من نان ندارم، تو از دین حرف میزنی!
امور اقتصادی حاکم شده بر زندگی انسانها از سوی حکومت از مهمترین عوامل رشد قابلیت های معنوی و تربیتی در انسان است. رابطه امور اقتصادی و تربیت، رابطهای تنگاتنگ است. به گونهای که تأمین درست نیازهای اقتصادی در برنامه تربیت و رشد استعدادهای انسان از مهمترین جایگاه برخوردار است. پیشرفت جز به سامان یافتگی امور اقتصادی امکانپذیر نیست. از منظر حضرت علی (علیه السلام) از علل رشد توانمندیهای انسان رفاهت زندگی او و سلامت اجتماعی است. آن حضرت خطاب به مالک اشتر میفرماید:
«ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَیْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِكَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَیْدِیهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَیْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَكَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَكَ.»1
ترجمه: پس روزى اینان را فراخ دار كه فراخى روزى نیروشان دهد تا در پى اصلاح خود برآیند، و بینیازیشان بود، تا دست به مالى كه در اختیار دارند نگشایند، و حجتى بود بر آنان اگر فرمانت را نپذیرفتند، یا در امانتت خیانت ورزیدند.
آن حضرت به صراحت به مالک که حاکمیّت در دستش است فرمان میدهد که مردمان را از نظر اقتصادی کاملاً تأمین نماید تا بستر رشد و پرورش آنها فراهم شود. انسانِ گرفتارِ دغدغه معاش و اسیر فقر از آزادی معقول برای سیر به پیشرفت و پرورش قابلیتهایش و رشد در معنویت محروم است. فقر روان انسان را در اسارت خود میگیرد و مانعی بسیار جدّی در تربیت انسانها است. حضرت علی (علیه السلام) در گور رفتن را از تنگدستی بهتر میدانند2
چه برسد به اینکه انسان بخواهد در این اوضاع پیشرفت تربیّتی داشته باشد و یا به فکر رشد قابلیتهایش باشد! انسان گرفتار در فقر در بهرهمندی از تربیّت فطری با دشواری روبرو میگردد و شکوفایی استعدادهایش آسیب میبیند و هیچ ستمی به انسان بالاتر از این نیست که توانمندیهایش سرکوب شود، و از زندگی معقول محروم بماند. حضرت علی همواره فقر را سدّی در برابر پیشرفت انسانها میدید و پیوسته آن را نکوهش میکرد. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید:
«إِنَّ الْفَقْرَ مَذَلَّةٌ لِلنَّفْسِ مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ جَالِبٌ لِلْهُمُومِ»3
ترجمه: به درستی که تنگدستی سبب خواری نفس و باعث حیرانی عقل و موجب پیدایش اندوه هاست.
تبعات ویرانگر تنگدستی در همه وجوه فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جلوه مییابد؛ امام علی (علیهالسلام) خطاب به امام حسن میفرماید:
«یابنیَّ من ابتلی بالفقرِ فقد ابتلی باربعِ خصال: بالضعفِ فی یقینه، و النقصان فی عقله و الرقّـة فی دینه و قلّة الحیاء فی وجههِ، فنعوذ باللهِ من الفقر.»4
ترجمه: فرزندم هر کس دچار فقر شود به چهار خصلت گرفتار میشود: ضعف در یقین، نقصان در عقل، سستی در دین و کم حیایی در چهره اش ، به خدا پناه میبرم از فقر.
حضرت علی تنگدستی را از مرگ بزرگتر میدانند، ایشان بر این باورند که انسان تنگدست از خواستهها و مطلوبهای خویش که سرمایه زندگی مادی اوست محروم میشود و از این بابت دچار تأثر میگردد و بالطبع از مقاصد خویش باز میماند و این مرگی بزرگتر از مرگ طبیعی است! انسان تنگدست در طول زندگیاش در زیر فشار پیاپی اندوهها و سختیهای زندگی قرار میگیرد؛ امّا مردن یک بار است و مصیبت آن هم یک مرتبه.5
مسائل بیان شده، حاکمان و اهداف سیاسی اتّخاذ شده از سوی آنها را که منجر به این رکود و سرکوب توانمندیهای انسان شده را متنبّه کرده و بر پاسخگویی آنان در پیشگاه پروردگار عادل هشدار میدهد و وظیفه سنگین آنان را گوشزد میکند.
نقل کردهاند کسری انوشیروان، کارگران شهر را جمع کرد در حالی که خود درّی شاهوار را در دست میگرداند پس رو به مردم کرد و گفت: چه چیزی برای پیش برد کارها زیان بخشتر است و بیشتر آن را به نابودی میکشاند؟ هر که پاسخ مورد نظر مرا بدهد این دّر را در دهان او قرار میدهم. هر کدام از آنها سخنی، از قبیل نیامدن باران و آمدن ملخ، نامساعد شدن هوا گفتند، آنگاه رو به وزیرش کرد و گفت: تو بگو؛ من گمان میکنم که عقل تو برابر همه رعیت بلکه هنوز بیشتر است. او در جواب گفت: چیزی که در پیشرفت کارها اثر زیانبخشی دارد، برگشتن راه و روش پادشاه نسبت به ملّت و روا داشتن ظلم و جور بر آنها است. انوشیروان گفت: رحمت خدا بر پدرت باد با این عقل، تو پادشاهان را شایسته آن دیدی که آنها تو را بدان شایسته دیدند و آن دّر را به وی داد و او گرفت در دهان خود نهاد.6
پی نوشت ها:
1- نهج البلاغه، نامه/ 53؛
2- غررالحکم و دررالکلم ص 32،
3- همان، ص 365؛
4- محمد بن محمد، شعیری ص 129؛
5- شرح ابن میثم، ج 5، ص 335.
6- پیشین، ص 101.
فاطمه زین الدینی
بخش نهج البلاغه تبیان
منبع:
جامع الاخبار شعیری
غررالحکم و دررالکلم
موانع تربیت دکتر دلشاد تهرانی
نهج البلاغه، شرح ابن میثم
مطالب مرتبط: