالی آن متفکر می گوید امام حسین مرا شیعه کرد.

پس این روشها با همه تبلیغات دوام ندارد چون پشتوانه اش منطق نیست. فعلاً پول، قدرت و سیاست پشت سر آن است مثل زمان معاویه ، ولی چه شد؟ ما نباید از این چیزها بترسیم.

از آن بترسیم که منطق ما ضعیف شود، جوانهای ما استدلال قوی نداشته باشند از نظر فکری شکست بخوریم، چند نفر کشته شدن مهم نیست. در طول تاریخ اینقدر شیعه ها را کشته اند، الآن هم روزی نیست که در عراق، سوریه، پاکستان، افغانستان کسی کشته نشود. اما این کشته شدن ها در درازمدت حقایق را رو می کند.

از سوی دیگر درگیری ها و اختلافاتی هم بین آنها بوجود آمده و علماء اهل سنت هم چقدر اینها را رد می کنند، دادشان از این تفکرات درآمده. اگر دقیق شویم در بحث های دقیق و مستند می توان نشان داد تعداد کتابهائی که در رد فرقه وهابیت توسط اهل سنت نوشته شده از شیعه بیشتر نباشد کمتر نیست ولی زور، قلدری و پول و تکیه بر استعمار خارجی در عربستان اوضاع را چنین کرده که البته اینها مقطعی است و در یک برهه زمانی پیش می آید. کما اینکه در یک عصر دیگری به شکل دیگری بود.

ماه محرم

"صلاح الدین ایوبی" در مصر و حلب چقدر شیعه کشت؟ در ترکیه چقدر شیعه کشتند؟ ولی نتیجه چه شد؟ الآن حلب پایگاه شیعه است به همین دلیل هم حلب را می کوبند. اینها درگیری های زوری و قلدری است مثل همه سلاطین که به جان هم می افتادند و می جنگیدند، یا این پیروز می شد یا آن و سرانجام آنها، دوام ندارد.

اما پیروزی از آن فکر است و باید فکر شیعی مان را تقویت کنیم و مستدل بیائیم جلو، در آستانه ماه محرم هستیم واقعاً جلسات مان علمی باشد پیامبر وارد مسجد شدند یک دسته مشغول نماز مستحبی و دسته دیگر مشغول گفتگوی دینی بودند. پیامبر فرمودند: هر دو دسته کار خوبی می کنند ولی من این دسته را ترجیح می دهم. رفتند در دسته ای که بحث های علمی راجع به دین می کردند نشستند. یکی از برترین معرفت ها معرفت دینی است.

در صدر اسلام در بحبوحه جنگ ها پیامبر کسانی را که مسئول تعلیم و تربیت بقیه بودند را نمی گذاشت در جنگ شرکت کنند می فرمود اینها باید بمانند، تعلیم دهند. اگر کشته شوند ما تعلیم دهنده نخواهیم داشت.

من بشارت می دهم دنیا دارد متوجه عظمت مکتب اهل بیت می شود و این که یک عده ای اسلحه در دست گرفتند چون منطق ندارند خسته شده اند و دارند یک جوری عقده هایشان را خالی می کنند. اما انشاءالله بشارت های کلی به دنبال دارد. دنیا به مکتب اهل بیت گرایش پیدا کرده چون مکتب فکر، منطق و استدلال است.

اما وظیفه ما این است که کاری کنیم این تفکر را به زبان های مختلف به دنیا ارائه دهیم.

مصاحبه: دکتر جعفری   

بخش اعتقادات شیعه تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.